تهمینه غمخوار؛ بازار: از زمان روی کار آمدن نخست وزیر جدید پاکستان در ماه آوریل، شهباز شریف چندین بار اعلام کرده که پاکستان هم روابط خوبی با ایران و هم با عربستان دارد و روابط ما با هر دو کشور در ارزش ها، دین، تاریخ، فرهنگ و سنت مشترک ریشه عمیقی دارد چرا که از آنجایی که خاندان او رابطه نزدیکی با سعودی ها داشته اند، این شبهه ایجاد شد که پاکستان به دنبال توسعه روابط با همسایه خود یعنی ایران نیست.
اما، واقعیت این است که اشترکات عمیق فرهنگی میان دو کشور و رابطه همسایگی اجازه نمی دهد تا روابط دوجانبه خدشه دار شود؛ به طوری که ابراهیم رئیسی در دیدار چند ماه گذشته با شهباز شریف اعلام کرد که روابط ایران و پاکستان تعامل معمول دو همسایه نیست بلکه روابطی عمیق و متکی به اشتراکات فرهنگی و اعتقادی است ضمن اینکه افزایش دیدارها و رایزنیهای مقامات دو کشور، تاثیر سازندهای بر گسترش همکاریها و ارتقای سطح روابط دو کشور خواهد داشت.
نخست وزیر پاکستان نیز اعلام کرد که ایران و پاکستان اعضای یک خانواده هستند و پاکستان علاقمند به گسترش هر چه بیشتر روابط به ویژه در عرصههای اقتصادی و تجاری با کشور دوست و برادر خود ایران هستیم.
در همین راستا و بر اساس اهمیت موضوع روابط تجاری ایران و پاکستان، خبرنگار بازار گفتگویی با «محمد رضا منافی»، کارشناس مسائل پاکستان و جنوب شرق آسیا انجام داده که در ادامه می خوانیم.
* ابراهیم رئیسی در دیدار با شهباز شریف نخست وزیر پاکستان در سفر چند ماه گذشته به نیویورک اعلام کرد که روابط ایران و پاکستان تعامل معمول دو همسایه نیست، بلکه روابطی عمیق و متکی به اشتراکات فرهنگی و اعتقادی است. دو کشور تا چه اندازه میتوانند از طریق این اشتراکات، به گسترش روابط دوجانبه تجاری و اقتصادی بپردازند؟
از زمان آغاز به کار دولت سیزدهم یکی از موضوعات اصولی که در حوزه سیاست خارجی این دولت بر روی آن تاکید شد، اولویت دادن به کشورهای همسایه بوده است. در میان همسایگان ایران، پاکستان همسایه شرقی با بیش از ۱۰۰۰ کیلومتر مرز مشترک است که در این مجموعه می گنجد. ایران و پاکستان دارای اشتراکات زیادی هستند؛ به طوری که اگر به تاریخ رجوع کنیم، زبان، دین و مذهب و مسائل فرهنگی مشترک را مشاهده خواهیم کرد. از طرفی، پاکستان کشوری با ۲۲۰ میلیون نفر جمعیت است که این مسئله نشان از یک بازار بسیار بزرگ، زمانی که صحبت از اقتصاد و تجارت می شود، می دهد.
می توان ایران و پاکستان را به عنوان دو ظرفیت اقتصادی_تجاری مکمل در نظر گرفت؛ به طوری که با پوشش نیاز آنها توسط یکدیگر، دیگر نیازی به مشارکت کشورهای دیگر نیست
همچنین، این کشور دارای ظرفیتهایی در حوزه مواد غذایی، محصولات دامی، کشاورزی و صنایع چوب و غیره است که می تواند بخشی از نیازهای ایران را برآورده کند. متقابلا، ایران به عنوان قطب انرژی منطقه، می تواند نیاز مبرم پاکستان به انرژی به خصوص نفت و گاز را برطرف کند. بر همین اساس، می توان دو کشور را به عنوان دو ظرفیت اقتصادی_تجاری مکمل در نظر گرفت؛ به طوری که با پوشش نیاز آنها توسط یکدیگر، دیگر نیازی به مشارکت کشورهای دیگر نیست.
اما، مسائلی هم در این میان وجود دارد. مسئله تحریم های تحمیلی علیه ایران را قطعا نمی توان در کاهش روابط با پاکستان بی تاثیر دانست. بر همین اساس می توان از ظرفیت بازار بزرگ ۳۰۰ میلیونی ایران و پاکستان بر روی هم استفاده کرد، اما زمانی که به رقم مبادلات تجاری نگاهی می افکنیم که شاید به زحمت به یک میلیارد دلار در سال برسد، رقمی بسیار ناچیزی مشاهده می کنیم در حالی که مهمترین دلیل این کاهش بحث تحریم ها بوده است. علاوه بر آن، فقدان ساز و کارهای لازم و مناسب برای تجارتهای مرزی میان ایران و پاکستان هم در افت روابط تاثیرگذار بوده است. افزون بر این، یکی دیگر از دلایل کاهش روابط تجاری دوجانبه که در حال حاضر مرتفع یا بهبود یافته است، بحث امنیت مرزها است که در سالهای گذشته، مشکلات زیادی قابل مشاهده بوده است.
