مجتبی پیرزاد؛ بازار: از آنجا که در موضوعات و مباحث اقتصادی با رفتار آدمها سر و کار داریم؛ با افرادی روبرو هستیم که قابل پیشبینی نیستند افرادی که فکر میکنند و ماشین نیستند و برای آنها برنامهریزی کنیم. بنابراین این مساله میتواند کارکرد ابزارهای به کار گرفته شده را با نتایج نامطلوب رو به رو کند. اقتصاد ایران در این شرایط است یعنی مردم در زندگی روزمره و رفتار اقتصادی خود یک گام از دولت جلو هستند بنابراین دولت هرگونه ابزاری هر چند خوب برای بهبود وضعیت انتخاب کند نتیجه نامطلوب خواهد گرفت.
اما سوالی مطرح است با وجود این چه ابزارهایی میتواند اقتصاد ایران و تورم آن را بهبود ببخشد؟
ما به ابزارهایی نیاز داریم که صرفاً ابزارهای اقتصادی نیستند، یکی از این ابزارها ایجاد احساس امنیت سرمایه گذاری و آیندهنگری مشخص است که تصمیمگیری اقتصادی افراد را جهتدهی کند تا بتوان بر مبنای آن برنامهریزی کرد.
به عنوان نمونه در اقتصادهای با ثبات دنیا، لنگر اصلی ثبات اقتصادی میزان مصرف داخلی است و این میزان مصرف است که روند تولید را جهت میدهد و در زمانهایی که تولید با چالش رو به رو است میتوانیم فرآیند مصرف را تحریک کنیم و به عنوان لنگر ثبات اقتصادی بکار برده و ثبات اقتصادی را به سیستم بازگردانیم. اقتصادهای غربی تقریباً بر مبنای این شیوه پایهگذاری شده اند.
اما در اقتصاد ایران به دلیل آینده نامعلوم عنصر مصرف و لنگر آن تحت تأثیر آینده نگری دائماً در حال نوسان بوده و منجر به بروز بی ثباتی میشود بنابراین نمیتوان از اقتصاد ایران انتظار رفتار یک اقتصاد نرمال را داشت.
اما چرا مردم نسبت به شرایط واکنشهای اینچنین نشان میدهند؟ و برنامهریزی اقتصادی به سمت پسانداز کردن و افزایش سرمایه است و نه مصرف؟
در اقتصاد ایران به دلایلی که گفته شد اگر حتی سطح تولید را هم گسترش دهیم بازاری برای عرضه آن در اختیار نداریم. تا زمانی که مردم نگران وضع آیندهاند و برای آینده، هر چند اندک پسانداز میکنند از میزان مصرفشان کم میکنند و فرآیند مصرف ثبات نداشته و نمیتوان در آن به اهداف دلخواه رسید.
زمانی که سرمایههای مردم در عرصه تولید وارد نشود درآمد مالیاتی نیز برای دولت نخواهد داشت پس از آن دولت گیر میکند و مجبور به چاپ پول یا استقراض میشود که همین موضوع نیز موجب تورم میشود و اگر رفتار اقتصادی افراد در یک جامعه نرمال نباشد تبعات مختلفی را بر سایر قسمتهای سیستم اقتصادی خواهد داشت که باعث از کنترل خارج شدن آن سیستم خواهد شد.
از طرفی اقتصاد ایران بیشتر تحت تأثیر چه عواملی است؟
اقتصاد ایران تحت تأثیر رفتار مردم ناشی از نداشتن احساس امنیت است منظور از امنیت، اعتماد نسبت به وضع آینده و آینده نگری روشن است که اکنون در کشور ما وجود ندارد، افراد در رفتارهای اقتصادی خود احساس ناامنی میکنند و دنبال یافتن تکیهگاهی هستند که آن را در پسانداز کردن و خرید دارایی یافتهاند.
با این حال بانک مرکزی برای بهبود وضعیت تورم در اقتصاد ایران چه اقداماتی میتواند انجام دهد؟
ابزارهایی که بانک مرکزی میتواند از آن استفاده کند در این شرایط به نتیجه مطلوبی نخواهد رسید زیرا به نتیجه رسیدن ابزارهای مالی که بانک مرکزی در اختیار دارد مبتنی بر وجود رفتار نرمال مردم است و این در حالی است که رفتار مردم نسبت به سیاستهای بانک مرکزی غیر نرمال است.
این موضوع باعث میشود مشکلات دیگری نیز بر مشکلات موجود اضافه شود. به عنوان نمونه اگر خلق پول را برای کنترل تورم کاهش دهیم کنترل نقدینگی و کاهش حجم پول منجر به رکود تولید خواهد شد و در کاهش تورم تأثیر چندانی نخواهد داشت. حتی زمانی که حجم پول کاهش یابد باز هم رفتار پساندازی مردم باقی است زیرا حس ناامنی همچنان در اذهان مردم وجود دارد.
اقتصاد کشور ما اکنون به مسائل سیاسی گره خورده است بنابراین سیاستمداران ما باید به این نتیجه برسند که چشمانداز یک آینده روشن را بتوانند رقم بزنند و سیاست با ثبات روشنی را پیش بگیرند تا این اطمینان خاطر در مردم ایجاد شود و بدانند در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد و بتوانند برای آن برنامهریزی کنند.
