محسن عباسی: اخیرا جدولی در بازار دست به دست میشود و همه عنوان میکنند که اگر فلان سهم را خریده بودیم و ۱۰-۱۵ سال به آن نگاه نکرده بودیم و سهام را نگه داشته بودیم الان بیش از چند هزار درصد در سود بودیم!
این محاسبات کاملا درست است اما کمتر فرد حقیقی در بازار است که این مقدار روی این سهام سود کرده باشد و عمدهی این سودها به سهامداران حقوقی بزرگ رسیده است. علت این است که کمتر کسی پیدا میشود در این دورهی سرمایهگذاری سهام خود را نفروختهباشد!
چند نکته در این خصوص قابل توجه است:
۱. اولا چرا اصلا این بازدهیها در بازارهای ما ایجاد شده است؟ مسکن و ارز و طلا و سهام چرا اینقدر بازدهی داشته اند؟
دلیل این امر تورم و ساختار تورمی موجود در اقتصاد کشور است. طلا و ارز و ساختمان به خاطر تورم موجود در اقتصاد رشد کرده اند. در شرایط تورمی هر گونه اخذ وام به نفع وام گیرنده است زیرا پول با ارزش را در حال حاضر میگیرد و در در آینده پول بی ارزش را پس میدهد و اگر این وام برای خرید دارایی سرمایهای و با دوام استفاده شده باشد سود وام گیرنده چند برابر میشود نمونهاش خرید مسکن با وام در سالهای گذشته است، در حال حاضر اقساط وامهای مسکن گذشته خنده دار به نظر میرسد!
همین وضعیت برای شرکتها هم صادق است. چرا شرکتهای بنیادی و بزرگ سودهای چند هزار درصدی در بلند مدت میدهند؟ چون از تسهیلات کم بهرهی بانکی استفاده میکنند و طرحهای توسعه اجرا میکنند و در بلند مدت هم به سود میرسند و اقساط بی ارزش را به سیستم بانکی برمیگردانند.
۲. دوما چرا بازدهی سهام در مقایسه با مسکن و دلار و سکه به اصطلاح به چشم نمیآید؟ به راحتی میبینم که دلار ۱۰۰۰ تومانی ۲۸۰۰۰ تومان شده ولی نمیتوانیم بازدهی بالای چند هزار درصد سهام را متوجه شویم. دلیل این امر ساده است. تقسیم سود و افزایش سرمایه! این دو مورد در این سالها مرتبا باعث رقیقشدن قیمت سهم شده و در نتیجه شاهد عدم شکلگیری یک مبنای مقایسه برای سهامداران شده است بنابراین به علت پیچیدگی محاسبات بازده سهام، بازدهی سهام در بلند مدت در یاد سهامداران باقی نمیماند.
۳. سوما اکثر سهامداران به دلایلی چون نیاز به نقدینگی، تمایل به سیو سود کوتاه مدت و خرید سایر داراییها و به خاطر اینکه پول استرسدار وارد بازار کرده اند خیلی زود بازار را ترک میکنند و نمیتوانند ۱۰ یا ۱۵ سال روی یک سهم سرمایهگذاری کنند.
نظر شما