به گزارش بازار به نقل از ایبنا، نوسانات ارزی تأثیرات نامطلوبی بر عملکرد متغیرهای اقتصادی و کلیت ثبات اقتصاد کشور برجای میگذارد. عدم قطعیت در روند قیمتهای نسبی، کوتاه شدن افق سرمایه گذاریها، ایجاد اخلال در فرآیندهای تصمیمگیری و سلب توان برنامهریزی در آینده و خدشهدار شدن اعتبار بانک مرکزی از تبعات تلاطمات ارزی است.
این موضوع را با هادی حقشناس، عضو کمیسیون برنامه و بودجه در مجلس هفتم در میان گذاردیم و در قالب یک گفتوگو اختصاصی مورد اشاره قرار گرفته است.
درباره نوسانات ارزی سالها است که سخن به میان میآید، اما شاهد تغییرقابل توجهی درروند مورد نقد نبودیم. برای برون رفت ازاین شرایط و حذف هرگونه رانت باید چه سیاستهایی مورد توجه دولت سیزدهم وبانک مرکزی قرار گیرد؟
نوسانات نرخ ارز معلول است و دلیل اصلی آن را باید در سیاستهای پولی یعنی همان شاخصهای کلی دیده شود. زمانی که در اقتصاد کشور بیش از سه یا چهار دهه رشد نقدینگی، نرخ تورم و تورم دو رقمی داشته باشیم، وجود نوسانات نرخ ارز هم نباید دور از انتظار باشد، در مقاطعی هم که این نوسانات بسیارحداقلی بوده، دلیلی جز مداخلات دولت یا عرضه ارز از درآمدهای نفتی وجود نداشته زیرا بعد ازمشکلدار شدن درآمدهای نفتی بلافاصله نوسانات ارزی به شکل سابق خود برمیگردد.
به طور کلی ریشه نوسات ارزی را باید در پدیدههای پولی یا شاخصهای کلی دید. هر زمان موفق شدیم، نرخ تورم را یک رقمی کنیم بعد از آن میتوان این انتظار را هم داشت که نوسانات نرخ ارز به حداقل ممکن برسد.
بازار متشکل ارزی تا چه انداره میتواند بر ثبات بازار موثر واقع شود؟
نرخ ارز در اقتصاد ایران متاثر از متغیرهای واقعی و متغیرهای غیرواقعی است. متغیرهای غیر واقعی بحث تحریمها است و هر زمان اخلالی در روابط سیاسی کشور ایجاد شود، برآن موثر واقع خواهد شد، بازار متشکل ارزی در چنین وضعیتی کمک خواهد کرد که نرخ ارز به نرخ واقعی نزدیک شود.
نزدیک شدن نرخ تسعیر ارز به ارز نیمایی تا چه اندازه تاثیرگذار است؟
انواع نرخ ارز مانند نیما، آزاد، ۴۲۰۰ تومانی و برخی از انواع دیگررا فقط دراقتصاد ایران میتوان شاهد بود. واقعیت مطلب این است که قیمت واقعی ارز را بازار تعیین میکند وهرقیمتی که از آن فاصله داشته باشد به طور حتم با یک بسترفساد و رانت همراه میشود، همچنانکه در تمام سنوات گذشته شاهد بودیم هراندازه قیمت ارز دولتی فاصله بیشتری با قیمت ارزآزاد یا بازار داشته باشد، علیرغم نظارت و کنترلهای شدید در واردات و صادرات و حتی در موضوعات مختلف مانند همین نهادههایی که با ارز ۴۲۰۰ تومان وارد میشد به خصوص از سال ۹۷ به این سمت، فساد به دنبال خواهد داشت. دلیل اصلی تمام مسائلی که براقتصاد ایران ایجاد شده، همین فاصله بین قیمت واقعی ارز و قیمت دولتی است. بسیار ساده است وقتی این اتفاق روی دهد بر میزان رانت افزوده میشود و مشکلات بیشتری برای اقتصاد کشوربه تولید درمیآید، بنابراین چه نرخ نیمایی و چه غیرنیمایی باشد، چنانچه فاصله آن با قیمت واقعی بازارمعنادار باشد، انتظار رانت را باید داشته باشیم.
تک نرخی شدن ارز چه تاثیری بر بازار ارز میگذارد؟
دولت سیزدهم یا هر دولت دیگری چنانچه در ایران موفق به انجام یکسانسازی نرخ ارز شود، بزرگترین خدمت را به اقتصاد ایران انجام داده است زیرا قیمت ارز هم یک علامت مشخص به تولید کننده داخلی میدهد و هم یک علامت مشخص برای وارد کننده صادر میکند. قیمت ارز واقعی در بلندمدت برای صادرات کشور کمک کننده خواهد بود، حتی میتواند درباره اینکه چه کالایی وارد ایران شود، یاری رسان باشد، ولی زمانی که این قیمت غیرواقعی باشد، یک علامت غلط برای تولید کننده داخلی و وارد کننده ارسال میکند.
یکی از دلایلی که قاچاق کالا در اقتصاد ایران زیاد است به همین واقعی نبودن قیمت ارز برمیگردد و همانطور که اشاره کردم مسئله فوق هم تولید و بخش بازرگانی و هم نظام بانکی و پولی را تحت تاثیر قرار میدهد، بنابراین یکسان سازی نرخ ارز یک گام بسیار مهم برای اقتصاد ایران محسوب میشود و دلیل اصلی آن هم این است که چه دلمان رضایت داشته باشد و چه غیر از این باشد، نرخ ارز لنگر اقتصاد ایران شده، حالا هراندازه این لنگر با ثبات باشد، منجر به باثباتی سایر شاخصهای پولی خواهد شد.
