محسن عباسی: بعد از عرضه های وحشتناک دولتی ها در سال گذشته و ریزش قیمتی سهام در همه گروههای بنیادی و غیر بنیادین بازار، شاخص از محدودهی ۱ میلیون و صد هزار واحدی تا کنون حدود ۴۵ درصد رشد کرده است که البته این رشد در همهی گروهها متوازن نبوده است.
اینکه چرا بازار را در شاخص ۱۱۰۰ میفروختند و الان در شاخص ۱۵۰۰ میخرند سوالی است که باید به آن پاسخ داده شود. انتظارات تورمی و سودسازی شرکتها و ... در زمان افت شاخص هم وجود داشت و مولفه های سیاسی و اقتصادی هم اگر نگوییم بدتر نشده است بهتر هم نشده! قیمتهای جهانی هم تغییری نداشته و بازارهای موازی هم مانند قبل است.
به باور من آنچه باعث ریزش بازار و رشد مجدد آن شده است فقط و فقط نقش دولت است.
در یکسال گذشته دولت به عنوان بزرگترین بازیگر بازار وارد عمل شد و هم نقش رگولاتوری و هم نقش مالکانه را بر عهده داشت.
دولت بزرگترین سهامدار شرکتهای بازار است و همین کافیست که دولت را بزرگترین بازیگر بازار بنامیم!
در سال گذشته، سیاستها به گونه ای بود (الان هم همانطور است) که نقدینگی به سمت بازار سرمایه هدایت شود و درست جاییکه این نقدینگی از طریق پذیره نویسی سهام و افزایش سرمایه و ... باید وارد شرکتها و تولید میشد با فروش گستردهی سهام توسط شرکتهای دولتی و سپس صندوقها از بازار خارج شد.
سهامِ در اختیار یک مدیر دولتی یک سهام باداورده است، مدیران دولتی هیچ تحلیلی برای خرید ان نداشته اند و برای فروش هم آگاهی ندارند. این مدیران معمولا به سهام در اختیار دولت به چشم یک منبع تامین مالی سریع نگاه میکنند.
چرا مسکن ارزان نشد ولی سهام ارزان شد؟
تا حالا فکر کردید چرا نسبت p.r (قیمت مسکن به نرخ اجاره مسکن) اینقدر بالاست(حوالی ۴۰) و نسبت p.e (قیمت به سود سهام) (حوالی ۶ و ۷) اینقدر پایین است؟
چرا دولت نمیتواند قیمت مسکن را کنترل کند؟
چرا قیمت مسکن هیچ، گاه کاهش پایدار ندارد و یا اصلا، کاهش نمییابد؟
چرا در دوران تورمی در یک مقطع چند ماهه سهام شرکتها اینگونه افت کرد؟
جواب این سوال را باید در نقش مالکیتی دولت در دو بازار مسکن و سهام جستجو کرد.
دولت بزرگترین سهامدار بورس است و هر زمان که بخواهد میتواند هرچقدر سهام که بخواهد عرضه کند و تقاضا را سرکوب کند.
اما در بازار مسکن دولت بازیگر خیلی کوچکی است. عرضهی مسکن را در اختیار ندارد و خبری از عرضهی آبشاری مسکن نیست. دولت فقط زمین دارد که به تنهایی برای کنترل قیمت مسکن آن هم در کوتاه مدت اصلا کافی نیست.
برای رشد پایدار بورس چه باید کرد؟
جدای از سایر سیاستهای لازم برای رشد بازار، برای رشد بورس باید سهام دولت را کوچک کرد. باید این سهام به روش درست به صندوقهای سرمایهگذاری بزرگ واگذار شود و نه به شرکتهای شبه دولتی و من درآوردی! که دوباره دولت غیر مستقیم بر آنها حکمرانی کند.
زمانی که نقش دولت فقط سیاستگذاری در بازار شد میتوان گفت بورس محل خصوصی سازی و جذب سرمایه است، میتوان به رشد تولید و اقتصاد امیدوار بود، در غیر این صورت بازار سرمایه هم مانند بازار پول به یک بازار وابسته و در اختیار دولت تبدیل میشود و هر از گاهی بر اثر توجه یا بی توجهی دولت رشد و یا افت میکند.
امیدوارم در دولت جدید برنامهای برای واگذاری واقعی سهام شرکتهای بورسی که هنوز دولت در آن قدرت اول است صورت گیرد و بزرگترین بازیگران بازار، نهادهایی از جنس خود بازار شوند. در این صورت p.e بازار از داخل خود بازار تعیین میشود خروجهای ناگهانی پول و عرضه های آبشاری را نخواهیم دید و بورس تبدیل به یک بازار خودانتظام خواهد شد و بیش از پیش، پیشبینی پذیر و قابل تحلیل خواهد بود.
نظر شما