مهدی ابراهیم زاده_ همه گیری کووید ۱۹ را میتوان با رکود بزرگ مقایسه کرد. مخارج دولتی در کشورهای ثروتمند برای مبارزه با کرونا تا ۴۰ درصد GDP این کشورها خواهد رسید. رقمی بسیار بزرگ. در آمریکا طرح کمک دو تریلیون دلاری دولت به کسب و کارها تصویب شد. بازگشت دولت به اقتصاد میتواند فاجعه بار نیز باشد. نخست وزیر مجارستان ویکتور اوربان همهگیری را به عنوان ابزاری برای تمدید دولت خود تا هر زمان که دلش بخواهد استفاده استفاده کرد. نخست وزیر هند نیز کرونا را ابزاری برای سرکوب رسانههای آزاد در هند استفاده کرد. کروناویروس پوپولیسم را گسترش میدهد. در ایران نیز دولت به جای کمک به کسب و کارها با استفاده نامناسب از یک اصل اقتصادی آزادسازی و خصوصی سازی شرکتهای دولتی، قصد جبران کسری بودجه خود از جیب مردم آن هم با انتقال نقدینگی به بورس و بلوکه کردن آن در این بازار دارد. با بلوکه شدن نقدینگی مازاد، دولت میتواند با تزریق نقدینگی جدید و بدون پشتوانه سهمی از بودجه خود را محقق سازد. حال این که دولت بعد جواب سرمایههای بلوکه شده و زیان دیده مردم در بورس را چگونه خواهد داد، مشکل دولت فعلی نیست.
دوران پسا کرونا: پایان دولتهای کوچک
همهگیری ویروس کرونا کشورهایی مثل آمریکا را در مرکز توجه سیاسی قرار داده است. بعد از کرونا نیز وضع به همین منوال خواهد ماند. واکنش کشورها به کرونا مورد هجمههای فراوانی قرار گرفته است. اول به چین با قرنطینه سنگین و عدم ارائه امار صحیح، دوم به ایران و ایتالیا به دلیل تبدیل شدن به کانون جدید ویروس و صدور آن به چندین کشور دیگر. سوم به کشورهای اروپایی به خاطر شکست در کنترل بیماری و چهارم به آمریکا به خاطر جابجا کردن آمارها در مرگ و میر و ابتلا به طوری که یک سوم کل مبتلایان و فوت شدگان آمریکایی هستند. البته هیچ کشوری از هجمهها و انتقادها مصون نمانده است. از ترکمنستان که کرونا را تکذیب میکند تا ترکیه که در مدت چند روز به دهمین کشور از نظر تعداد مبتلایان تبدیل شد. یا روسیه که متهم به پنهان کردن شیوع کرونا بود، هر چند به زودی به ردههای بالای جدول رسید.
تصویر ۱. ویروس کرونا
آیا همه چیز تغییر خواهد کرد؟ در قلب این بلبشوی جهانی ما دستکم گرفته بودیم که چگونه الگوهای رفتاری میتواند سقوط کند. پس از حوادث یازده سپتامبر، بعضیها در آمریکا چنین شعار میدادند که «ما هرگز دوباره نخواهیم خندید». ولی پس از آن البته که دوباره خندیدیم. و حالا، آمار فوت شدگان بر اثر کرونا با وجود پنهانکاریهای آماری برخی از دولتها از ۲۵۰ هزار نفر گذشته است (۱۵ اردیبهشت) و هنوز میلیاردها نفر در قرنطینه هستند. آیا دوباره همه چیز خوب خواهد شد؟ شاید به قول دیپلمات اسبق آمریکایی، ریچارد هاس، «چیزهایی که الان اتفاق میافتند به همین سادگی دوباره رخ خواهند داد».
