بازار؛ گروه آب و انرژی: بر اساس لایحه برنامه ششم توسعه پیش بینی شده وزارت نیرو حدود ۳۰۰۰ میلیارد تومان از بودجه خود را از محل فروش و صادرات برق به کشورهای همسایه تأمین کند. هرچند که آمار دقیقی در خصوص میزان صادرات برق و تحقق این هدف گذاری وجود ندارد؛ اما با توجه به قطعی های برقی که در دو سال گذشته شاهد آن بودیم نمی توان خیلی به تحقق این هدف گذاری امید داشت. ایران در حالی در برخی از ماه ها حتی به تعهدات صادراتی خود عمل نکرده که از ظرفیت بالایی در تبدیل شدن به هاب انرژی منطقه برخوردار است. علیرضا کلاهی صمدی فعال صنعت برق که معتقد است هنوز برای اجرایی شدن این هدف گذاری فرصت باقی است. کافی است از ظرفیت هایی در زمینه ترانزیت برق با کشورهایی همچون روسیه استفاده کنیم. او به بازار گفت: ما با توجه به خشکسالی در سالهای اخیر مازاد تولید برق نداریم، نیروگاههای برقابی از مدار خارج میشوند، در زمستان هم نیروگاهها با کمبود گاز و سوخت مواجهند، تنها میتوانیم با کشورهایی مثل ترکمنستان، ارمنستان و روسیه تبادل داشته و به مرکزی برای تبادل برق تبدیل شویم یعنی از کشورهایی برق را دریافت و به دیگر کشورها صادر کنیم. این فعال صنعت برق معتقد است که صادرات انرژی چه در قالب کالا و چه در قالب خدمات فنی و مهندسی، از نان شب واجب تر است؛ آن هم در شرایطی که چشم انداز بلند مدت تقاضای نفت و گاز و انرژی های فسیلی مثبت نیست و دنیا به سرعت به سمت انرژی های تجدید پذیر و به سمت حمل و نقل الکترونیکی حرکت می کند.
به دلیل عدم سرمایهگذاری در زیرساختهای انتقال و توزیع برق، مشکلات بسیاری در این حوزه داریم؛ از سوی دیگر، گاز مناسب را هم در اختیار نداریم و این خود شرایط صنعت برق را به یک معادله بیستمجهولی تبدیل میکند که نمیتوان به راحتی آن را حل کرد
*با گرم شدن هوا نگرانی ها نسبت به تامین برق هم بیشتر شده است. تا چه اندازه امیدوار هستید که دولت جدید عمل به وعده هایش موفق عمل کند و بتواند ظرفیت تولید برق در کشور را افزایش دهد؟
امروز هر سرمایهگذار داخلی که سراغ سرمایهگذاری در صنعت برق رفته تقریبا متضرر شده و علت هم لزوما تحریمهای آمریکا علیه ایران نیست. در تمام این سالها با سرمایهگذار داخلی در حوزه نیرو رفتارهای درستی نشده است. وقتی نیروگاهی ۲۵۰ میلیون یورویی ساخته میشود و سرمایهگذار آن وامش را از صندوق توسعه ملی به نرخ یورو ۱۵ هزار تومانی یا حتی ۱۰ هزار تومانی میگیرد و حالا باید با یورو ۳۰ هزار تومانی وام را پس دهد، چطور کسی حاضر میشود این ریسک را بپذیرد و برای تولید و توسعه برق جلو بیاید. از طرفی در سالهای گذشته، به دلیل عدم سرمایهگذاری در زیرساختهای انتقال و توزیع برق، مشکلات بسیاری در این حوزه داریم؛ از سوی دیگر، گاز مناسب را هم در اختیار نداریم و این خود شرایط صنعت برق را به یک معادله بیستمجهولی تبدیل میکند که نمیتوان به راحتی آن را حل کرد. نکته دیگری که روند سرمایهگذاریها در حوزه تولید برق از سوی بخشخصوصی را کند کرده آن است که تولیدکنندگان صنعتی اطمینان کافی به دولت ندارند و از سوی دیگر، رفتارهای وزارت نیرو هم در این حوزه با تولیدکنندگان برق پراکنده و با رمزارزها سبب دلسردی تولیدکنندگان شده است. در چنین شرایطی اما می توان از ظرفیت های ترانزیتی استفاده کرد. نباید فراموش کنیم که صادرات انرژی چه در قالب کالا و چه در قالب خدمات فنی و مهندسی، از نان شب واجب تر است؛ آن هم در شرایطی که چشم انداز بلند مدت تقاضای نفت و گاز و انرژی های فسیلی مثبت نیست و دنیا به سرعت به سمت انرژی های تجدید پذیر و به سمت حمل و نقل الکترونیکی حرکت می کند.
