بازار؛ گروه صنعت: همین چند ماه گذشته و اواخر سال ۱۴۰۰ بود که برخی از تولیدکنندگان نسبت به طرح جامع پوشاک که از سوی مسئولان وزارت صمت مطرح شده بود ابراز نگرانی کردند و تمام توان شان را به کار گرفتند تا جلوی اجرای آن ایستادگی کنند؛ چرا که با اجرای این طرح مسیر برای واردات کمی هموار تر و در مقابل عرصه برای فروش محصولات ایرانی در بازار کشور تنگ می شود. بنابراین عده ای که سرمایه های شان را در مسیر تولید گذاشته اند مخالف هستند و معتقدند با ورود خارجی ها به بازار کشور، مردم زحمات تولیدکنندگان را فراموش می کنند و به سمت خرید تولیدات خارجی خواهند رفت.
عده ای دیگر همین موضوع را بهانه می کنند و معتقدند اگر کیفیت محصولات تولیدکنندگان ایرانی همانطور که می گویند به قدری بالا است که می توانند با تولیدات خارجی رقابت کنند پس چرا ترس از آزاد سازی واردات دارند؟ برای پاسخ به این پرسش ها و اطلاع از این موضوع که واقعا طرح جامع پوشاک مناسب وضعیت بازار ایران است یا خیر؟ به سراغ علیرضا حائری، کارشناس اقتصادی و عضو هیئت مدیره جامعه متخصصان نساجی ایران رفتیم که گفت و گوی بازار با وی را در ادامه خواهید خواند.
* به عنوان یکی از فعالان صنعتی کشور بفرمایید که سال ۱۴۰۰ را چطور ارزیابی می کنید؟
سال ۱۴۰۰ با مشکلات بسیار زیادی برای تولیدکنندگان در تمام صنایع و نه فقط نساجی همراه بود؛ چرا که بدترین سال از هر دوره چهار ساله ریاست جمهوری سالی است که رئیس دولت باید تغییر کند؛ چرا که دولت قبل حدود شش ماه سر کار می ماند اما چون می داند باید برود هیچ انگیزه ای برای کار ندارد.
همچنین وزرا و معاونان آن ها نیز به این دلیل نمی دانند بعد از تغییرات همچنان بر سر کار خود باقی می مانند اغلب به دنبال این هستند که فقط پرونده خوبی از خود به جای بگذارند و اگر در جای نقطه ابهامی وجود دارد آن را برطرف کنند. بنابراین چندان به دنبال رفع مشکلات در سطح کلان نیستند.
در مقابل دولت جدید هم تا بیاید و وزرای آن رای اعتماد بگیرند و مستقر شوند تازه به مرحله مهره چینی می رسند که نتیجه آن از دست رفتن نیمه دوم سال می شود. بنابراین شش ماه به دست دولت قبل و شش ماه دوم نیز به دست دولت جدید از دست می رود و در این بین صاحبان صنایع هم کار چندانی نمی توانند از پیش ببرند و بدترین سال برای اقتصاد کشور و مردم همان سالی می شود که دولت قرار است تغییر کند.
بنابراین مشخصه امسال علاوه بر مشکلات اقتصادی، تورم، تحریم، شیوع بیماری کرونا و غیره این تغییر و تحول هم هست. حالا اگر انتخابات ریاست جمهوری به نحوی برگزار می شد که برای مثال از ابتلای سال دولت مستقر شود. یعنی کل پروسه انتخابات در بهمن و اسفند رخ می داد و بعد بودجه را هم دولت جدید تصویب می کرد نیازی نبود هر چهار سال یک سال اقتصادی را از دست بدهیم.
البته اقتصاد کشور در سال ۱۴۰۰ با تمام این مشکلاتی که به آن اشاره شد، در چند شاخص کلان رشد هم داشته است. برای مثال در سال قبل یک رشد اقتصادی حدود ۳ تا ۴ درصدی داشتیم که با برنامه ۸ درصدی فاصله دارد. البته هیچ سالی هم به هدف برنامه ۸ درصدی هر ساله نتوانسته بودیم دست یابیم. همچنین مجموع رشد اقتصادی هشت سال دولت یازدهم و دوازدهم صفر بود.
