بازار؛ گروه ایران: «نسبت نیروی کار متخصص ایران نسبت به کل نیروی کار کشور فقط ۱۸ درصد است، در حالی که در کشورهای توسعهیافته این رقم بیش از ۷۰ درصد است.» این جدیدترین آماری است که شهاب جوانمردی نایبرئیس کمیسیون اقتصاد نوآوری و تحول دیجیتال اتاق تهران اعلام کرده است. آماری که نشان می دهد با وجود حجم بالای فارغ التحصیلان دانشگاهی خبری از مهارت در بین افراد جویای کار نیست. با این وجود غلامحسین حسینی نیا معاون وزیرتعاون، کار و رفاه اجتماعی معتقد است که نیازی به واردات نیروی متخصص نداریم. کافی است که است که سرفصل های کتب درسی خود را در دانشگاه ها مورد بازنگری قراردهیم و بین آموزش عالی و بازار کار به خصوص صنعت ارتباط برقرار کنیم.
او همچنین در بخش دیگری از سخنان به شکل جدیدی از پرداخت یارانه اشاره می کند و می گوید: به دنبال این هستیم که در برنامه هفتم توسعه یارانه ای برای کسب مهارت اختصاص داده شود. اینگونه که هرفرد ایرانی این امکان را داشته باشد که به صورت رایگان یک دوره کسب مهارت را در مراکز آموزش فنی و حرفه ای سپری کند. متن گفتگوی خبرگزاری بازار با غلامحسین حسینی نیا رییس سازمان فنی و حرفه ای کشور و معاون وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی را در ادامه می خوانید :
نبود ارتباط بین دانشگاه و صنعت موجب شده که آموزش های که در دانشگاه ها ارائه می شود، هم خوانی با نیاز بازار کار نداشته باشد و به عبارت دیگر خبری از آموزش مهارت در آموزش عالی نباشد
*فعالان بخش خصوصی می گویند داغدار نبودن جذب نیروی متخصص ماهر هستند. چرا با وجود حجم بالای فارغ التحصیلان دانشگاهی در مقاطعی همچون ارشد و دکتری همچنان با کمبود نیروی متخصص ماهر در بخش های مختلف کشور مواجه هستیم؟
هم اکنون در کشور برای یک دانشجو ده ها میلیون تومان هزینه می کنیم اما در نهایت فارغ التحصیلان دانشگاهی مهارت لازم را برای ورود به بازار کار ندارند و ناچارن هستند به سراغ کلاس های مختلف بروند. متاسفانه نبود ارتباط بین دانشگاه و صنعت موجب شده که آموزش هایی که در دانشگاه ها ارائه می شود، با نیاز بازار کار هم خوانی نداشته باشد. به عبارت دیگر خبری از آموزش مهارت در آموزش عالی نیست و رابطه منطقی بین نیاز صنایع کشور، آموزشها و پژوهش های دانشگاهی وجود ندارد. این در حالی است که دانشگاه نه تنها باید خود را بابا نیاز روز بازار تطبیق دهند بلکه باید نوعی آینده نگری داشته و فارغ التحصیلان را طوری تربیت کنند که 10 سال دیگر هم مشکلی نداشته باشند .
متاسفانه بی توجهی به مساله آموزش نیروی کار ماهر ریشه بسیاری از مشکلات در کشور ماست. از ایجاد اشتغال گرفته تا بهره وری رقابت پذیری تولیدات ایرانی در بازار جهانی و حجم پایین صادرات همه و همه بخشی از عارضه های بی توجهی به تربیت نیروی متخصص ماهر است.
