محسن عباسی: دولتها عریض و طویل میشوند، منابع را هدر میدهند، کسری بودجه ایجاد میکنند با چاپ پول قصد دارند کسری بودجه را جبران کنند اما با چاپ پول بیشتر تورم ایجاد میشود و پول داخلی ارزش خود را از دست میدهد، با کاهش قدرت خرید پول، دولت برای جبران کسریها باید پول بیشتری چاپ کند. انقدر این رویه ادامه پیدا میکند تا شاهد یک اَبَرتورم باشیم!
وقتی تورم بالا میزند بگیر و ببند میشود و دولتها مسئولیت تورم را قبول نمیکنند و طرح تثبیت قیمتها و برخورد با گرانفروشی و ... ایجاد میشود از طرفی مالیات بر داراییها که در واقع مالیات بر تورمی است که دولت خودش با کسری بودجه و چاپ پولش پدیدآورده نیز اخذ میشود.
نتیجه این سیاست سه چیز است که به وضوح دیده میشود:
۱. زیان دیدن صنایع و حرکت به سمت ورشکستگی به دلیل عدم تطابق بهای تمام شده و قیمت فروش (مانند صنایع خودرویی ما)
۲. عدم فروش به قیمت دستوری مصوب و ایجاد بازار سیاه و یا قاچاق کالا (انواع و اقسام کالاهای اساسی) زیرا در آن سوی مرزها قیمتها واقعی اند!
۳.عدم توجیه پذیری سرمایهگذاری در صنعت و عدم ایجاد ظرفیت جدید که باعث عقب ماندگی و استهلاک ان صنایع در بلند مدت میشود!
اینها اثرات این اتفاق بر صنعت است. فرار سرمایهها و کاهش ارزش پول ملی، افت بازار سهام و از بین رفتن اعتماد عمومی از دیگر اثرات دخالت در قیمتگذاری کالاها و خدمات است.
خوشبختانه راه حل ساده است، دست از دخالت در قیمتگذاری بردارید! در واقع راه حلی که میتوان انجام داد این است که کاری نکنیم!
نظر شما