یعنی در هشت سال رشد اقتصادی نداشتیم اما امسال رشد حدود ۳ درصدی را داشتیم. همچنین رشد صنعت را در این سال شاهد بودیم که ۶ تا ۷ درصد است. علاوه بر این در صادرات هم رشد ۳۰ درصدی داشته ایم. یعنی پارسال ۳۶ میلیارد دلار صادرات غیر نفتی داشتیم که امسال این رقم به ۴۵ میلیارد دلار هم می رسد.
* با این تفاسیر به نظرتان چقدر رشد اقتصادی سال ۱۴۰۰ نتیجه سیاست گذاری های متولیان دولتی بوده است؟
نمی توان همه موفقیت ها را هم برای دولت تازه نفس سیزدهم نوشت، بخشی از آن به خاطر افزایش قیمت کالاهای جهانی بوده است. قیمت میعانات گازی افزایش یافته است. بنابراین تمام این اتفاقات به خاطر تدابیر دولت نبود چون این دولت هنوز نرسیده که تدابیری اتخاذ کند. به هر حال در سال ۱۴۰۰ این چند شاخص اقتصادی رشد پیدا کرده است و امیدواریم دولت بتواند تا دو سال آینده روی این شاخص ها افزایش هایی بدهد.
برای مثال به رشد ۸ درصد اقتصادی برسیم و صادرات غیر نفتی را هم بتوانیم باز ۳۰ درصد افزایش بدهیم و سال دیگر به ۵۵ میلیارد برسانیم. همچنین رشد صنعت دو رقمی را داشته باشیم و به بالای ۱۰ درصد برسد. بنابراین اگر این اتفاقات رخ دهد معلوم می شود که از تدابیر دولت بوده است. اما اگر این اتفاقات رخ ندهد باید به حساب بازارهای جهانی و افزایش قیمت های جهانی و مقداری شانس بگذاریم.
سیاست حمایت از صنعت و تولید نداریم اما سیاست حمایت از تولید کننده داریم. بنابراین نتیجه این می شود که انحصار برای صنعت خودرو ایجاد می کنند
* چقدر سیاست های اتخاذ شده در راستای حمایت از تولید در رشد اقتصادی کشور موثر بوده است؟
متاسفانه دولت قبل سیاست حمایت از عده ای از تولیدکنندگان را اتخاذ کرده که هنوز هم این سیاست تا حدودی پیگیری می شود. بنابراین سیاست حمایت از صنعت و تولید نداریم اما سیاست حمایت از تولید کننده داریم. این هم به این معنا است که برای مثال در خودروسازی از دو خودروساز بزرگ حمایت می کنیم و از صنعت خودروسازی حمایت نمی کنیم. بنابراین نتیجه این می شود که انحصار برای صنعت خودرو ایجاد می کنند و این دو خودروساز به نفع شان می شود، مزایای اقتصادی پیدا می کنند و از آن بهره مند می شوند.
از این رو دولت برای این ها انحصار ایجاد می کند تا بتوانند منافع شان را ببرند. می خواهم بگویم مسئولان نمی آیند از صنعت خودروسازی حمایت کنند بلکه به بهانه حمایت از صنعت از خودروساز حمایت می کنند. همچنین در مورد لوازم خانگی هم نمی آیند از صنعت لوازم خانگی حمایت کنند بلکه از تعداد انگشت شماری از برندهای لوازم خانگی حمایت می کنند و اسم آن را هم حمایت از تولید داخل می گذارند؛ در صورتی که این حمایت از تولید کننده است.