ولی چه چیزی؟ در چه حیطهای؟ ماهایی که در مورد سیاست خارجی فکر میکنیم و مینویسیم طبعیتا خواهیم پرسید که همه گیری چطور روابط بین الملل را تغییر خواهد داد؟ ولی شاید این سوال اشتباه باشد. بحرانها ابزاری صاف برای تغییر هستند، با این حال آنها دارای شکل هستند؛ و شکل آنها تعیین کننده تغییراتی هستند که آنها ایجاد خواهند کرد. از بین رویدادهای کاتالیزور قرن گذشته جنگ جهانی اول و دوم سیستم بین المللی را از توازن قدرتهای اروپایی به نظم جهانی مبتنی بر قانون و نهادها به رهبری آمریکا بدل کرد. فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی که منجر به رهبری مطلق آمریکا بر جهان به مدت بیش از یک چهارم قرن شده بود حالا به پایان میرسد.
نظمهای جهانی طبق نظر هنری کسینگر صرفا تا زمانی دوام میآورنند که پایههای آنها در اثر رویدادها سست نشود. همه گیری جهانی از این قبیل رویدادها نیست. آن چه میبینیم نهادهای کلیدی نظم جهانی فعلی (شورای امنیت سازمان ملل، گروه G۲۰، اتحادیه اروپا) همچنان که ویروس دنیا را به کام مرگ میکشاند پوزهای معصومانه به خود میگیرند. هیچ دلیلی وجود ندارد که باور کنیم ناتوانی آنها در ارائه یک واکنش موثر جهانی در مقابل این بحران جهانی منجر به نابودی این نهادها خواهد شد. در واقع، همانطور که هاس پیش بینی میکند، این بحران نمیتواند باعث افول آمریکا در جهان شده و دیدگاههای ملی گرایانه را در مقابل همکاری جهانی قرار دهد. این بحران احتمالا شکاف بین آمریکا و چین را عمیقتر خواهد کرد چرا که هر دو دیگری را به شیوع ویروس کرونا متهم میکنند.
این بحران زندگی شخصی ما را تحت تاثیر قرار خواهد داد. قرنطینه ملی یک تجربه بزرگی بود و قطعا زندگی شخصی ما را نیز دگرگون خواهد کرد. مثل این است که چراغها را خاموش کردیم و مجبور شدیم که در تاریکی راه حودمان را پیدا کنیم. هنوز نمیدانیم آیا انسانها مهربانتر خواهند شد یا محافظه کار و یا به همان شکل سابق باقی خواهند ماند. ما از قبل نیز همه گیری جهانی «تنهایی و عزلت» داشتهایم.
این گوشه گیری و تنهایی چقدر عمیقتر خواهد شد اگر فاصله گذاری اجتماعی تا زمان ارائه یک واکسن باقی بماند؟
فاجعهای که میتوان این همهگیری را با آن مقایسه کرد رکود بزرگ دهه ۱۹۲۰ است، بحرانی که اقتصادهای ملی در سراسر جهان با سرعت وحشتآوری فروپاشیدند. همانطور که داستانهای دلهرهآوری از افت ارزش مارک آلمان در آن زمان شنیدهایم و میشنویم. رویدادهای این چنین منجر به فوت نمیشوند بلکه پیامدهای سیاسی و اقتصادی غیرقابل جبرانی در پی دارند. مثل ظهور آلمان نازی در دهه ۱۹۳۰ که بی تاثیر از رکود فجیع اقتصادی یک دهه قبل نبود. ۵۰ میلیون نفر بر اثر شیوع همه گیری آنفولانزای اسپانیایی در سال ۱۹۱۸ از بین رفتند ولی هیچ پیامد سیاسی به بار نیاورد. حتی بسیاری از ما تا قبل از شیوع کرونا شاید هرگز در مورد آنفولانزای اسپانیایی چیزی نشنیده بودیم و فلاکت مردم آن زمان از یاد رفته بود.
تصویر ۲. بیمارستان صحرایی در زمان شیوع آنفولانزای اسپانیایی
در برخی مناطق آمار مرگ و میر ناشی از کرونا در روزهای اخیر کاهشی بوده است. شاید اصلا این ویروس به آن اندازه که میترسیدیم کشنده نباشد ولی آن چه مشخص است، آسیبهای اقتصادی آن بسیار زیاد خواهد بود به طوری که حتی مشروعیت بسیاری از دولتها را زیر سوال میبرد. به همین سبب است که همه گیری کووید ۱۹ را میتوان با رکود بزرگ مقایسه کرد.