نداشتن شغل و مهارت ام الفساد است به همین دلیل دنبال این هستیم که در برنامه هفتم توسعه اقتصادی یارانه ای برای مهارت آموزی افراد در نظر گرفته شود
*برای حل این مشکل سازمان فنی و حرفه ای چه راه کاری را پیشنهاد میکند؟
ما به خوبی می دانیم که نداشتن شغل و مهارت ام الفساد است به همین دلیل دنبال این هستیم که در برنامه هفتم توسعه اقتصادی یارانه ای برای مهارت آموزی افراد در نظر گرفته شود. در صورت تصویب و اجرایی شدن این طرح هر کد ملی امکان گذراندن یک دوره مهارت رایگان را در مراکز آموزش فنی و حرف ای را خواهد داشت . در واقع با این کار همان ضرب المثل معروف در کشور به معنی واقعی اجرا می شود و به جای اینکه ماهی دست مردم بدهیم، ماهی گیری را به خانوارها آموزش می دهیم. جالب است که با همین روش نتایج مثبت خوبی را در زندان ها به دست آوردیم. بر اساس آمار موجود ۷۰ درصد زندان اولی ها فاقد مهارت شغلی هستند. از این تعداد ۳۰ درصد دوباره به زندان برمی گردند. اما بازگشت دوباره به زندان در بین تعداد کسانی که در دوره محکومیت خود مهارتی را کسب کردند تنها ۱۰ درصد است.
۷۰ درصد زندان اولی ها فاقد مهارت شغلی هستند. از این تعداد ۳۰ درصد دوباره به زندان برمی گردند. اما بازگشت تعداد کسانی که در دوره محکومیت خود مهارتی را کسب کردند تنها ۱۰ درصد است
*چند درصد دانشجویان بعد از فارغ التحصیلی صرفا با اتکا با مدرکی که از آموزش عالی دریافت کرده اند، قابلیت ورود به بازار کار را دارند؟
نمی توان آمار دقیقی در این باره ارائه داد. اما باید اشاره کنم که ۴۰ درصد افراد جویای کار فارغ التحصیلان دانشگاهی هستند. این آمار نشان می دهد که آموزش های دانشگاهی فاصله زیادی را با بازار کار دارد. البته خیلی از فارغ التحصیلان به خصوص خانم ها به دنبال کار نیستند و اگر قرار بود آنها نیز در این آمار جای بگیرند به طور قطع با اعداد بزرگتری مواجه می شدیم.
* یعنی رشته هایی دانشگاهی که در کشور ما وجود دارد، بازار کار خوبی ندارند؟
فاصله ایجاد شده بین آموزش عالی و بازار کار از دو منظر قابل بررسی است. بخش اول مربوط به تدریس رشته هایی است که تقریبا منسوخ شده و بازار کاری ندارد. اما بخش دوم مربوط به دروسی است که در دانشگاه ها آموزش داده می شود. به عنوان مثال ما نیاز زیادی به فارغ التحصیلان رشته کشاورزی داریم. اما سوال اینجاست دروسی که در این رشته دانشگاهی تدریس می شود آیا با نیازهای امروز این صنعت هم خوانی دارد.؟ کتب درسی این رشته تا چه اندازه بر اساس علم و تکنولوژی روز به روز رسانی شده است؟
البته نباید از این نکته که خیلی از دانشگاه های ما از تکنولوژی روز دنیا که می تواند بهره وری ایجاد کند، عقب مانده اند و این مساله خود نیز کارایی نظام آموزشی را با مشکل مواجه کرده است.
* چند درصد آموزشی که در دانشگاه ها ارائه می شود، مطابق با نیاز بازار کار است؟
در پاسخ به این سوال هم نمی توان آمار دقیقی ارائه داد. ضمن اینکه رشته های معمولا شرایط مختلفی دارند. به عنوان مثال ذات برخی از رشته ها مثل پزشکی علمی کاربردی است. اما آنچه را که با اطمینان می توانم روی آن تاکید کنم این است که دروس و سرفصل های دانشگاهی نیازمند یک بازنگری اساسی است. خیلی از دروسی که به خصوص در مقاطع بالایی همچون دکتری تعیین شده با این نگاه نیست که این درس ها چه فایده ای برای کشور و دانشجو دارد. بلکه با این نگاه است که منِ معلم چه درسی را می توانم تدریس کنم. این نگاه اشتباهی است که آینده کشور را نشانه گرفته و اگر اصلاح نشود به طور قطع خسارت و ویرانی زیادی را هم به همراه خود داشت.
نظر شما