بازار؛ گروه بین الملل: متعاقب حمله روسیه به اوکراین استدلالهایی در خصوص نظم جهانی و افول نظم لیبرال مطرح شده است. اساس این استدلال این است که در زمان ضعف نظم لیبرال قدرتهایی چون روسیه امکان مانور پیدا کرده اند.
سخنرانی اخیر جو بایدن رئیس جمهور آمریکا نیز نشان دهنده این است که تغییرات نظم جهانی موضوعی صرفا نظری نیست و در عالم واقع رخ داده است. او در این سخنان اظهار داشت نظم جهانی جدیدی ایجاد خواهد شد و ما باید آن را رهبری کنیم. وی گفته بعد از جنگ جهانی دوم آمریکا یک نظم جهانی لیبرال را ایجاد کرد اما اکنون همه چیز در حال تغییر است. نظم جهانی جدیدی ایجاد خواهد شد و ما باید آن را رهبری کنیم. و ما باید بقیه جهان آزاد را برای آن متحد کنیم.
نکته مهم سخنان بایدن این است که آمریکا علیرغم خیزش چین و لزوم مهار این کشور بر اساس نظر استراتژیستهای آمریکایی، کماکان باید رهبر نظم جهانی باشد.در خصوص این تحولات خبرنگار بازار مصاحبه ای با پروفسور «شیرین هانتر» عضو شورای روابط خارجی آمریکا انجام داده که در ادامه می خوانیم.
هانتر متخصص مسائل سیاسی ایران، خاورمیانه و اسلام سیاسی است. تا پیش از انقلاب ۵۷ ایران، هانتر عضو وزارت امور خارجه ایران بودهاست و پس از آن به ایالات متحده مهاجرت نمود. وی به زبانهای فارسی، انگلیسی، فرانسه و ترکی مسلط است. وی همچنین عضو شورای روابط خارجی امریکاست.کتاب «روابط ایرانی-عربی، فرایندهای تنش و سازگاری» از جمله کتابهای متأخر هانتر است. این کتاب تلاشی برای فهم و درک بهتر تاثیرات رقابتهای فرهنگی، مدرنیزاسیون (نوگرایی)، اختلافات قومی و مذهبی، دولتسازی، نقش قدرتهای بزرگ و سیستم سیاسی بینالمللی بر روابط ایرانیان و اعراب طی هفت دهۀ گذشته است.
از جمله آثار دیگر وی می توان به کتابهای «خدا در کنار ماست: دین و امور بین الملل»، «سیاست خارجی ایران در دوران بعد از شوروی»، «ایران متفرق: ریشه های تاریخی مناظرات ایرانیان درباره هویت »، «فرهنگ و حکومت در قرن بیست و یکم»، «اسلام در روسیه؛ سیاست هویت و امنیت»، «آینده اسلام و غرب؛ برخورد تمدنها یا همزیستی مسالمت آمیز»، «صدای اسلام از جناح اصلاح طلب»، «اسلام و حقوق بشر»، «مدرنیزاسیون، دموکراسی و اسلام» و «اسلام: دین دوم اروپا» اشاره کرد.
*جو بایدن در سخنرانی اخیر خود گفته است نظم جهانی جدیدی ایجاد خواهد شد و ما باید آن را رهبری کنیم. وی گفته بعد از جنگ جهانی دوم آمریکا یک نظم جهانی لیبرال را ایجاد کرد اما اکنون همه چیز در حال تغییر است. نظم جهانی جدیدی ایجاد خواهد شد و ما باید آن را رهبری کنیم. و ما باید بقیه جهان آزاد را برای آن متحد کنیم. منظور بایدن چگونه نظمی است؟ اگر منظور او نظم لیبرال است که این نظم بر اساس سخنان وی در حال تغییر است.
اگر منظور از نظم فقدان تضاد و حاکمیت قانون باشد، هرگز نظم بین المللی، لیبرال یا غیر آن وجود نداشته است. نظام بین الملل هنوز آنارشیک است. هر درجه از نظمی که وجود داشته است بر اساس توازن قوا و/یا برتری یک کشور یا گروهی از کشورها بوده است. به عنوان مثال، در سراسر دوران جنگ سرد، این موازنه بین دو قدرت هسته ای بود که از جنگ همه جانبه بین آنها جلوگیری کرد و از دخالت مستقیم آنها در درگیری های منطقه ای جلوگیری کرد.
با پایان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، توازن قدرت جهانی به نفع ایالات متحده تغییر کرد. این عدم توازن قدرت به فرسایش مرزها در برابر مداخلات یکجانبه قدرتهای بزرگ در خارج از مرزهایشان کمک کرد، که با تهاجم ایالات متحده به افغانستان و عراق و مداخلات روسیه در گرجستان و کریمه نشان داده شد. با این حال، به دلیل دخالت طولانی مدت واشنگتن در درگیری های منطقه ای و هزینه های اقتصادی و انسانی آن، ایالات متحده در حالی که هنوز قدرتمندترین کشور است، قادر به تسلط بر نظام بین الملل یا برقراری نظمی مطابق با ترجیحات خود نیست.