همهگیری جهانی قطعا خود نظام سرمایهداری را تهدید نخواهد کرد، هم به دلیل این که درد و رنج آن به آن اندازه طولانی نخواهد بود و هم به دلیل این که دولتها دیگر به اصول بگذار بشود«لسه فر» زنجیر نشدهاند و هزینههای هنگفتی را برای مبارزه با این همه گیری انجام دادهاند. مجله اکونومیست اشاره کرده که مخارج دولتی در کشورهای ثروتمند برای مبارزه با کرونا تا ۴۰ درصد GDP این کشورها خواهد رسید. رقمی بسیار بزرگ.
این واکنش تا همین الان هم در آمریکا از اصول ضد دولتگرایی که ایدئولوژی حزب جمهوری خواه را معین میکرد بسیار فراتر رفته است. درست مشابه رکود بزرگ، ابزارهایی که تحت عنوان واکنشهای اضطراری تعریف شده بودند به سرعت از طبقه محال ممکن به لیست سیاستهای لازم و اجرا انتقال یافتند. به طوری که پیشنهاد سناتور جمهوری خواه برای بازپرداخت ۸۰ درصد از مالیات کسب و کارها به خودشان در مجلس سنا بحث میشود هرچند بعید به نظر میرسد که تصویب شود. با این حال کمک دو تریلیون دلاری دولت به کسب و کارهای آمریکایی تصویب شده است. رقمی که برای بسیاریغیر قابل باور است و جالب این که این رقم میتواند بسیار بیشتر نیز بشود.
هر چند بازگشت دولت به اقتصاد میتواند فاجعه بار نیز باشد. نخست وزیر مجارستان ویکتور اوربان همهگیری را به عنوان ابزاری برای تمدید دولت خود تا هر زمان که دلش بخواهد استفاده کرد. نخست وزیر هند نیز کرونا را ابزاری برای سرکوب رسانههای آزاد در هند استفاده کرد. کروناویروس پوپولیسم را گسترش میدهد.
در کشور عزیزمان ایران نیز ظاهرا دولت به جای کمک به کسب و کارها با استفاده نامناسب از یک اصل اقتصادی آزادسازی و خصوصی سازی شرکتهای دولتی، قصد جبران کسری بودجه خود از جیب مردم آن هم با انتقال نقدینگی به بورس و بلوکه کردن آن در این بازار دارد. با بلوکه شدن نقدینگی مازاد، دولت میتواند با تزریق نقدینگی جدید و بدون پشتوانه سهمی از بودجه خود را محقق سازد. حال این که دولت بعد جواب سرمایههای بلوکه شده و زیان دیده مردم در بورس را چگونه خواهد داد، مشکل دولت فعلی نیست.
آمارهای رسمی ابتلا و فوتی ناشی از کرونا ویروس در کشور نزولی است. با این حال عجله دولت برای از سرگیری اقتصاد تضعیف شده ممکلت میتواند اثرات جبران ناپذیری بر پیکره نظام سلامت و به تبع آن اقتصاد بگذارد. در واقع، شیوع کرونا ویروس تا الان نیز تغییرات گستردهای در نظام اقتصادی ایران ایجاد کرده است. ورود غول اقتصادی شستا به بورس، آزادسازی سهام چندین شرکت و بانک دولتی در روزهای آتی و آزادسازی سهام عدالت پیامدهایی نیستند که بتوان از آنها چشم پوشید. همچنین افت تاریخی قیمت نفت به زیر بهای تمام شده آن نیز موجب کسری گسترده بودجه کشورهای وابسته به نفت شده است که ایران نیز از این قائده مستثنی نیست.
حال باید دید در آخر داستان چه اتفاقی برای دولتهای فعلی خواهد افتاد. به طور قطع حداقل برای دولت ترامپ، کروناویروس بزرگترین چالش انتخاباتی خواهد بود.
نظر شما