منافع تولید کننده با منافع تولید و منافع ملی یکی نیستند، ممکن است در یک سری از مقاطع یکی شود اما لزوما همیشه حمایت از تولید کننده منجر به حمایت از تولید و صنعت کشور نمی شود. مقام معظم رهبری نیز در نشستی که با کارآفرینان داشتند، به این موضوع اشاره و از صنعت خودرو به خاطر کیفیت پایین کارشان و هم از صنعت لوازم خانگی که هر دو به خاطر قیمت های بالایشان اظهار نارضایتی کردند.
چرا که بعد از حدود ۴۰ سال که خودروساز هستیم هنوز خودروهایمان آن کیفیت و قیمتی که بتواند در بازارهای بین المللی با سایر خودروسازان رقابت کند را نداریم. پژو ۴۰۵ که دیگر تازه از خط تولید حذف شده محصول بیش از سه دهه قبل فرانسه بود. در آن سال ها این خودرو به عنوان محصول برتر اروپا انتخاب شد. اما سال ها از توقف تولید آن می گذرد و هنوز همان خودرو را تولید می کردیم. البته ای کاش همان کیفیت را تولید می کردیم که همان هم نتوانستیم تولید کنیم.
تمام این ها نتیجه سیاست های حمایت از تولید کننده است که نه صنعت خودرو، نه صنعت لوازم خانگی و نه سایر صنایعی که اینجوری از آن ها حمایت می شود هیچ حرفی در دنیا در رقابت های بین المللی برای زدن ندارند.
هدف دولت این است که تولید کنیم برای مردم کشور و همین که تقاضای بازار ایران را رفع کنیم برای مان کافی است و هیچ انتظاری از این صنایع در راستای ارز آوری و صادرات نداریم
* با این تفاسیر معتقد هستید که نحوه حمایت از تولیدکنندگان تا امروز اشتباه بوده و به جای اینکه سبب رشد آن ها شود منجر به گوشه گیری صنایع کشور شده است؟
بله، صنایعی که به این نحو حمایت شده اند اکنون به صنعت محلی تبدیل شده اند. متاسفانه هدف دولت این است که تولید کنیم برای مردم کشور و همین که تقاضای بازار ایران را رفع کنیم برای مان کافی است و هیچ انتظاری از این صنایع در راستای ارزآوری و صادرات نداریم. همین که بتوانیم واردات نداشته باشیم برایمان خوب است.
اما بعد از این همه سال همه به این نتیجه رسیده اند که مادامی که رقابت نباشد نمی توان را صنعتی در مسیر رشد و پیشرفت قرار داد. بنابراین وقتی رقابت نیست و درها بسته شده درجا می زند و دیگر کیفیت اولویت اول نیست. بنابراین هر چه تولید کنید فروش می رود و پیش فروش هم می شود و مردم هم سر و کله می شکنند و یک سال هم زودتر پول می می دهند چون رقیبی نیست. این سیاست شکست خورده را هم می خواهیم به صنعت پوشاک و کیف و کفش تسری بدهیم.
* با توجه به گفته هایتان، نسبت به اجرای طرح ساماندهی پوشاک دیدگاه مثبتی دارید، به نظرتان اجرای این طرح و مشابه آن چه کمکی به صنعت پوشاک و دیگر صنایع کشور می کند؟
سه سال است به اسم حمایت از تولید پوشاک مرزها را بسته ایم و واردات را ممنوع کرده ایم و آمده ایم از یک تعداد تولیدکننده پوشاکی حمایت می کنیم؛ یعنی به نفع یک تعداد تولید کننده کار کرده ایم. بنابراین وقتی واردات ممنوع است یک سری تولید کننده داخلی با یک بازار انحصاری روبه رو می شوند که هرچه تولید کنند فروش می رود. تقاضا هست و بازار پوشاک نیز بازاری حدود ۸ میلیارد دلاری در سال دارد که به پول ملی ایران ۲۴۰ هزار میلیارد تومان تقاضای پوشاک داخلی است.
