علی جواهری؛ خبرگزاری بازار - همه چیز از یک واقعه شروع میشود؛ همان زمان که می گوییم باید کاری انجام دهم. آن وقت عزم را جزم می کنیم و به پیکار محال می رویم و سختی را با تلاش به آسانی می رسانیم. تعریف کارآفرینی شاید چیزی قریب به همین باشد. «سیدسعید فخرالدینی» جوان ۳۷ساله گیلانی با خلق خانه های روستایی تمام این واژه ها را تعریف کرده است و روز به روز در کار نجاری با خلاقیتهای متفاوت قله های موفقیت را فتح می کند.
این کارآفرین از روستای «پیربازار» که با ماکت خانه های روستایی گیلانی دست ساز شناخته می شود محصولاتش را به شکل سفارشی تا قلب اروپا و امریکا صادر میکند و تاکنون برای ۸۰نفر به طور مستقیم و غیرمستقیم اشتغالزایی کرده است. فخرالدینی عامل ایجاد هر کار موفقی را یافتن هدف بیان میکند و میگوید: «هر چه زودتر هدف زندگیمان را پیدا کنیم و برای رسیدن به آن ایده داشته باشیم و تلاش کنیم سریعتر می توانیم به سرمنزل برسیم. هدفی که من دنبالش بودم خوشحال کردن و ایجاد انرژی مثبت در کار برای مردم بود که به آن رسیدهام.» فخرالدینی که یک بچه کشاورز است فراز و نشیب های زیادی را برای رسیدن به این نقطه متحمل شده و مسیر بسیاری را هم پیش رو دارد.
۱۵ سال کار بی وقفه
صدای دستگاه برش چوب نخستین صدایی است که از همان ابتدای ورود به کارگاه به گوش می رسد. صدا به صدا نمی رسد و باید بلند بلند حرف زد. صدا با اشاره آقاسعید قطع می شود و اینطوری ما با خیالی راحت می توانیم درباره نقطه ای که در آن هستیم صحبت کنیم. کارگاه کوچک است و چند میز کار دارد. کارگاهی که در آن دست سازه های چوبی ساخته می شود: «اینجا حاصل بیش از ۱۵ سال کار بی وقفه است. اکنون محصولات ما به کشورهای اروپایی و کانادا و امریکا صادر می شود و طرفداران بسیاری دارد. بیشتر خانه های روستایی که ارسال می شود سفارشی است و طراحی ویژه و ریزه کاری های منصر به فرد دارد و ساخت هر یک شاید بیش از یک ماه وقت بگیرد. قیمت هر اثر هم براساس مقدار زمان و کار تعیین می شود که از ۴۰هزار تا چند میلیون تومان متغیر است. خیلی از مسئولان گیلانی کارهای ما را به عنوان نماد استان گیلان خریداری می کنند و به مهمانهایشان هدیه می دهند. اما هنر و هنرمند به حمایت بیشتر نیاز دارد.»
کارهایی پر از حس خوب
همه شغل ها سبک و قوانین منحصر به فرد خود را دارند که صاحبان کار برایش تعیین می کنند. اما مبنای کار این مجموعه کارآفرینی گیلان خوشحال کردن و انرژی مثبت دادن به مردم است که توسط هنر چوب انجام می شود. می گوید: «نخستین رکن در کار چوب حس خوبی است که برای استادکارانش ایجاد می کند. همین حس خوش است که وقتی کار و هنر چوبی را مشاهده می کنیم حالمان خوش می شود. همین هم باعث شده که کلی مشتری ثابت داشته باشیم و برای بیش از ۸۰نفر به طور مستقیم و غیرمستقیم اشتغالزایی کنیم. اغلب استادکارانی که محصولات چوبی دست ساز تولید می کنند تاجران خوبی نمی شوند و به همین دلیل دچار دلال بازی هایی می شوند که بسیار ناخوشایند است. یکی از حمایت هایی که مسئولان می توانند انجام دهند همین است که از اثر یک هنرمند حمایت کنند و امثال او درگیر اینگونه مسائل نشوند. اما نمی توان منتظر حمایت بود. چون مسائل زیاد است. یک دنیا ایده روی زمین مانده. ایده های زیادی برای شغل زایی وجود دارد که فقط کافی است به دنبالشان برویم.»