ظهور چین، قدرت بیشتر بازیگران منطقه برای مقاومت در برابر تلاش های واشنگتن برای تحمیل اراده خود یا حتی به چالش کشیدن آنها، فرسایش خطوط قرمز ایدئولوژیک دوران جنگ سرد، منجر به تضعیف نظم بین المللی مبتنی بر برتری ایالات متحده شده است. آنچه رئیس جمهور بایدن هنگام صحبت از نظم نوین جهانی در ذهن دارد، بازگرداندن برتری ایالات متحده است. اما با وجود مراکز جدید قدرت که به وجود آمده اند، دستیابی به این هدف ممکن است آسان نباشد.
*حمله روسیه به اوکراین از سوی برخی به معنای تضعیف نظم لیبرال بعد از جنگ جهانی دوم ارزیابی می شود. ناتو نتوانست اقدام بازدارنده انجام دهد و اتحادیه اروپا حتی در تحریم روسیه نیز یکپارچه نیست. ارزیابی شما از این موضوع چیست؟
حمله روسیه به اوکراین به معنای تضعیف نظم بین المللی آنچنان که هست نیست. این تهاجم بیش از هر چیز دیگری تأثیر شخصیت و طرز فکر ولادیمیر پوتین را نشان می دهد، به ویژه عصبانیت او از از دست دادن موقعیت و امپراتوری قدرت بزرگ روسیه و تمایل او به انتقام. به طرز متناقضی، تهاجم روسیه به اوکراین، همبستگی غرب، اروپا و آمریکا را افزایش داده است. درست است که شهرت ناتو به عنوان یک نیروی بازدارنده آسیب دیده است. اما باید توجه داشت که اوکراین عضو ناتو نیست. اگر روسیه به یکی از اعضای ناتو حمله کند و این سازمان واکنشی نشان ندهد، آزمون واقعی برای ناتو خواهد بود.
*قطبهای نظم جدید جهانی چه کشورها و عناصری خواهد بود؟
تهاجم روسیه زنگ خطری برای اروپا بوده است که باید موقعیت دفاعی و آمادگی نظامی خود را تقویت کند. با این حال، من معتقد نیستم که در آینده نزدیک اروپا بتواند نیروی نظامی مناسبی ایجاد کند که قادر به دفاع از قاره بدون کمک واشنگتن باشد. هزینه بالای چنین نظامی مستقل و فقدان انسجام بین کشورهای اروپایی موفقیت چنین طرح هایی را اثبات می کند. آنچه من پیشبینی میکنم کمک قویتر اروپا به ناتو است.
*اتحادیه اروپا از تشکیل نیروی واکنش سریع خبر داده که تا سال ۲۰۲۵ عملیاتی می شوند. آیا این به معنای این است که اتحادیه اروپا علاوه بر اینکه بلوکی اقتصادی و سیاسی است خود را به عنوان بلوکی نظامی مطرح خواهد کرد؟
نظم جدیدی که در اینجا به عنوان قطب بندی جدید قدرت اقتصادی و نظامی در صحنه بین المللی تعریف می شود، به احتمال زیاد چند قطبی خواهد بود. ایالات متحده و اروپا، به علاوه ژاپن و استرالیا، با هم مهمترین بلوک اقتصادی و نظامی را تشکیل خواهند داد. چین بلوک دیگر خواهد بود.
با این حال، قدرت این بلوک در سالهای آینده به تحولات داخل چین، از جمله آینده نظام سیاسی آن و رهبری پس از «شی جین پینگ» رئیس جمهور چین بستگی دارد. نقش روسیه به عنوان قطب سوم کمتر از دو قطب دیگر خواهد بود.
از قضا، حمله به اوکراین، به جای تقویت روسیه، احتمالاً منجر به تضعیف اقتصادی و در نتیجه نظامی و سیاسی آن می شود، زیرا این کشور در سال های آینده با فشارهای اروپا و ایالات متحده مواجه خواهد شد. من نه هند را بخشی از این معادله می بینم و نه هیچ قدرت یا ترکیبی از قدرت ها در خاورمیانه.
*در نظم جهانی آینده، بلوک بندی های اقتصادی به چه صورتی است؟ آیا شاهد همکاری کشورهای بلوک جهان آزاد مقابل کشورهایی چون چین و روسیه خواهیم بود یا اساسا وابستکی متقابل میان کشورها اجازه چنین بلوک بندی هایی را نخواهد داد.
در جبهه اقتصادی، نظم به اصطلاح لیبرال همچنان قوی است. بعید به نظر می رسد که در آینده نزدیک جایگزین های مناسبی برای آن ایجاد شود. بنابراین، تحریم ها و سایر مجازات های اقتصادی احتمالاً بیشتر تأثیر خود را حفظ می کنند. با این حال، سودمندی آنها به عنوان ابزاری برای وادار کردن دولتها به تغییر رفتارشان احتمالاً بیشتر از بین میرود.
نظر شما