واردات هم که ممنوع است باز اینجا کیفیت کنار می رود. یعنی کیفیت دغدغه اول نیست چون رقیبی وجود ندارد. یک سری هم مثل سایر تولید کنندگان هستند و هرچه تولید کنند به فروش می رود. هر چند این سیاست به ضرر برند های مطرح و شرکت های با نام و نشان پوشاک داخلی است و بیشتر به نفع زیر پله ای های پوشاک است. چون آن هایی که برند های خودشان را دارند مجبور هستند کیفیت خودشان را حفظ کنند اما آن هایی که بی نام و نشان تولید می کنند یک بازاری برایشان ایجاد می شود که هر کاری بخواهند می کنند. متاسفانه ما این کار را در پوشاک و کم کم به واردات نخ هم تسری دادیم و واردات نخ را هم با یک محدودیت هایی روبه رو کردیم و به نفع تولید کنندگان نخ شد اما به نفع صنعت ریسندگی کشور نخواهد شد. ما باید بیاییم از صنعت حمایت کنیم نه اینکه از چند تولیدکننده صنعت حمایت کنیم.
الان سه سال است که واردات پوشاک را ممنوع اعلام کرده ایم و سه سال برای یک صنعت کافی است تا بتواند روی پای خودش به ایستد، هنوز بعد از سه سال نگران این هستند که کشورهای جهان چندم بازار ایران را بهم بزنند. بعد از سه سال انحصار که تمام مرزها هم بسته شده است، اگر نمی توانند روی پای خودشان به ایستند می شود مثل خودرو که ۴۰ سال دیگر هم همین است و پیش روی هم که نداریم دائم عقب می رویم.
بیش از سه دهه است که با یک روش ثابت با قاچاق پوشاک مبارزه می کنیم و طی این مدت هم از این روش نتیجه نگرفته ایم. روش بگیر و ببند و جریمه تعطیلی هنوز نتیجه نداده، پس باید واردات را آزاد کنیم
* در خصوص قاچاق پوشاک چه نظری دارید؟ برای مبارزه با آن باید چه تدبیری اندیشید؟
بیش از سه دهه است که با یک روش ثابت با قاچاق پوشاک مبارزه می کنیم و طی این مدت هم از این روش نتیجه نگرفته ایم. روش بگیر و ببند و جریمه تعطیلی هنوز نتیجه نداده بنابراین کمی تفکر می گوید شما که سه دهه است یک راه و رفتید و به مقصد نرسیده اید و باید راه را عوض کنید. مجموعه های زیاد همچون ستاد مبارزه با قاچاق کالا، سازمان تعزیرات، اتحادیه ها و غیره همگی سه سال است که با قاچاق مبارزه می کنند و هنوز هم که هنوز است یکسری می گویند بین یک تا ۲ میلیارد دلار کالای قاچاق وارد می شود.
بنابراین به نظر بنده اگر راهی است که قاچاق پوشاک تمام شود و بحثی به عنوان قاچاق پوشاک نداشته باشیم این است که واردات پوشاک ۱۰۰ درصد آزاد شود و با حداقل تعرفه هم باشد و البته برندهای با نام و نشان ثبت شوند تا مشخص باشد چه کسی اقدام به واردات می کند و قیمت چقدر هست؟ خدمات پس از فروش و فروشگاه های رسمی داشته باشد و اجازه دهیم که با یک تعرفه مناسب واردات شود. اولین نتیجه ای که دارد این است که می دانیم چقدر پوشاک وارد می شود. الان ارقام متفاوتی از پوشاک وجود دارد. از ۵۰۰ میلیون دلار در سال تا ۲ و نیم میلیارد دلار رقم می دهند، هیچ کسی نمی تواند ثابت کند رقمی که مطرح می کند درست است و کسی هم نمی تواند بگوید شما اشتباه می گویید.
