محسن عباسی: نرخ بهره بین بانکی از ۲۱.۱۱ به ۲۰.۸۵ رسید و احتمالا در هفتههای آتی ۲۰ درصد و کمتر را هم تاچ کند و مقدمات خروج پول به سمت بازارهای راکد از جمله بورس را فراهم کند. این خبر خوبی برای بورس است و کم کم اثراتش را در بازار نشان خواهد داد اما به واقع چه بر سر اقتصاد ما میآید؟
از آنجا که ارتباط ما با اقتصاد دنیا قطع است عملا سرمایهگذاری خارجی و ورود مستقیم (و غیر مستقیم!) سرمایه به کشور را شاهد نیستیم. صادرات و واردات ما هم بسیار ناچیز است و برای گذران نیازهای وارداتی مصرف میشود بنابراین پولی با منشا خارجی وجود ندارد که صرف سرمایهگذاری و رشد و توسعه شود.
از منظر داخلی نیز ساز و کار درستی برای توسعه دیده نشده است. تا سالها بانکها بزرگترین ابزار تامین مالی کشور بودند و سپرده ها در بانکها رسوب میکرد، بانکها هم عمدتا این پولها را با فساد فراوان صرف توسعهی شرکتهای خود و سرمایهگذاری در ملک و ساختمان میکردند. سیستم دولتی و نظارتی فشل هم نتوانست از این منابع و منابع فروش نفت استفاده ای برای رشد کشور بنماید.
اخیرا هم که دولت خودش جای بانکها را گرفته و با کاهش سقف نرخ سود معاف از مالیات سپرده های بانکی، مشغول اوراق فروشی و هزینهکرد آن برای امور جاری است.
از سال اینده هم سود بانکی افراد حقوقی مشمول مالیات میشود و احتمالا بخش زیادی از این پول راهی اوراق خواهد شد و بانکها با بحران شدید نقدینگی روبرو خواهند شد. از طرفی سرمایهگذاری بانکها در بورس هم در سال اینده آزاد شده است.
اگرچه خبر به ظاهر خوبی برای بورس است اما دقت کنید که ممکن است بانکها برای جبران کمبود نقدینگی، فروش سهام در بورس را مدنظر قرار دهند. بنابراین این قانون مانند یک شمشیر دولبه است.
پیشنهاد میکنم در اسرع وقت نسبت به خروج سرمایهی خود از حساب بانکی به ویژه بانکهای مسئلهدار خصوصی که سودهای ترجیحی و بالاتر میدهند اقدام کنید.
اصولا وقتی سرمایهگذاری جدیدی در اقتصاد صورت نگیرد ما شاهد گردش نقدینگی در بازارهای مختلف و صعود و نزولهای سیکل مانند در دوره های مختلف هستیم. حال به دلیل وجود تورم که مانند یک سوپرعامل رشدی در نمودارها عمل میکند همواره شاهد رشد قیمت خودو و مسکن و بورس و دلار و طلا هستیم. کاری که ما الان آن را سرمایهگذاری مینامیم در حقیقت جا به جایی نقدینگی از یک بازار به بازار دیگر برای جبران تورم احتمالی است و عملا میبینیم که سودهای بدست آمده قدرت خرید کمی دارند. در واقع ما بر روی یک تردمیل در حال دویدن هستیم!
حالا که نرخ سود بانکی کاهش یافته مقدمات ورود پول به سایر بازارها فراهم خواهد شد. حجم فروش اوراق دولتی افزایش خواهد یافت. قطعا بورس واکنش مثبت خواهد داشت و بخشی از نقدینگی را جذب خواهد کرد. ارز و سکه واکنش رشدی نشان خواهد داد و مسابقهی رشد بین بازاری شروع خواهد شد. در این شرایط، سرمایهگذاری درست فقط تقدم و تاخر بین بازارها خواهد بود و استراتژی درست جا به جایی درست منابع از یک بازار به بازار دیگر در زمان درست خواهد بود.
نظر شما