به گزارش بازار، مجله آمریکایی فارن پالسی در گزارشی تحت عنوان شش ماه بعد از ورود بایدن به کاخ سفید: سیاست خارجی وی تا چه اندازه موفق بوده است؟ نوشت: جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا، از زمان ورود به کاخ سفید در ژانویه گذشته تا کنون به اتخاذ ابتکاراتی در عرصه سیاست خارجی دست زده است.
ما قصد نداریم همه این ابتکارات را در این جا فهرست کنیم، اما خوانندگان و مخاطبان فارن پالسی با کلیت این ابتکارات آشنایی دارند. تیم بایدن در بسیاری جهات، از بازپیوستن به سازمان های بین المللی گرفته تا روی آوردن به ائتلاف با دیگر کشورها در زمینه تولید واکسن کرونا، کاملا عکس تیم دونالد ترامپ، رئیس جمهور پیشین آمریکا، عمل می کند.
با این حال، به نظر می رسد که تیم بایدن و تیم ترامپ در شماری از حوزه ها، مانند رقابت راهبردی با چین، تفاوت چندان زیادی با یکدیگر ندارند.
دانیل دیودنی و جی. جان آیکنبری در تحلیلی که اخیرا در فارن پالسی چاپ کردند به این نکته اشاره داشتند که اقدامات بایدن در حوزه سیاست خارجی چیزی شبیه به یک «انقلاب» است. آنها تصریح داشتند که بایدن اقدامات گسترده ای را در زمینه بازتعریف نقش جهانی آمریکا آغاز کرده است که از زمان ریاست جمهوری فرانکلین روزولت تا کنون بی سابقه به نظر می رسد. شاید در عالم واقعیت محدودیت ها بسیار باشد، اما بی تردید تیم بایدن در این زمینه بسیار پرکار است و همین امر احتمالا شگفتی بسیاری را که انتظار این همه جنب و جوش در حوزه سیاست خارجی را از این تیم نداشتند برانگیخته است.
ما در صدد بودیم تا یک ارزیابی در خصوص عملکرد دولت بایدن در حوزه سیاست خارجی در خلال شش ماه اول زمامداری وی ارائه دهیم. پیشتر در خصوص عملکرد ۱۰۰ روزه دولت بایدن گزارشی تهیه و ارائه کردیم.
حال که چارچوب سیاست های دولت بایدن روشن تر شده است، از شماری از پژوهشگران و اندیشمندان صاحب نام در حوزه سیاست خارجی دعوت کرده ایم تا دیدگاه های خود در این خصوص را ارائه دهند. در این جا از شماری از پژوهشگران و اندیشمندان آمریکایی و غیرآمریکایی درخواست کرده ایم که دیدگاه های خود را در خصوص تاثیر سیاست های دولت بایدن بر مناطق مختلف جهان بیان کنند. در زیر به دیدگاه های این افراد اشاره می شود.
کوین راد Kevin Rudd، رئیس «انجمن آسیا» و نخست وزیر پیشین استرالیا، درباره سیاست های بایدن در خصوص چین می گوید: هنگامی که جو بایدن به ریاست جمهوری آمریکا انتخاب شد برخی افراد در پکن تصور می کردند که دولت جدید آمریکا به سرعت به بازتعریف روابط آمریکا-چین مبادرت خواهد ورزید، از شدت جنگ تعرفه علیه چینی ها خواهد کاست و تحریم هایی را که در دوران ریاست جمهوری رئیس جمهور پیشین آمریکا وضع شده بود کاهش خواهد داد. اما این افراد خیلی زود ناامید شدند.
تیم سیاستگذاری در خصوص آسیا در دولت بایدن دعوت چینی ها برای از سرگیری گفتگوهای راهبردی سطوح بالا را رد کرد و تقریبا همه محدودیت های وضع شده علیه چین در دوران ترامپ را ابقا کرد. در عین حال، کاخ سفید به یک بررسی جامع در راهبرد آمریکا در قبال چین روی آورده است که طیف گسترده ای از حوزه ها، از دیپلماسی و امنیت گرفته تا تجارت و فناوری را در بر می گیرد. انتظار می رود این بررسی تا پاییز آینده تکمیل شود.