ویروس دلال بازی ها به جان هنر
وقتی نام دلال به میان می آید فخرالدینی مکثی می کند. نفس عمیقی می کشد و می گوید: «موضوع بسیار آزاردهنده دلال بازی هاست. کار دست سازی که از من به صورت عمده خریداری می کنند چند برابر قیمت در بازار عرضه می شود. حس بدی است که آدم احساس کند مورد سوءاستفاده قرار می گیرد. جای تأسف دارد که ویروس دلالی در تمام قشرها نفوذ کرده است؛ حتی افرادی که هیچ سررشته ای در کاری ندارند خیلی راحت با دلالی پولهای قابل توجهی در جیب می گذارند. یک بار گردشگری می خواست از من چند کار بخرد؛ وقتی درحال بسته بندی کارش بودم متوجه گفت وگوی او با همسرش شدم. همسرش می گفت: این همه کلبه چوبی را برای چه می خواهی؟ آن مرد می گفت: هیچ نگو؛ اینها را چند برابر در شهر خودمان می فروشم. باورتان نمی شود چقدر ناراحت شدم. البته جنس را به او و امثالش می فروشم؛ ولی کار ناپسندی است که امیدوارم با حمایت مسئولان ریشه کن شود. یک واقعیت وجود دارد که صاحب اثر با کار، بزرگ و روزی برای همه شناخته می شود. هر کاری می سازم از کار قبلی ام بهتر است. ایده هایم از ساخت خانه های گیلانی چوبی به محصولات مختلف با طراحی خاص رسیده که کلی مشتری و سفارش را به همراه داشته است.»
۵میلیون تومان سرمایه کار
حکایت بنا کردن کارگاه در روستا برای سید سعید روایتی مفصل از یک اتفاق است؛ اتفاقی که بعد از کلی دشواری رخ می دهد: «خیلی ها فکر می کنند برای شروع کار نیازمند سرمایه کلان هستند. وقتی این حرف را می زنیم فکر می کنند چنین چیزی محال است. من با ۵میلیون تومان این کارگاه را درست کردم. من بچه کشاورزم و به کار سخت عادت دارم. از کودکی کنار پدر ومادرم سر زمین کار می کردم و برای درآوردن روزی کلی کار سخت انجام می دادم. وقتی از سربازی برگشتم بیکار بودم ولی مثل برخی همشهری هایم دوست نداشتم از روستا بروم. همیشه می خواستم همینجا بمانم و برای آبادانی زادگاهم تلاش کنم. سر زمین شروع به کار کردم و بعد از چندسال یک ماشین خریدم و جدا از کار سر زمین در آژانس کار می کردم. تا اینکه توسط برادرم وارد کارگاه چوب بری شدم و کار چوب را یادگرفتم. طی مدت کوتاهی همه کارها را یادگرفتم و حتی از برادرم و صاحب کارگاه که سالها شغلش آن بود بیشتر کار می کردم. انگار سالهاست که چوب بر هستم. چون خیلی این کار را دوست داشتم. کارگاه جداگانه برای خودم راه انداختم. روزهایی که کار نداشتم چیزهایی می ساختم و جلوی مغازه می فروختم تا اینکه به ذهنم رسید خانه های روستایی گیلان را بسازم. ایده ای که فکرش از سرم نمی افتاد. حدود ۳ماه هر کاری می ساختم خراب می شد تا اینکه بالاخره موفق شدم و تاکنون هزار مدل از آن را ساخته ام.» طرفداران خانه های روستایی با برند «گالی پوش» کم نیستند؛ خانه هایی که با طراحی خاصی حال و هوای روستایی را برای همه ایجاد می کند و جایی از خانه شهری آرامش محض را به همراه دارد؛ آرامشی که حاصل دست هنرمندان خوش ذوق گیلانی است. فخرالدینی و همکارانش به دنبال ثبت ابداع هنرشان هستند و برای توسعه و پیشرفت کارشان شبانه روز تلاش می کنند.
نظر شما