*وقتی در تامین نیاز برق کشور هم مشکل داریم چطور می توانیم به مساله ترانزیت یا صادرات فکر کنیم؟
ما در برق با دو بحث مواجه هستیم که یکی برق سنتی و حرارتی است که آینده آن به گاز و انرژی هسته ای بستگی دارد. دیگری همان توسعه انرژی های تجدید پذیر است. چراکه دنیا به دلیل مسائل آلایندگی ناچار است که استفاده از زغال سنگ را کنار بگذارد. هرچند که طی سال های گذشته تمرکز زیادی روی مساله توسعه انرژی های تجدید پذیر شده اما از طرفی هم با توجه به ناپایداری انرژی های بادی و خورشیدی اینکه بخواهیم تمامی نیروگاه های کشور را به سمت تجدید پذیر ها ببریم شدنی نیست. بنابر این حدود ۲۰ الی ۳۰ درصد ظرفیت نیروگاه های برق کشور باید مبتنی بر تکنولوژی حرارتی باشد. ما در ایران دانش بسیار خوبی در حوزه نیروگاه های گازی داریم. روس ها اما در نیروگاه های هسته ای از توان بالایی برخوردار هستند. ضمن اینکه هر دو کشور از ذخایر گازی بسیار خوبی هم برخوردار هستند.
مشکلی در زمینه ترانزیت برق وجود دارد، زمان و مکان نیست. استوریج آن گران است. اما وقتی شبکه برق کشورها به هم متصل شود، عملا نقش یک باطری عظیم را بازی خواهد کرد. ایران موقعیت خاصی از نظر جغرافیایی دارد. از یک سو پل بین دریای خزر و خلیج فارس بوده و از سوی دیگر پل کشورهای شمالی سردسیر و کشورهای جنوبی گرمسیر است. جالب اینجاست که در کشورهای شمالی اوج بار در زمستان و در کشورهای گرمسیر جنوبی اوج بارشان در تابستان است. افق زمانی شرق تا غرب ایران حدود ۲ ساعت است. با توجه به این موضوع میتوانیم در تابستان برق مازاد همسایه های شمالی را به جنوب منتقل کنیم و در زمستان هم بالعکس، تا از این طریق با توجه به اختلاف افق، بار روشنایی را برای شرایط تامین برق مدیریت کرد. در واقع ما با این موقعیتی که داریم می توانیم شاهراه انرژی کشور باشیم. البته ایران باید شاهراه انتقال هوایی هم می شده که نشده است.
به هر حال واقعیت های اقتصادی را نمی توان نادیده گرفت یا منکر آن شد. بر اساس واقعیت های اقتصادی روسیه رقیب ایران در گاز محسوب می شود و به همین دلیل طی سال های گذشته مانع توسعه ایران در صنعت گاز شده اند. اما در برق منافعمان مشترک است
*با توجه به سنگ اندازی مسکو در زمینه صادرات گاز ایران به اروپا، چقدر امید دارید که روس ها حاضر به همکاری با ایران در زمینه ترانزیت برق شوند و تجربه صنعت گاز اینبار در صنعت برق تکرار نشود؟
به هر حال واقعیت های اقتصادی را نمی توان نادیده گرفت یا منکر آن شد. بر اساس واقعیت های اقتصادی روسیه رقیب ایران در گاز محسوب می شود و به همین دلیل طی سال های گذشته مانع توسعه ایران در صنعت گاز شده اند. از دهه ۷۰ شمسی شرکت خارجی همچون شرکت های ملی نفت اتریش طرح خط لوله انتقال گاز ایران به اروپا را بررسی می کرد. اگر این طرح اجرایی شده بود، امروز جدای از درآمد بالایی که می توانسیم کسب کنیم، قدرت سیاسی نیز افزایش می یافت. اما متاسفانه این اجازه به ما داده نشد. باید آنجایی که رقابت استراتژیک داریم، حواسمان هم بیشتر جمع باشد.
*تبدیل شدن به هاب انرژی تا چه اندازه می تواند به اقتصاد و صنعت برق ایران کمک کند؟
مزایای هاب انرژی برق شدن ایران این است که می توان از آن درآمد زایی کرد و هم با کمک ظرفیت های سایر کشورها پیک های خود را پوشش دهیم و دیگر نیاز نیست برای احداث نیروگاه هایی که تنها در بخشی از سال فعالیت دارند، سرمایهگذاری کرد. موضوع دیگر امکان کسب درآمد است. یعنی میتوانیم برق مازاد همسایه ها را بسیار ارزان بخریم و این برق را با قیمت بیشتر به همسایه هایی که نیاز دارند، بفروشیم. نکته آخر اینکه قرار گرفتن در قلب شبکه انتقال یک منطقه برای کشور ما امنیت را به ارمغان میآورد. هر چقدر این ارتباطات بین کشورها بیشتر شود، بحث ثبات و امنیت برای کشورها مهم می شود و در نهایت امنیت را بیشتر کردهایم.
نظر شما