به طور کلی، دولت بایدن پذیرفته است که مفهوم «رقابت راهبردی» - که دولت ترامپ آن را شکل داد – همچنان چارچوب روابط آمریکا با چین را تشکیل دهد. اما در چارچوب همین رویکرد، دولت بایدن تلاش کرده است روابط دو کشور را بازتثبیت کند و رقابت ها را به اشکال مشخصی محدود کرد. این تلاش آمریکا به بهترین شکل در اظهارات آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا، بیان شده است. بلینکن گفته است رویکرد آمریکا در قبال چین به سمتی حرکت خواهد کرد که «هر گاه لازم باشد یک رویکرد رقابتی باشد، هر گاه امکان آن باشد تعاملی است و هر گاه چاره ای نباشد تخاصمی خواهد بود.»
از آن جا که بررسی دولت بایدن در خصوص سیاست های آمریکا در خصوص چین در حال تکمیل شده است، بسیار مهم است که بدانیم این دولت مولفه های گوناگون در روابط آمریکا-چین را چگونه دسته بندی می کند: کدام یک از این مولفه ها صرفا برای اقناع افکار عمومی است؛ کدام یک صرفا برای عرصه های عملیاتی در نظر گرفته شده اند؛ و کدام یک از آنها نیز بعد از گفتگوهای گسترده با پکن مشخص خواهند شد؟ پاسخ دادن به این پرسش می تواند بر شکل گیری چارچوب راهبردی روابط چین و آمریکا در میان مدت تاثیر بگذارد.
یکی از عوامل مهمی که بر پیچیدگی موضوع افزوده است تغییر در تفکر راهبردی چین است. در این خصوص می توان به تصمیم اخیر چین در خصوص شرکت «دیدی» DiDi اشاره کرد. [این شرکت چیزی شبیه به شرکت «اوبر» در آمریکا و «اسنپ» در ایران است. هنگامی که این شرکت چینی سهام خود را در بازار بورس آمریکا عرضه کرد، با استقبال خوبی در بازار بورس همراه شد.
اما شی جینپینگ، رئیس جمهور چین، دستور داد تحقیق و تفحص درباره شرکت «دیدی» صورت گیرد. متعاقب آن، اپلیکیشن این شرکت از همه منابع داخل چین حذف و به نوعی ممنوع شد. متعاقب آن، ارزش سهام شرکت «دیدی» ۲۵ درصد افت کرد.] به نظر می رسد رئیس جمهور چین مبنی بر فاصله گرفتن از آمریکا یکی از پیامدهای رقابت راهبردی بین دو کشور است. این اقدام وی همچنین اقدامی در راستای تلاش های طولانی مدتش برای تبدیل کردن اقتصاد چین به یک اقتصاد متکی به داخل و مقابله با فشارهای آمریکا بوده است.
به عبارت دیگر، شی جینپینگ این علامت را ارسال کرده است که کشورش مایل است از مولفه های اقتصادی مهمی که روابط با آمریکا تعیین کننده آن است فاصله بگیرد، زیرا پکن می خواهد در برابر فشارهای اقتصادی، مالی و فناوری آمریکا از آسیب پذیری کمتری برخوردار باشد.
این رویکرد با شماری از فرضیات آمریکا تفاوت دارد. آمریکایی ها عمدتا معتقد بودند که دور شدن از تعاملات اقتصادی با یک کشور سیاستی است که به شکل انحصاری در دست غرب است. اما شی جینپینگ به شکل دیگری عمل کرد و نشان داد که این پکن است که به انتخاب خود ارتباطاتش را با واشنگتن قطع می کند، به سوی اتکای به خود حرکت می کند و با گسترش تجارت و سرمایه گذاری به تعاملات اقتصادی چین با اروپا و دیگر مناطق جهان سرعت می بخشد.
این مسئله ما را به یک مولفه مهم در روابط آمریکا و چین که تا کنون مغفول مانده است رهنمون می شود: تجارت و اقتصاد. آمریکا تا کنون به این مهم اذعان نکرده است. به عبارت دیگر، آمریکا در صورتی می تواند در رقابت راهبردی خود با چین به پیروزی دست یابد که بازارهای خود را به طور کامل و متقابل بر روی آسیا، اروپا و دیگر مناطق باز کند و گزینه ای دیگر را در اختیار دوستان و هم پیمانان کنونی و آینده خود قرار دهد تا امکان مقابله با اقتصاد سهمگین و بزرگ چین را فراهم آورد. به همین دلیل است که بخش زیادی از جهان هنوز در پیروی کردن از سیاست های آمریکا در قبال چین تردید دارد و در خصوص این نوع سیاست ها با احتیاط عمل می کند.
