توحید ورستان؛ بازار: یکی از برنامه های مهم و راهبردی چین برای افزایش نفوذ اقتصاد خود در جهان توسعه طرح ابتکار یک کمربند یک جاده است که شامل بسیاری از کشورها میشود.
در این میان یکی از اهداف مهم پکن تامین امنیت انرژی خود بعنوان یکی از واردکنندگان اصلی انرژی است از همین روی توجه ویژه ای به کشورهای نفت خیز منطقه از جمله ایران و عراق دارد. بطوریکه روزنامه اسرائیلی جروزالم پست در اینباره نوشت: سال گذشته، عراق به یکی از بزرگترین میزبانان سرمایه گذاری های چین و حلقه کلیدی در طرح «یک کمربند و یک جاده» پکن تبدیل شد. تقریباً ۲۰ سال پس از شروع جنگ در عراق، میلیاردها یوان چین در پروژه های مختلف این کشور از قابلیت های انرژی سبز و نیروگاه های نفت گرفته تا ساخت جاده ها و مدارس سرمایه گذاری میشود.
روابط عراق و چین به زمانی برمی گردد که پکن در دهه های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ به بغداد تسلیحات می فروخت، و در مقابل عراق از ادعای چین برای داشتن کرسی در شورای امنیت سازمان ملل حمایت می کرد. روابط در طول دهه ۲۰۰۰، پس از سرنگونی رژیم صدام حسین، بیشتر توسعه یافت. چین به همراه روسیه به شدت با جنگ عراق مخالف بود، اما پکن و مسکو به ذینفعان اصلی آن تبدیل شدند.در سال ۲۰۰۸، شرکت ملی نفت چین قرارداد تولید عظیمی را با دولت عراق امضا کرد و اولین شرکت خارجی بود که پس از جنگ این کار را انجام داد. در سال ۲۰۱۳، چین تقریباً نیمی از تولید نفت عراق را خریداری کرد. در این میان رابطه پکن با اقلیم کردستان عراق نیز در حال افزیش است که دلایل و اهمیت آن را در زیر بررسی میکنیم؛
بررسی رابطه چین و اقلیم کردستان عراق
آغاز روابط چین و حکومت اقلیم کردستان عراق، به سرنگونی صدام حسین در سال ۲۰۰۳ برمیگردد و این روند در سالهای گذشته تعمیق یافته است بطوریکه تنها در شش ماه گذشته، پکن تعدادی قرارداد چند میلیارد دلاری با مقامات اربیل امضا کرده است. از جمله قرارداد ۲۱۰ میلیون دلاری برای ساخت کارخانه سیمان مستقر در اربیل، یک پروژه ۵ میلیارد دلاری برای توسعه مسکن بزرگ و یک جاذبه گردشگری شهری در این شهر (هر دو در اکتبر ۲۰۲۰ اعلام شد)، و یک توافقنامه ۵ میلیارد دلاری برای ساخت مرکز تجاری عظیم چینی (امضا در ژانویه ۲۰۲۱).
همه موارد فوق بدون در نظرگرفتن کمکهای عظیم چین به اربیل در طول همه گیری کووید-۱۹ از طریق تامین ماسک، مواد ضدعفونی کننده و تجهیزات مورد نیاز بیمارستانها و مردم است.
علاوه بر این، چین در حال افزایش حضور دیپلماتیک خود در شمال عراق است. پیش از این و در سال ۲۰۱۴، پکن با افتتاح سرکنسولگری خود، حمایت آشکاری از حکومت اقلیم کردستان عراق و حضور دیپلماتیک مستحکمی در منطقه ایجاد کرد. ژانگ مینگ معاون وزیر امور خارجه چین در مراسم افتتاحیه اظهار داشت که «افتتاح سرکنسولگری ما در اربیل حمایت قوی ما از روند سیاسی در عراق است. این نشانه تمایل شدید ما برای تعمیق و تقویت بیشتر روابط دوجانبه خود با عراق و اقلیم کردستان در زمینههای مختلف است. این اقدام صفحه جدیدی را در توسعه روابط دیپلماتیک بین پکن و اربیل باز کرد».
