تهمینه غمخوار؛ بازار: با اینکه آمریکا و متحدانش در افغانستان برای تأمین شرایط نسبتاً پایدار و باثبات در سالهای گذشته تلاش کرده بودند، اما اکنون با خروج نیروهای آمریکایی شرایط تغییر کرده است به طوری که بر اساس اعلام وزارت امور خارجه چین، امریکا با خروج شتاب زده خود از افغانستان مسئولیت ها و تعهدات خود را نقض کرده است.
برخی از کارشناسان معتقدند که با خروج آمریکا از افغانستان احتمال افزایش نفوذ چین در این کشور وجود خواهد داشت. همچنین، حضور بیشتر چین در افغانستان به خاطر روابط استراتژیک پکن با پاکستانی است که بر اساس دیدگاه رسانه های غربی حامی اصلی طالبان تلقی می شود.
از طرفی با توجه به موقعیت مرزی افغانستان و این مسئله که افغانستان با منطقه اویغور نشین سینکیانگ در چین همسایه است، با ادامه درگیریها در افغانستان ممکن است این کشور به کانون گروههای تروریستی بینالمللی تبدیل شود و امنیت همسایگانی چون چین به مخاطره بیفتد چرا که طالبان بارها اعلام کرده اند که از گروههای اقلیت اویغور حمایت نخواهند کرد در حالی که مهمترین موضوع برای چین در ارتباط با افغانستان موضوع مسلمانان اویغور است.
از سوی دیگر، بر اساس نظر کارشناسانی مانند فن هونگدا کارشناس امور خاورمیانه در دانشگاه بین المللی شانگهای، دولت چین تعریف روشنی از طالبان دارد و این گروه را یک قدرت سیاسی در افغانستان تلقی میکند، نه صرفا یک گروه تروریست به گونه ای که دیگران آن را توصیف میکنند به طوری که اخیرا دیداری میان معاون رهبر گروه طالبان و وزیر امور خارجه چین صورت گرفته و طالبان وعده داده که اگر چینیها سرمایهگذاری کنند، امنیت آنها را تضمین خواهد کرد.
با این حال، بر اساس اعلام وزارت خارجه دولت افغانستان، چین قبلا دولت مرکزی را از این سفر مطلع ساخته بود در حالی که افغانستان نیز انتظار دارد تا دولت چین در راستای تقویت اجماع منطقه و اعمال فشارهای بینالمللی بر طالبان در جهت قطع خشونت ها، برقراری آتش بس، تأمین صلح و پایان حضور گروههای تروریستی خارجی در افغانستان، نقش موثر خود را ایفا نماید چرا که افغانستان از نظر اقتصادی برای چین اهمیت دارد و برای طرح جاده ابریشم جدید نیز دارای جایگاه مهمی است.
نکته دیگر قابل تامل و تحلیل این است که با قدرتگیری بیشتر طالبان، انتظار میرود که نفوذ چین در کشورهای آسیای مرکزی که با افغانستان هم مرز هستند، نیز افزایش یابد.
در همین راستا و بر اساس اهمیت موضوع، خبرنگار بازار گفتگویی را با «اندرو کوریبکو»، نویسنده، تحلیلگر ارشد سیاسی و عضو هیئت علمی موسسه مطالعات استراتژیک و آیندهپژوهی دانشگاه دوستی روسیه در رابطه با تاثیر قدرتگیری بیشتر طالبان و افزایش نفوذ چین در افغانستان و کشورهای آسیای مرکزی ترتیب داده است که در ادامه می خوانیم.
مشروح مصاحبه به شرح زیر است:
* طالبان می تواند از طریق مسلمانان اویغور، چین را تحت فشار قرار دهد. از سوی دیگر، این گروه به پکن قول داده که از این برگ استفاده نکند. اگر طالبان نقش موثری در قدرت ایفا کند، رویکرد آنها در قبال چین چگونه خواهد بود؟ اگر طالبان بخواهد از برگ های اویغور استفاده کند و استان سین کیانگ چین را ناامن کند، چه تاثیری بر پروژه جاده ابریشم خواهد داشت؟
به نظر می رسد این یک سناریوی کاملاً حدسی است، زیرا طالبان اخیراً در آخرین سفر نمایندگان خود به چین موافقت کردند که از اعضای گروه موسوم به «جنبش اسلامی ترکستان شرقی» (ETIM) میزبانی نکنند. البته این اقدام طالبان و فقط به این دلیل که از لحاظ نظری به این معنی نیست که واقعاً چنین اقدامی را انجام خواهد داد.