اما اگر واردات را برای کسانی که کارت بازرگانی دارند تسهیل کنیم اولین نتیجه اش این است که می فهمیم چقدر واردات داریم. اصلا تقاضا برای پوشاک خارجی چقدر هست؟ از کدام کشورها پوشاک وارد کشور می شود؟ چه برندی وارد می شود و فروشگاه آن کجا است؟ اگر مشتری شکایت داشت باید به کجا مراجعه کند؟ حقوق و عوارض دولت را می دهند و همه این ها منافعی است که برای دولت و ملت دارد. جنس ارزان تر به دست مردم می رسد و رقابت هم ایجاد می شود. باعث ارتقا کیفیت تولیدات داخلی می شود. این بحث قاچاق هم جمع می شود. این همه بودجه ای که برای صرف مبارزه با قاچاق هم می شود نیز صرف جای دیگری می شود.
در صنعت نساجی ۸۵ درصد از قیمت تمام شده ما مواد اولیه و حقوق و دستمزد است که با رقبای ایران یکی است. بنابراین بین ۱۰ تا ۱۵ درصد باقی می ماند که آن هم هنر مدیریت است تا بهره وری و راندمان را بالا ببرد
* خیلی از تولیدکنندگان نسبت به هزینه تولید بالا در ایران گلایه دارند و معتقدند اگر واردات آزاد شود نمی توانند با تولیدات خارجی دست به رقابت بزنند، برای مدیریت این بخش چه پیشنهادی دارید؟
ما که هر روز در اخبار می شنویم که دانشمندان ایرانی موفق به تولید محصولاتی ارزان تر از مشابه خارجی شده اند. اگر واقعا داریم محصولاتی تولید می کنیم که از مشابه خارجی بهتر و ارزان تر، پس یا اخبار اشتباه است یا قیمت تمام شده که می گویند گران تر است. بنده هم معتقد هستم که هزینه تولید در ایران بالاتر از استانداردهای جهانی است. هزینه تولید هر کالایی از جمله میلگرد، پوشاک، خودرو و غیره در ایران بالاتر از استانداردهای جهانی است. الان تولیدکننده ما برای اینکه بتواند با رقبای خارجی رقابت کند اول بحث کیفیت و دوم بحث قیمت تمام شده را جلوی خود می بیند. اگر نمی تواند کیفیتش را در سطح استانداردهای جهانی برساند و قیمت هایش را قابل رقابت به نحوی که بتواند صادر کند یا با واردات کالا رقابت کند آن بنگاه نباید کار کند. قرار نیست هر بنگاهی با هر زیان دهی بماند و کار کند و زیانش را دولت تامین کند. تا کی دولت باید زیان خودروسازان را تامین کند تا بتوانند با هر قیمتی کار کنند. بنابراین خودروسازان موظف هستند که کاهش قیمت بدهند. اگر نیروی انسانی مازاد دارند باید کاهش دهند. اگر هزینه های اضافه دارند باید کاهش دهند. اگر بهره وری پایین است باید افزایش دهند. اگر ضایعات بالا است باید جلوی آن را بگیرند.
در پوشاک، خودرو و سایر کالاها قیمت مواد اولیه ایران با همین کشور همسایه یعنی ترکیه یکی است. هزینه های تولید را مواد اولیه، حقوق و دستمزد و سایر هزینه ها تشکیل می دهد. مواد اولیه که با کشوری همچون ترکیه یکی است. هزینه حقوق و دستمزدمان اگر پایین تر نباشد، بالاتر که نیست، پس هزینه حقوق و دستمزد هم که یکی است. سایر هزینه ها هم بریز و بپاش خدمات، فروش و نگهبان و غیره است. بهره وری و ضایعات هم مابقی هزینه ها را تشکیل می دهد.
برای مثال در صنعت نساجی ۸۵ درصد از قیمت تمام شده ما مواد اولیه و حقوق و دستمزد است که با رقبای ایران یکی است. بنابراین بین ۱۰ تا ۱۵ درصد باقی می ماند که آن هم هنر مدیریت است تا بهره وری و راندمان را بالا ببرد و جلوی ضایعات را بگیرد و نیروی انسانی اضافی نداشته باشد. اگر بهره وری را نتوانیم بالا ببریم، اگر ضایعاتمان را نتوانیم پایین ببریم برای چی ادعا می کنیم که می توانیم کار کنیم؟
نظر شما