زمانی که داعش در عراق در اوج قدرت خود بود، پکن تعدادی طرح استراتژیک مهم در اقلیم کردستان عراق داشت. باوجود مداخلات تهاجمی و ویرانگر داعش در سرزمینهای عراق، حکومت اقلیم کردستان عراق توانست از سرزمینهای خود محافظت و تا حد زیادی از وجود تروریستها آزاد کند. بنابراین در آن شرایط بحرانی، شمال عراق یک منطقه امن بود که میتوانست با استفاده از نیروهای خود، مستقل از اداره مرکزی عراق، از آن دفاع کرد.
همزمان، حکومت اقلیم کردستان عراق کنترل استان نفت خیز کرکوک را به دست گرفت و ذخایر نفتی آن را به خط لولهای که این منطقه را به ترکیه متصل میکرد، وصل کرد. این فرصت، سودآوری بزرگی برای دولت اقلیم کردستان فراهم کرد تا تولید نفت خود را تا ۴۵۰۰۰۰ بشکه در روز افزایش دهد و بستر را برای پروژههای سرمایه گذاری جدید چین در منطقه ایجاد کند.
رویکرد غیرعادی چین برای تقویت روابط اقتصادی و دیپلماتیک با حکومت اقلیم کردستان عراق در دوران بیثباتی سیاسی در عراق جنگزده با جاه طلبیهای پکن برای تامین امنیت و گسترش طرح کمربند و جاده خود بسیار فراتر از عراق و اقلیم کردستان قابل توضیح است. چین به دنبال سیاست عدم مداخله و حضور نظامی نرم خود در خاورمیانه، در حال تبدیل شدن به یک بازیگر تأثیرگذار در منطقه است. این کشور از طریق مشارکت در عملیات حافظ صلح سازمان ملل متحد (UNPKO) از قدرت نرم برای مداخله در امور بینالمللی دیگر کشورها و به ویژه کشورهای عربی و آفریقایی استفاده میکند.
امروز، استراتژی چین در اقلیم کردستان عراق از یک هدف ژئوپلیتیک بلندپروازانه پیروی میکند و آن افزایش قدرت آسیای بزرگ است. این نه تنها به یک چارچوب جغرافیایی، بلکه به ظهور یک قدرت متوازن جدید علیه غرب، روسیه و ترکیه اشاره دارد که توسط چین و ایران رهبری خواهد شد
به عنوان مثال، در سال ۲۰۱۵، چین بیش از ۱۰۰۰ نظامی را به عنوان بخشی از UNPKO به سودان جنوبی و دارفور اعزام کرد. این تصمیم عمدتاً ناشی از منافع پکن برای گسترش تجارت و بازرگانی و دستیابی به منابع نفت و معدنی منطقه بود. به دنبال سیاست خارجی اقتصادی گسترده خود، پکن مقامات خارطوم را تحت فشار قرار داد تا با پیشنهاد سرمایه گذاری در بخشهای مهم منطقه مانند صنعت نفت و کشاورزی، به عملیات حفظ صلح سازمان ملل به عنوان بخشی از اتحادیه آفریقا بپیوندند.
چین همچنین یک تسهیلکننده بالفعل در مذاکرات بین طالبان و مقامات افغانستان بوده است. همچنین پکن نقش میانجیگری در مناقشه سوریه را نیز دنبال میکند و هدف آن تبدیل شدن به سرمایه گذار کلیدی در زیرساختها، انرژی و سایر صنایع سوریه به عنوان بخشی از تلاشهای بین المللی برای بازسازی این کشور است.
چرا اقلیم کردستان عراق مهم است؟
امروز، استراتژی چین در اقلیم کردستان عراق از یک هدف ژئوپلیتیک بلندپروازانه پیروی میکند و آن افزایش قدرت آسیای بزرگ است. این نه تنها به یک چارچوب جغرافیایی، بلکه به ظهور یک قدرت متوازن جدید علیه غرب، روسیه و ترکیه اشاره دارد که توسط چین و ایران رهبری خواهد شد.