میزبانی اخیر چین از طالبان در تیانجین بیانگر تمایل این گروه برای گسترش روابط عملی با جمهوری خلق است. بنابراین می توان در خصوص این تحول واقعی و سیاست های طالبان چندین استنباط ارائه کرد.
در درجه نخست، تفسیر بسیار سختگیرانه این گروه از اسلام به این معنا نیست که به طور خودکار از همه گروه های دیگر که دارای ایدئولوژی مشابه قبلی هستند، حمایت می کند.
اعطای پناهگاه به افراد یا سازمانهای خارجی که دیگران آنها را تروریست می دانند، مانند نحوه پناه بردن اسامه بن لادن و القاعده در افغانستان قبل از ۱۱ سپتامبر، برای اهداف صرفاً داخلی طالبان بی نتیجه است، زیرا مشکلات بین المللی را با پیامدهای غیرقابل پیش بینی ایجاد می کند.
نکته دوم با تاکید بر این نکته که طالبان صرفاً بر دستیابی به اهداف داخلی تمرکز دارد، بر نکته قبلی متکی است. طالبان تمایل ندارد تا امارت خودخوانده خود را فراتر از مرزهای شناخته شده بین المللی افغانستان گسترش دهد، حتی اگر همچنان با گروه های دیگری که می خواهند از مدل خود در کشورهای خود الگوبرداری کنند، همدردی کند.
آخرین باری که طالبان بر مسند قدرت بود، این کشور به یک گروه بین المللی تبدیل شد که از هرگونه بودجه خارجی محروم و کشوری منزوی شد. بنابراین نمی خواهد آن اشتباه را مجددا تکرار کند.
افغانستان به حمایت خارجی به ویژه کمکهای اقتصادی نیاز دارد، اما اگر طالبان از گروه های خاصی میزبانی کند، این امر امکان پذیر نخواهد بود
در پی این چشم انداز بسیار عملگرا پس از بازگشت برنامه ریزی شده این گروه به قدرت، نکته سوم این است که طالبان به طور فزاینده ای آگاه است که چگونه برخی از سیاست های قبلی خود میتواند سیاستهای جامعه بین المللی را ناخواسته برانگیزد و در نتیجه به اهداف داخلی زیانبخش و دارای نتیجه خلاف انتظار دست یابد.
بدون عضویت و مشارکت در طرح یک کمربند_یک جاده چین (BRI)، افغانستان از نظر اقتصادی منزوی خواهد ماند
افغانستان به حمایت خارجی به ویژه کمکهای اقتصادی نیاز دارد، اما اگر طالبان از گروه های خاصی میزبانی کند، این امر امکان پذیر نخواهد بود. بدون عضویت و مشارکت در طرح یک کمربند_یک جاده چین (BRI)، افغانستان از نظر اقتصادی منزوی خواهد ماند.
چهارمین استنباط این است که بنابراین طبیعتاً می توان نتیجه گرفت که اگر جمهوری خلق از پذیرفتن افغانستان در یک کمربند_یک جاده چین به دلایل امنیتی خودداری کند، موقعیت طالبان با برانگیختن خشم چین از طریق میزبانی «جنبش اسلامی ترکستان شرقی» به خطر نمی افتد، اما افغانستان را ناخواسته منزوی خواهند کرد.
این موضوع بیانگر آن است که چرا بعید است که طالبان با پذیرش مجدد «جنبش اسلامی ترکستان شرقی» به تعهد خود بازگردد. انجام این کار همه دستاوردهای قدرت نرم اخیر این گروه در سراسر جهان را معکوس می کند و در نتیجه منجر به انزوای اقتصادی اجتناب ناپذیر آن و مشارکت در طرح چینی جاده ابریشم جدید می شود.
نکته آخر که می توان از سفر طالبان به تیانجین استنباط کرد این است که رهبری این گروه احتمالاً آن دسته از افراد متجاوز را که ممکن است از پایبندی به سیاست ضد «جنبش اسلامی ترکستان شرقی» خودداری کنند، مجازات خواهد کرد
بنابراین، بعید نبود که برخی از اعضای به شدت رادیکال طالبان به حمایت از گروه تروریستی اویغور ادامه دهند، شاید به اصرار طرفهای خارجی مانند آمریکا و یا داعش، جنبش رسمی طالبان، آنها را نادیده گرفته و احتمالاً حتی با آن اعضای قبلی که گروه آنها را تروریست های واقعی تلقی می کردند، مبارزه نمایند.
