مهدی پورصفا؛ بازار: ایرانیها اغلب آمریکای لاتین را با فوتبالیستهای قهاری همچون مارادونا و یا با چریکهای نامداری همانند «فیدل کاسترو» میشناختند اما در سالهای ابتدایی دهه ۸۰ شمسی و گرم شدن روابط اقتصادی ایران با ونزوئلا و برخی از کشورهای آمریکایی، چهره این منطقه از دنیا را در نگاه ایرانیها از یک چشم انداز مبهم و افسانهای به یک بازار گسترده تغییر داد.
شاید آغاز این رابطه را بتوان در کودتای سال ۱۹۹۹ میلادی در ونزوئلا جست. زمانی که «هوگو چاوز» چترباز اسبق ارتش ونزوئلا و رئیس جمهور سابق این کشور با کودتایی آمریکایی تا مرز برکناری پیش رفت اما در دقایق آخر سرنوشت مسیر متفاوتی را برای چاوز رقم زد. شکست کودتا سبب شد تا کاراکاس به دنبال متحدان جدیدی در دنیا برود. انتخاب اول چین و روسیه بود و پس از آن ایران یکی از اهداف دیپلماتیک چاوز برای گسترش روابط چند جانبه شد.
شروع جهش روابط دو جانبه در دوران دوم دولت اصلاحات و با سفر متقابل روسای جمهور دو کشور رقم خورد، اما نقطه اوج آن در دوران دولت احمدی نژاد بود. به قدرت رسیدن دولتهای چپ گرا و علاقه شدید رئیس دولتهای نهم و دهم برای گسترش روابط سبب شد تا ایران و آمریکای لاتین یک دوران طلایی برای گسترش روابط دو جانبه اقتصادی را تجربه کنند.
زمانی که روابط اقتصادی ایران و ونزوئلا ۵۰ برابر شد
تا پیش از این عمده روابط اقتصادی ایران و آمریکای لاتین مبتنی بر واردات مواد غذایی بود اما به سرعت همه چیز به لطف روابط جدید سیاسی و دشمنی مشترک با آمریکا تغییر کرد. بر طبق آمار موجود از سال ۲۰۰۵ تا سال ۲۰۰۸ میلادی، حجم تجارت بین تهران و آمریکای لاتین سه برابر شد و به ۹/۲ میلیارد دلار رسید. رقمی که با توجه به حجم صادرات غیر نفتی ایران در آن زمان فوق العاده بالا بود. اهمیت این مبلغ از آنجا است که میزان این تجارت قبل از آغاز دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد، در سال ۲۰۰۵، بسیار ناچیز بود و بلافاصله در یک دوره ۴ ساله حجم آن پنجاه برابر شد. فقط کافی است که بدانید در سال ۲۰۰۴، تجارت دو جانبه بین ایران و ونزوئلا کمی بیشتر از ۱ میلیون دلار بود.
در این بین، ایران مراکز تولیدی مختلفی را برای ونزوئلا ایجاد کرد که شامل کارخانجات دوچرخه سازی، تراکتورسازی، خودرو سازی و کارخانه های سیمان میشد. در شرایطی که کاراکاس از کمبود مزمن مهارت و نوآوری رنج میبرد، تهران این کشور را در تلاشهای خود برای صنعتی سازی اقتصاد، به ویژه در فرآوری شیر و محصولات پتروشیمی، همراهی میکرد. در کنار این کاراکاس و تهران بر سر ایجاد یک بانک مشترک توسعه توافق کردهاند و نزدیک به هفتاد توافقنامه جدید را به امضا رساندند. از طرف دیگر تهران و کاراکاس در سازمان کشورهای صادر کننده نفت (اوپک) نیز تلاش های خود را بر افزایش دوباره قیمت نفت خام، متمرکز کردند، تا بتوانند بودجه دریافتی خود را بیشتر مدیریت کنند. پروازهای هفتگی خطوط هوایی ماهان حرکتی نمادین در جهت نزدیکی دو ملت بود که از سال ۲۰۰۷ ارتباط بین تهران و کاراکاس را تضمین کرد.
ونزوئلا منفذی برای نفوذ اقتصادی ایران در آمریکای لاتین
در این میان ونزوئلا تبدیل به دریچه ای شد که نفوذ ایران را در بقیه نقاط آمریکای لاتین تضمین میکرد به عنوان مثال ایران توانست در بازار کشورهایی همچون اکوادور و بولیوی حضور یابد.
در بین سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸، اکوادور از هفتمین شریک تجاری ایران در منطقه به سومین طرف معاملاتی (بعد از برزیل و آرژانتین) تبدیل شد و کیتو پایتخت اکوادور تبدیل به اولین بازار فروش محصولات ایرانی در آمریکای لاتین شد. البته ایران تنها به صادرات اکتفا نکرد و سرمایه گذاریهای گستردهای را نیز انجام داد که عمده آنها در بخش نیروگاههای آبی و صنعت پتروشیمی این کشور بود. هنگام ملاقات رئیس جمهور اکوادور از تهران در سال ۲۰۰۸، بیست و پنج توافقنامه بین دو طرف امضا شد. ایران همچنین در نیکاراگوئه با یک میلیارد دلار سرمایه گذاری اعلام شده، بندری در آبهای عمیق ساخت که بشدت مورد نیاز این کشور بود و علاوه بر این سرمایه لازم برای احداث یک نیروگاه تولید برق آبی را نیز تأمین کرد. در بولیوی، تهران پیشنهاد کمک برای بهینه سازی استخراج گاز را داد و اعلام کرد که میتواند در توسعه میادین لیتیم به این کشور یاری برساند. قراردادی که بعدها و در زمان روحانی شرکتهای چینی رسید.