حکومت اقلیم کردستان عراق که دههها سیاست غربگرایانه را دنبال کرده است، قطبنمای ژئوپلیتیک و اقتصادی خود را به سمت شرق میچرخاند. برای تایید این ادعا کافی است سخنرانی سال ۲۰۱۸ مسعود بارزانی را دوباره بشونیم. بارزانی در دیدار با چن ویکینگ، سفیر چین در عراق، ابراز امیدواری کرد که چین «نقش بیشتری» در ایجاد ثبات در خاورمیانه ایفا کند. نقشی که به نظر میرسد چین به آن پی برده است.
چین که تنها چند دهه پیش کشوری فقیر بود، اکنون با رویکردی جدید به یک ابرقدرت اقتصادی تبدیل شده است. نفوذ چین در خاورمیانه، به ویژه در عراق و اقلیم کردستان، بسیار فراتر از تسلط اقتصادی و ژئوپلیتیکی است. ظرف چند سال، چین فرهنگ و زبان خود را به منطقه معرفی کرده است. کتابهایی درباره چین و رهبران آن به زبان کردی ترجمه میشوند، همچنین مکانهای توریستی، هتلها و حتی برخی مدارس در اربیل شروع به ارائه اطلاعات به زبان چینی، جدا از انگلیسی و عربی، به بازدیدکنندگان کردهاند. دانشگاه معروف صلاحالدین اربیل مرکز آموزش زبان چینی را افتتاح کرده است.
تهدیدها
با این حال، اجازه دادن به پکن برای تسلط بر شمال عراق، چندین خطر را در پی دارد. نخست اینکه روابط اقتصادی بین اقلیم کردستان عراق و چین هنوز یک طرفه است. برای جلوگیری از کسری تجاری و بحران تورم احتمالی، حکومت اقلیم کردستان عراق مجبور است بین واردات و صادرات بین منطقه و پکن تعادل برقرار کند، ترجیحاً با یافتن منابع صادراتی غیر از نفت.
خطر دوم، تنشهای داخلی بین اربیل و بغداد است. در صورتی که رویکرد سیاسی و ایدئولوژی چین در منطقه حاکم شود، آزادیهای اربیل با وضعیت نیمه خودمختار از سوی بغداد محدود خواهد شد، زیرا چین همیشه از یک مدل حکومتی متمرکز حمایت کرده است.
با این حال، اجازه دادن به پکن برای تسلط بر شمال عراق، چندین خطر را در پی دارد. نخست اینکه روابط اقتصادی بین اقلیم کردستان و چین هنوز یک طرفه است. برای جلوگیری از کسری تجاری و بحران تورم احتمالی، دولت اقلیم کردستان مجبور است بین واردات و صادرات بین منطقه و پکن تعادل برقرار کند، ترجیحاً با یافتن منابع صادراتی غیر از نفت
در نهایت، مدل چینی میتواند بر روابط اقتصادی و دیپلماتیک حکومت اقلیم کردستان عراق با ایالات متحده، روسیه و ترکیه که همگی شرکای ژئوپلیتیکی بسیار مهم در منطقه هستند، تأثیر بگذارد. این ممکن است منجر به انزوای حکومت اقلیم کردستان عراق و بغداد از اقتصاد جهانی و نظامی شود.
همچنین ممکن است اربیل را از ابتکارات دیپلماتیک بینالمللی مانند رسانههای تحت حمایت ایالات متحده با هدف ترویج زبان، فرهنگ و سیاستهای کردی مستثنی کند و منجر به تقویت سیاسی روابط با روسیه شود، که در رابطه دوستانه حزب دموکرات کردستان (KDP) و مسکو بازتاب مییابد. با این حال، این سناریو در حال حاضر بعید است زیرا حکومت اقلیم کردستان عراق توانایی استفاده از قدرت نرم خود و برقراری روابط دیپلماتیک با کشورهای مخالف یکدیگر را در عرصه بین المللی دارد.
با در نظر گرفتن تمام تهدیدها و فرصت های همکاری پکن و اقلیم، به نظر می رسد که در ادامه شاهد گسترش روابط اقتصادی دوجانبه البته با حضور دولت مرکزی و ایران خواهیم بود که این همکاری برای امنیت انرژی چین بسیار مهم است و میتواند در راستای تنوع بخشب به منابع انرژی باشد.
نظر شما