( «جنبش اسلامی ترکستان شرقی» یک جنبش است که از نیروهای تندروی نژاد اویغور در غرب چین تشکیل شده است. اکثر نیروهای عضو این جنبش در استان سین کیانگ چین حضور دارند اما حوزه فعالیت این گروه تروریستی تنها به چین خلاصه نشده و مناطقی از کشورهای افغانستان، سوریه و روسیه را شامل میشود.)
* جنگهای داخلی و افزایش ناامنی در افغانستان و تسلط احتمالی طالبان بر این کشور چه تاثیری می تواند بر روابط چین و افغانستان و به ویژه مشارکت افغانستان در یک کمربند_یک جاده چین داشته باشد؟ مشارکت و حضور در این طرح چینی از نظر اقتصادی تا چه اندازه برای افغانستان مفید خواهد بود؟
چین سه هدف اصلی در افغانستان دارد: تسهیل ارائه راه حل سیاسی مسالمت آمیز برای جنگ داخلی افغانستان که تضمین می کند این کشور به پناهگاه سازمان های تروریستی خارجی مانند «جنبش اسلامی ترکستان شرقی» تبدیل نخواهد شد و تنها در این صورت است که افغانستان می تواند به دلیل موقعیت ژئواستراتژیکی خود نقش اصلی را در طرح جاده ابریشم جدید ایفا کند.
با در نظر گرفتن این اهداف، می توان با دقت بیشتری چگونگی نگرش چین به جنگ داخلی افغانستان، افزایش ناامنی این کشور و بازگشت احتمالی طالبان به قدرت در آنجا را درک کرد.
اگرچه چین از صلح حمایت می کند، اما نمی تواند به طور مستقیم وقایع موجود در زمین را در پی این هدف والا رقم بزند. تنها کاری که این کشور می تواند انجام دهد این است که بستری را برای هر طرف متخاصم به منظور انجام بحث در مورد راه حلهای سیاسی فراهم کند.
اما، چین همچنین می تواند چشم انداز اقتصادی خود را در مورد افغانستان پس از جنگ به اشتراک بگذارد تا همه را تشویق کند تا در اسرع وقت به مصالحه عملگرایانه دست یابند و از این طریق از این برنامه های سودمند متقابل بهره مند شوند.
چین می تواند چشم انداز اقتصادی خود را در مورد افغانستان پس از جنگ به اشتراک بگذارد تا همه را تشویق کند تا در اسرع وقت به مصالحه عملگرایانه دست یابند و از این طریق از این برنامه های سودمند متقابل بهره مند شوند
از نظر چین این مسئله حائز اهمیت نیست که ترکیب نهایی دولت افغانستان چه گروه و چگونه خواهد شد؛ تنها موضوعی که چین به آن اهمیت می دهد این است که صلح برقرار شود، دیگر هیچ سازمان تروریستی آنجا پناهگاهی پیدا نکند و افغانستان به طرح یک کمربند_یک جاده بپیوندد.
تنها موضوعی که چین به آن اهمیت می دهد این است که صلح برقرار شود، دیگر هیچ سازمان تروریستی آنجا پناهگاهی پیدا نکند و افغانستان به طرح یک کمربند-یک جاده بپیوندد
طالبان دو مورد از سه هدف زیر را دنبال می کنند: جلوگیری از یافتن پناهگاه تروریست های خارجی در افغانستان و پیوستن به یک کمربند_یک جاده.
اگرچه این کشور رویکرد و تمایلات خود را برای ارائه راه حل سیاسی در خصوص جنگ داخلی افغانستان اعلام می کند، اما همزمان دستاوردهای سریعی را در زمین به دست می آورد. این مسئله ممکن است برای مذاکره برای ایجاد اهرم فشار یا به عنوان بخشی از یک برنامه پشتیبان شبه نظامی در صورت شکست مذاکرات صلح در نظر گرفته شود.