سرعت این تحولات به گونهای بود که برخی از مقامات آمریکایی از تهاجم خاموش ایران به منطقه تحت نفوذ خود خبر میدادند و حتی کنگره آمریکا یک قعطنامه جدی برای مکلف کردن دولت اوباما برای گزارش در خصوص اقدامات ایران تصویب کرد.
چرا همه چیز ناگهان تغییر کرد
متاسفانه این دوران رشد سریع چندان به طول نیانجامید و شاید یکی از مهمترین دلایل این اتفاق بحران جدی در فضای سیاست داخلی و اقتصادی دو طرف بود. اولین چالش جدی در این مسیر بحران جهانی اقتصادی در سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ میلادی بود.
این بحران به تنهایی سبب کاهش ۳۳ درصدی در حجم روابط اقتصادی بین ایران و ونزوئلا شد. در کنار این تهران به تدریج و از سال ۲۰۱۰ به دلیل فشارهای تحریمی دچار یک بحران اقتصادی گسترده شد. در بین سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۲ به علت تحریمهای چند جانبه آمریکا و اروپا تولید ناخالص ملی ایران ۲۰ درصد کاهش یافت و ارزش دلار در برابر ریال نیز در بازار آزاد سه برابر شد. سخت شدن شرایط نقل و انتقال مالی نیز سبب شد تا شرکتهای ایرانی حتی در انتقال حق الزحمه خود نیز دچار مشکل شوند. به عنوان مثال شرکت «کیسون» به عنوان مجری اصلی طرح ساختمان سازی در ونزوئلا مشکلات فراوانی برای انتقال مبالغ ارزی حاصل شده متحمل شد. علاوه بر این تغییرات سیاسی در هر دو طرف توسعه روابط اقتصادی را با مشکل روبه رو کرد. در آمریکای لاتین دولتهای چپگرا در اکوادور و برزیل از طریق انتخاباتهای مردمی کنار رفتند و یا همچون دولت مورالس در بولیوی با کودتا برکنار شدند. دولت ونزوئلا نیز بعد از مرگ چاوز در اثر مبتلا شدن به سرطان با بحرانهای جدی مالی و سیاسی روبه رو شد.
در ایران هم با پایان دولت دهم و روی کار آمدن دولت روحانی تمام توان دیپلماسی ایران بر روی حل مسئله هستهای و برداشته شدن تحریمها ومتمرکز شدن بر روی روابط اقتصادی با اروپا متمرکز شد. نگاهی به تعداد سفرهای روحانی به آمریکای لاتین در مقایسه با احمدی نژاد به خوبی نشان دهنده میزان توجه دو طرف به آمریکای لاتین بود.
حالا در این میان و پس از شکست نسبی پروژه برجام در برداشتن تحریمها به نظر میرسد، ایران پس از مدتها بار دیگر به سمت استفاده از فرصتهای موجود در آمریکای لاتینو یافتن بازارهای جدید حرکت کرده است.
حرکت نفتکش ها نشانه بازگشت به دوران گذشته
حرکت ۵ کشتی حامل سوخت ایران به سمت ونزوئلا و آن هم در شرایطی که آمریکاییها به صورت علنی به دنبال سرنگونی دولت مادورو در ونزوئلا هستند، نشانه محکمی از تغییر برخی رویههای گذشته است. دولت ونزوئلا هم که با بحران جدی اقتصادی و کاهش ارزش پول دست و پنجه نرم میکند، با مشکلات جدیدی در حوزه تأمین سوخت روبه رو شده است.
از کار افتادن تاسیسات پالایشی به دلیل خروج شرکتهای نفتی روسی سبب شده تا قیمت بنزین در بازار سیاه ونزوئلا به ۱۵ دلار در هر لیتر برسد و در این میان توانمندی فنی ایران در توسعه پالایشگاهها به کمک این کشور آمده تا این تاسیسات بار دیگر احیا شوند.
عمده این کمکها از طریق خطوط هوایی ماهان و بعد از یک پرواز ۱۴ ساعته به این کشور میرسد. وزارت خارجه آمریکا اعلام کرده است که هزینه این کمکها از طریق پرداخت طلای بانک مرکزی ونزوئلا انجام میشود و ایران هم از چنین رویهای استقبال میکند. البته این مسئله هیچ گاه از سوی مقامات رسمی ایران تأیید نشد اما اصل مبادلات دو طرفه مورد تأیید قرار گرفت.
شاید از هم اکنون زود باشد که در خصوص بازگشت روابط دو طرف به دوران طلایی دهه اول قرن بیست و یکم صحبت کنیم اما تهران متوجه شده است که صادرات سوخت به ونزوئلا و دریافت طلا میتواند ابزار خوبی برای متزلزل کردن تحریمها باشد.
ایجاد یک حفره کوچک به سرعت میتواند به تردید سایر طرفها در رعایت بقیه موارد تحریمی منجر شود. در کنار این لغو شدن تحریمهای تسلیحاتی با پایان موعد دوره ۵ ساله آن به سرعت گرفتن این فرآیند کمک میکند. شاید از همین رو باشد که ایران هر گونه تعرضی به این نفتکش ها را مساوی با نشان دادن یک واکنش مستقیم عنوان کرده است.
در طرف مقابل هنوز واکنش آمریکاییها به بازگشت اقتصادی ایران در این منطقه حساس همچنان مبهم است و به نظر میرسد در روزهای آینده مشخص شدن راهبرد واشنگتن در این باره نقش مهمی در تعیین سرنوشت این رابطه ایفا خواهد کرد.
نظر شما