* با توجه به نزدیکی خاندان شهباز شریف با عربستان، آیا روابط پاکستان و عربستان میتواند بر روابط ایران و پاکستان اثر گذار باشد؟
ما نباید روابط پاکستان با عربستان را تنها به خاندان شریف محدود کنیم زیرا در زمان عمران خان هم این کشور روابط نزدیکی با سعودی ها داشت. از طرفی، معمولا اینگونه است که نخست وزیر هر دولتی که در پاکستان در راس کار قرار می گیرد، اولین سفر خود را به طور سنتی به عربستان انجام می دهد که این موضوع نشان دهنده روابط بسیار نزدیک با عربستان است. همچنین دریافت کمکها و حمایتهای مالی از سوی عربستان موجب شده تا پاکستان مشتاق توسعه روابط با سعودی ها باشد. بر همین اساس، می توان گفت که هرزمان پاکستان با مشکلات جدی مواجه شده، دلارهای نفتی عربستان کارساز بوده و سعودی با وامهای چندمیلیارد دلاری توانسته نظر پاکستان را به خود جلب کند.
اما، زمانی که صحبت از روابط ایران و پاکستان می شود، موضوع دو همسایه مطرح است. لذا، به هر میزان که روابط دو کشور همسایه دارای فراز و فرود بوده و طرفهای ثالثی مانند عربستان و امریکا در این روابط دخالت کرده یا تاثیر گذار باشند، دو کشور ناگزیرند که روابط مسالمت آمیز داشته باشند؛ یعنی حتی اگر دولتها تمایلی به توسعه روابط دوجانبه نداشته باشند، مردم یا ملت دو کشور خواستار تداوم این روابط هستند.
همواره روابط ایران و پاکستان، روابطی فرادولتی یعنی روابطی میان ملتهای دو کشور بوده در حالی که با نگاهی به جامعه پاکستان مشاهده می کنیم که نگاه مثبتی نسبت به ایران از سوی اکثریت پاکستانیها وجود دارد. این موضوع بدین معنی است که دولت پاکستان نمی تواند نظر مردم خود را نسبت به ایران نادیده گرفته و زیر فشارهای طرف ثالث قرار گیرد. از طرفی دیگر، دولت پاکستان به درستی و خوبی نسبت به تامین نیازهای خود توسط ایران آگاه است. بنابراین، اگر تا کنون نتوانسته گاز ایران را وارد کند، اما همیشه این مسئله را مدنظر دارد تا این طرح را به مرحله اجرا برساند، زیرا ایران به عنوان یکی از مسیرهای تجاری مناسب برای دستیابی به بازارهای غرب ایران و موضوعات مختلف.
* پاکستان مایل نیست تا از امتیاز انحصاری خود در کراچی و بندر گوادر به سود ایران و چابهار صرف نظر کند. بنابراین، طالبان را تشویق میکند که همچنان تجارت خارجی خود را از مسیر سنتی کراچی ادامه دهد و تا حد ممکن تلاش میکند مسیر ایران خنثی شود و طالب منحصرا از مسیر پاکستان با دنیای خارج مرتبط شود. دیدگاه شما در این خصوص چیست؟
زمانی که بحث تجارت و اقتصاد مطرح می شود، رقابت امری طبیعی به نظر می رسد. این مسئله که ایران و پاکستان در رقابت با یکدیگر هستند تا به نیاز افغانستان در جهت دسترسی به آبهای آزاد پاسخ دهند نیز یک موضوع طبیعی است. به طور سنتی افغانستان شاید در گذشته به دلیل نزدیک تر بودن مسافت جغرافیایی در دسترسی به دریا، از طریق پاکستان عمل کرده است. اما، اخیرا و در سال گذشته زمانی که هند درصدد بود تا محموله های گندم خود را به افغانستان ارسال نماید، این کار از طریق بندر چابهار انجام شد؛ یعنی امروز افغانستان یک نگاه جدی به بندر چابهار دارد و این موضوع از سمت مقامات طالبان مورد تاکید قرار گرفته است.
حکومت سرپرست افغانستان به دنبال آن است که هم از ظرفیت ایران و هم از پتانسیل های پاکستان بهره مند شوند و قصد ندارد به گونه ای رفتار کند که ایران یا پاکستان را از دست بدهد
بر همین اساس، حکومت سرپرست افغانستان به دنبال این مسئله است که هم از ظرفیت ایران و هم از پتانسیل های پاکستان بهره مند شوند و قصد ندارد به گونه ای رفتار کند که ایران یا پاکستان را از دست بدهد. اما، اتفاقات مرزی اخیر یا حمله به سفارت پاکستان در افغانستان که میان افغانستان و پاکستان رخ داده، موجب ایجاد تنش میان این دو کشور شده که البته این تنشها مقطعی و گذرا است و نگاه حکومت طالبان هم به ایران و هم به پاکستان است.