در هر صورت، ناظران بر این عقیده اند باید به اهداف صلح طلبانه طالبان شک کرد. با این وجود، تا زمانی که این گروه با تروریسم مبارزه می کند و قصد مشارکت در جاده ابریشم جدید را دارد، از نظر چین نگرانی خاصی وجود ندارد.
تا زمانی که طالبان با تروریسم مبارزه می کند و قصد مشارکت در جاده ابریشم جدید را دارد، از نظر چین نگرانی خاصی وجود ندارد
البته هر چه جنگ داخلی افغانستان بیشتر به طول انجامد، ممکن است فرصت های بیشتری برای سوء استفاده سازمان های تروریستی خارجی مانند داعش و «جنبش اسلامی ترکستان شرقی» ایجاد شود.
به همین دلیل است که چین به ارائه راه حل سیاسی در اسرع وقت امیدوار است، اما از آنجایی که توانایی ایجاد رویدادهای مستقیم در محل را ندارد، باید به این واقعیت بسنده کرد که طالبان حداقل دو مورد از سه مورد را به عنوان اهداف یکسان به اشتراک می گذارد.
این موضوع خود یک دستاورد بزرگ است که طالبان سال گذشته موافقت کردند که دیگر هیچ گروه تروریستی خارجی را میزبانی نکنند که به نوبه خود محیط بسیار امن تری را ایجاد می کند و ممکن است مشارکت افغانستان پس از جنگ در یک کمربند_یک جاده گسترش یابد.
* ملاقات طالبان و وزیر خارجه چین تا چه حد بر روابط بین کشورهای حاضر و شرکت کننده در یک کمربند_یک جاده تأثیر می گذارد؟
همه همسایگان افغانستان از توافق قبلی طالبان مبنی بر عدم میزبانی از سازمان های تروریستی خارجی و توسعه مشارکت برنامه ریزی شده افغانستان پس از جنگ در طرح یک کمربند_یک جاده، سود خواهند برد.
دو کریدور پیش بینی شده مرتبط با یک کمربند_یک جاده وجود دارد که پس از پایان جنگ و نابودی سازمان های تروریستی خارجی در این کشور از این کشور عبور خواهند کرد: راه آهن پاکستان_افغانستان_ازبکستان (PAKAFUZ) که در ماه فوریه با آن موافقت شد (به عنوان گسترش شمالی شاخه سی پک) و کریدور فارسی بین چین و ایران از طریق منطقه کوهستانی شرقی تاجیکستان در استان خودمختار گورنو بدخشان و افغانستان.
چین از نفوذ اقتصادی بسیار زیادی در سراسر جهان برخوردار است و شاید تنها از ذینفعانی باشد که می تواند برنامه های موثری برای بازسازی پایدار افغانستان پس از جنگ ارائه دهد
تا زمانی که صلح به افغانستان باز نگردد و سازمان های تروریستی خارجی در آنجا نابود نشوند، هیچ یک از پروژه ها نمی تواند به طور واقعی اجرایی شوند.
از آنجا که طالبان قصد دارد جنگ را به هر نحوی با تبلیغ صلح و در عین حال دستیابی به موفقیت در زمین پایان دهد و امروزه نیز با اتحاد با هر سازمان تروریستی خارجی مخالف است، این مسئله طبیعتاً منافع همه ذینفعان وابسته به یک کمربند_یک جاده و افغانستان را پیش می برد.
همه این کشورها خواهان صلح هستند و هیچکدام از آنها نمی خواهند سازمان های تروریستی خارجی را در افغانستان به گونه ای فعال مشاهده کنند. همه آنها تمایل دارند تا بیشتر با یکدیگر ادغام شوند. به همین دلیل، همه ذینفعان همسایه باید از نتیجه عملگرایانه سفر اخیر طالبان به تیانجین حمایت کنند.
چین از نفوذ اقتصادی بسیار زیادی در سراسر جهان برخوردار است و شاید تنها از ذینفعانی باشد که می تواند برنامه های موثری برای بازسازی پایدار افغانستان پس از جنگ ارائه دهد.
صلح افغانستان، عاری از سازمان های تروریستی خارجی و عضویت لاینفک در یک کمربند_یک جاده به نفع همه از جمله طالبان است. برخی از ذینفعان مانند ایران ممکن است به خاطر سابقه روابط پیچیده طالبان احساس راحتی نکنند، اما با این وجود باید از عملگرایی استراتژیک آن قدردانی کنند.
نظر شما