تحلیلتان را درباره حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی در بودجه ۱۴۰۱ بیان کنید؟
حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی مطمئنا گام مثبتی در لایحه بودجه به شمار میآید. چنانچه درصدد برآییم تا بزرگترین ویژگی لایحه بودجه سال آینده (۱۴۰۱) را مورد بررسی قرار دهیم، به نظر میرسد واقعی کردن نرخ ارز و حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی را باید مورد توجه قرار دهیم. این نکته را باید پذیرفت که وقتی ارز ۴۲۰۰ تومانی به میان آمد، قرار نبود دائمی باشد، بنا بود به مدت ۵ یا ۶ ماه ادامه یابد، ولی امروز منجر به این شده که فاصله ۴۲۰۰ تا ۳۰ هزار تومان بسیار معناداراست و طبیعی به نظر میرسد که هر واردکنندهایی را وسوسه میکند تا بخشی از کالایی که با این ارز وارد کرده، خارج از نظام رسمی کشور به توزیع درآورد که همین اتفاق هم روی داد.
تورم براساس قیمت ۴۲۰۰ تومانی ارزیابی و تنظیم نمیشود، تورم طبق همین ارزواقعی که در بازار است، به تنظیم درمیآید. به یک معنا؛ هم چوب ارز ۴۲۰۰ تومان را و هم پیاز آن را خوردیم. بنابراین یکی از ویژگیهای مثبت بودجه سال آینده حذف ارز ۴۲۰۰ تومان خواهد بود که امیدوارم منتج به این نشود تا یک نرخ دیگر وارد اقتصاد ایران شود. به طور کلی حال که بنا به حذف آن است، قیمت واقعی در بودجه مورد محاسبه قرار گیرد.
دولت چه روشی باید برای حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی باید مورد توجه قرار دهد؟
ارز ۴۲۰۰ تومان به ۲۷ کالا تعلق میگرفته است، اکنون به هفت کالا کاهش پیدا کرده، طبیعی است که بحث دارو در این میان بسیار اهمیت دارد زیرا مردم درد بیماری را میکشند، دیگر دردگرانی را نباید متحمل شوند. بنابراین بهتر آن است تا برای دارو و نان و گندم استثنا قائل شد. سایر موارد هم به قیمت واقعی باشد، زیرا اکنون اغلب مردم پول آن را پرداخت کردهاند. قیمت مرغ درحال حاضرحدود ۳۰ هزارتومان است، پس براساس ارز ۴۲۰۰ تومان محاسبه نمیشود، بلکه طبق قیمت بالاتر از آن به فروش میرسد. باید این نکته را هم مورد توجه داشت که پس از حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی در کوتاه مدت ممکن است شاهد تغییراتی در نرخ تورم باشیم، اما مدتی بعد خود را اصلاح خواهد کرد.
نحوه توزیع پول حاصل از حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی باید به چه شکلی باشد؟
دهکهایی که در اقتصاد ایران آسیب میبینند، مشخص است. این گروه دهکهای کم درآمدی هستند که عمدتا تحت پوشش امداد، بهزیستی یا گروههای بازنشستگی به شمار میروند و دولت مطلع است چه کسانی پایین نرخ فقر قرار دارند، دولت وقتی به این گروه یارانه پرداخت میکند، دسترسی هم برای توزیع پول حاصل از حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی را هم قاعدتا دارد.
نظرتان درباره طرح اعتبار خرید چیست؟
معمولا دهکهای کم درآمد چه نقدی و چه با کارت اعتباری وقتی به آنها پول داده شود، بلافاصله هزینه میکنند. دهکهای پردرآمد ممکن است کارت اعتباری خود را با یک وقفه زمانی چند ماهه مورد هزینه قرار دهند، اما برای دهکهای کم درآمد فرقی نمیکند چه کارت اعتباری باشد و چه پول نقد در حسابشان، آنها بلافاصله استفاده خواهند کرد زیرا از این پول برای نیازروزمره و به طور مشخص خورد و خوراک بهره میبرند و آنها را برای انجام کارهای سنگین جمع نمیکنند.
لایحه بودجه ۱۴۰۱ را چطور میبینید و چه نقدی به آن از نظر شما وارد است؟
وقتی برای سال آینده مالیات را مورد پیشبینی قرار میدهند، مالیات برعملکرد سال گذشته است، درحالیکه سال جاری به دلیل تحریمها و مسائلی که کشور درگیرآن بود، کسب وکار مردم چندان رونقی نداشت، سوال ساده این است که آیا کسب و کار مردم در سال جاری بیش از سال گذشته بوده است که برای این مقدار مالیات برنامهریزی میشود؟ این مسئله نقد جدی از منظر مالیاتی است.
منابع بودجه نفت و مالیات هر دو با این اشکال مواجه هستند، مگراینکه دولت اعلام کند سال دیگردرصدد گسترش پایههای مالیاتی برای جلوگیری از فرار مالیاتی است که باید مورد توجه داشت سازمان مالیاتی در طول یک سال هم نمیتواند چنین تحولی ایجاد کند که به یکباره بیش از ۲۰۰ هزار میلیارد تومان یا بیش از ۶۰ درصد از سال ۱۴۰۰ در سال ۱۴۰۱ مالیات وصول کند. بنابراین با ابهام روبرو است که این تنها شامل مالیات نیست، بخشی از منابع مهم لایحه بودجه سال آینده دارای ابهام است، مگر اینکه برجام احیا شود که اگر این اتفاق روی دهد، رقم مورد تحقق پیدا خواهد کرد و به جبران درمیآید.
نظر شما