* با توجه به بحث تحریمها و اختلالات پولی و بانکی، تهاتر کالا بین ایران و پاکستان تا چه اندازه می تواند به پیشبرد اهداف تجای دوجانبه کمک کند؟
تهاتر کالا موضوعی است که در حال حاضر میان دو کشور در جریان اما متاسفانه ناچیز است. از این رو، دولتها و وزارت خانه های دو کشور باید با نگاه جدی تری به این مسئله نگاه کنند.
استفاده از ارزهای محلی به منظور فاصله گرفتن از حوزه دلار و انجام تجارت فی مابین می تواند مطرح شده و به شکل رایجی میان ایران و پاکستان انجام شود
حتی استفاده از ارزهای محلی به منظور فاصله گرفتن از حوزه دلار و انجام تجارت فی مابین می تواند مطرح شده و به شکل رایجی میان ایران و پاکستان انجام شود. ایران و پاکستان دارای محصولاتی هستند که میتوانند به روش تهاتر به رونق تجارت دوجانبه کمک کرده و نیازهای دو کشور را به صادرات و واردات به صورت متقابل برطرف نماید.
* اخیرا اعلام شده که پاکستان تمایل به جایگزینی خط لوله تاپی به جای صلح را دارد، اما اینکه با حضور طالبان تا چه اندازه امنیت در منطقه برقرار و این موضوع محقق میشود، هنوز مشخص و شفاف نیست. ارزیابی شما از این مسئله با توجه به نفوذ کشورهای دیگر و بازیهای داخلی پاکستان و سرباز زدن آن از تعهدات خود چیست؟
همانطور که می دانید این خط لوله دیگر خط لوله صلح نام ندارد، زیرا هند دیگر یکی از طرفهای این قرار داد نیست. زمانی در سالهای گذشته قرار بود که گاز ایران به پاکستان و از آن جا به هند ارسال شود. اما، در اثر اختلافاتی که هندی ها با پاکستان داشتند، خود را از این پروژه کنار کشیدند و زین پس این خط لوله، خط لوله گاز ایران_پاکستان و یا آی پی نامیده می شود.
در حالی که ایران با هزینه کردن دو میلیارد دلار تعهدات خود را اجرا کرد و این خط لوله را تا نزدیک مرز پاکستان احدث کرد، پاکستانی ها به بهانه تحریم به تعهدات خود عمل نکردند. حتی آنها زمانی که چند سال پیش برجام هم امضا شد، از این فرصت در جهت احداث خط لوله در خاک خود و اتصال در مرز و انتقال گاز ایران به پاکستان استفاده نکردند.
مردم و رسانه های پاکستان همواره، در حال مطالبه خط لوله ایران از دولت خود هستند؛ در حالی که انتقال گاز ایران نزدیک ترین، ارزان ترین و امن ترین مسیر برای پاکستان است
اما متاسفانه دولتهای مختلف پاکستان که از زمان انعقاد قرارداد چهار دولت بر سر کار آمده اند، هیچ کدام پایبند به این تعهدات نبودند. در پایان دسامبر سال ۲۰۱۴، ضرب الاجل این قرارداد گازی میان ایران و پاکستان تمام شد که از آن سال به بعد، پاکستان موظف به پرداخت جریمه ای به ایران است. اما، ایران به دلیل بحث همسایگی و حسن همجواری، تا امروز اقدام حقوقی در جهت مطالبه این جریمه انجام نداده است.
از طرف دیگر، پاکستان به قرارداد گازی دیگری به نام تاپی یعنی میان ترکمنستان، افغانستان، پاکستان و هند چشم دوخته است؛ در حالی که قرار است گاز ترکمنستان از طریق خاک افغانستان به پاکستان و هند انتقال یابد و هر سه کشور از گاز ترکمنستان بهره مند شوند. در این میان، مشکلات بسیار جدی برای این طرح وجود دارد. یکی از این مشکلات، بحث افغانستان است که دارای امنیت قابل قبولی در شرایط امروز نیست و این خط لوله ممکن است مورد حملات تروریستی و کارشکنی دیگر کشورها قرار گیرد.
موضوع دیگر، تامین مالی این پروژه است؛ در حالی که افغانستان و پاکستان با چالشهای مالی شدیدی مواجه و در حال دست و پنجه نرم کردن با مشکلات اقتصادی هستند. بحث بعدی، اختلافات سیاسی و مرزی شدید میان هند و پاکستان است. در اینجا این سوال به ذهن خطور می کند که از کجا مشخص است که سرنوشت خط لوله ای که قرار بود از ایران به هند رود، برای تاپی اتفاق نیفتد؟ این مسائل همگی مشکلاتی است که پیش روی احداث خط لوله تاپی وجود دارد.
اما، موضوع مسلم این است که مردم و رسانه های پاکستان همواره، در حال مطالبه خط لوله ایران از دولت خود هستند؛ در حالی که انتقال گاز ایران نزدیک ترین، ارزان ترین و امن ترین مسیر برای پاکستان است.
نظر شما