در عین حال بازار سرمایه چه ارتباطی با تورم دارد؟
اقتصاد ما پتانسیل لازم برای سرمایهگذاری و رشد اقتصادی را دارد اما امنیت آن وجود ندارد. ساز و کار بورس نیز باید تغییر کند اگر کشوری بخواهد نقدینگی خود را به بورس هدایت کند تا بورس آن را به تولید و چرخه اقتصادی منتقل کند با چنین سازگاری موفق نخواهد شد. اکنون بورس را مدیریت میکنند زیرا نمیدانند ساز و کار بورس در شرایط اقتصادی نرمال چگونه میتواند باشد.
از سویی دیگر دسترسی به واکسن و کشف آن در دنیا و همچنین واکسیناسیون همگانی، فرصتی برای اقتصاد جهان ایجاد کرد، چراکه به مرور میزان شیوع و گسترش بیماری کووید کمتر خواهد شد و پیدا شدن شرایط تازه در اقتصاد دنیا می تواند منجر به تقاضاهای جدید شود و مراکز تولیدی و خدماتی دوباره فعال شوند.
کشورهایی که از این فرصت استفاده و سریع اقدام به واکسیناسیون کرده اند، میزان مرگ و میر و هزینه های بیماری کووید۱۹ در آنها کاهش می یابد، اما متاسفانه ایران به دلایل مختلف همچون ضعف مالی و اقتصادی کشور و برخی مشکلات بر سر خرید واکسن و ... در حوزه واکسیناسیون سرعت لازم را نداشته و به نوعی برخی فرصت ها را از دست داده است، البته اگر تکلیف FATF مشخص شود، دیگر شاهد برخی فرصت سوزی ها نخواهیم بود.
متاسفانه ایران طی سال گذشته در شاخص های مختلفی همچون کسب و کار، سرمایه گذاری، نرخ فلاکت و ... رتبه خوبی در دنیا نداشته است.
همواره باید به عملکرد شاخص های اقتصادی توجه کنیم؛ به طور مثال تورم سال ۱۳۹۹ و همچنین کسری بودجه و اثرات آن به سال جدید منتقل می شود، اما اقدام و برنامه ریزی لازم می تواند موجب ثبات و آرامش نسبی برای سیاست گذاری ها شود.
بعد از رفتن ترامپ به طور قطع از شدت و فشار تحریم ها کاسته شده است، لذا این شرایط می تواند فرصت هایی را برای تنش زدایی ایجاد کند و از سوی دیگر با توجه به افزایش صادرات نفت و همچنین کاهش اثرات کرونا در پی واکسیناسیون و ... شرایط سخت اقتصاد تعدیل می شود و حال اقتصاد ایران در نیمه دوم امسال، اندکی نسبت به سال ۹۹ بهتر خواهد شد.
اگر در دولت جدید سیاست های انضباط مالی ایجاد شود و تلاش برای بهره وری افزایش یابد این شرایط می تواند به اقتصاد ایران کمک کند، اما با توجه به اینکه دولت جدید رویکرد جدیدی خواهد داشت، پیش بینی می شود به طور نسبی کنترلی بر اوضاع ایجاد شود.
مهمترین چالش اقتصاد ایران نداشتن ارتباط با اقتصاد دنیا است، باید این مشکل حل شود تا شرایط برای ورود سرمایه های خارجی به کشور مهیا شود.
در حال حاضر بدنه تولید در کشور فرسوده است، چراکه سرمایه گذاری جدید برای ورود تکنولوژی های نو بر روی آنها نداشته ایم، از سوی دیگر تقویت بخش خصوصی برای اقتصاد کشور بسیار اهمیت دارد.
به طور قطع اثرات کرونا تا چند ماه آینده تعدیل می شود و به شدت سال گذشته نخواهد بود و طبیعتا اقتصاد جهانی نیز از رکود خارج می شود در این شرایط بخش خدمات همچون هتل ها، گردشگری و ... دوباره شاهد تقاضا می شوند.
در پایان راهکار خروج از این شرایط چیست؟
باید مشخص باشد سیاست گذاران در این شرایط میخواهند چه تصمیمی برای اقتصاد کشور بگیرند. شرایط کنونی اقتصاد ایران شرایط خوبی نیست و درمانهای موقت برای بهبود آن جوابگو نیست دولت کنونی باید این موضوع را بداند چنین شرایطی به این معنا است که در آینده نه چندان دور نتایج این شرایط رکود بزرگ اقتصادی را خواهیم دید.
برای مقابله با این شرایط به جراحی عمیق اقتصادی و تغییر سلایق در مدیران نیاز است لزوماً این مسئله با بکارگیری نیروهای جوان حل نمیشود و مدیران جدید باید به گونه دیگری به دنیا نگاه کنند. منافع مشترک ما با دنیا باید در نظر گرفته شود،لذا نیازمند مدیران باتجربه با نگرش جدید هستیم.
نظر شما