یکی دیگر از پژوهشگرانی که در این خصوص با فارن پالسی همفکری کرده است کیشور محبوبانی Kishore Mahbubani است. وی از پژوهشگران موسسه پژوهش های آسیا در دانشگاه ملی سنگاپور است. وی نیز به تشریح دیدگاه های خود در خصوص سیاست آمریکا در قبال چین مبادرت ورزیده است. او می گوید:
جو بایدن در تعاملات خود با شی جینپینگ از یک نقص و کاستی عمده در حوزه رقابت رنج می برد. مهمترین مسئله ای که ذهن بایدن را به خود مشغول کرده است یک مسئله کوتاه مدت است: چگونه حزب دموکرات می تواند در انتخابات میان دوره ای کنگره در نوامبر ۲۰۲۲ موفقیت کسب کند؟ اگر بایدن در قبال چین نرمش به خرج دهد، جمهوری خواهان دمار از روزگار وی در خواهند آورد. بنا بر این، در شرایط اتخاذ تدابیری که در درازمدت منافع آمریکا در قبال چین را تامین کند موضوعیت ندارد. برای مثال، او نمی تواند از دامنه و شدت جنگ تجاری علیه چین، که خسارات زیادی به مصرف کنندگان، کارگران و کشاورزان آمریکایی وارد کرده است، بکاهد یا به «توافقنامه جامع و پیشرو در زمینه مشارکت دو سوی آتلانتیک» بپیوندد.
در مقابل، شی جینپینگ آزادانه می تواند برنامه های راهبردی درازمدت تدوین و اجرا کند که از جمله این برنامه ها می توان به «ابتکار یک کمربند، یک جاده» اشاره کرد. تا کنون ۱۳۹ کشور برای پیوستن به این ابتکار ابراز آمادگی کرده اند.
همچنین، می توان به برنامه «مشارکت اقتصادی جامع منطقه ای» اشاره کرد. این برنامه نیز از سوی «اتحادیه کشورهای جنوب شرقی آسیا» (آسه آن) شروع شد و جمعیتی معادل دو میلیارد و ۳۰۰ میلیون نفر را به یکدیگر متصل می کند تا پویاترین زیست بوم اقتصادی جهان را به وجود آورد. هر چند آسه آن به عنوان یک سازمان طرفدار آمریکا در سال ۱۹۶۷ شکل گرفت، اغلب آمریکایی ها از اهمیت بسیار زیادی که "آسه آن" در رقابت های بین آمریکا و چین برخوردار است آگاه نیستند.
تجارت آمریکا با آسه آن در سال ۲۰۰۰ معادل ۱۳۵ میلیارد دلار بود. این رقم سه برابر حجم تجارت چین با کشورهای این منطقه در آن سال بود (حجم تجارت چین با آسه آن در سال ۲۰۰۰ حدود ۴۰ میلیارد دلار بود). اما امروز حجم تجارت چین با آسه آهن بیش از ۶۴۱ میلیارد دلار است که بیش از دو برابر حجم تجارت آمریکا با کشورهای این منطقه می باشد (حجم تجارت آمریکا با آسه آن در حال حاضر حدود ۳۰۰ میلیارد دلار است).
هر جا تجارت رشد کند، نفوذ هم رشد پیدا می کند. در واقع، آمریکا خود را از شرق آسیا دور کرده است، اما چین به تلفیق هر چه بیشتر خود با کشورهای این منطقه روی آورده است.
جهان قرن بیست و یکم جهانی غنی و پیچیده خواهد بود: چند تمدنی؛ چند قطبی، و چند جانبه. برای بایدن عاقلانه نیست که سیاست هایش را بر اساس این نگرش بنا نهد که جهان عرصه رقابت بین سیاهی و سفیدی و بین حکومت های دموکراتیک و حکومت های خودکامه است.
همان گونه که من در کتابم تحت عنوان «آیا چین پیروز شده است؟ چالش چین برای آمریکا» خاطرنشان کرده ام، جدال بین آمریکا و چین جدال بین توانگرسالاری (plutocracy) آمریکایی و شایسته سالاری (meritocracy) چینی است. این جدالی است که چین می تواند در آن برنده شود.
اکثر کشورها به آرامی شروع به پذیرش این مطلب کرده اند که چین حتما به بزرگترین اقتصاد در جهان تبدیل خواهد شد. شمار اندکی از کشورهای جهان مایل هستند که به آمریکا پیوسته و برای منزوی ساختن چین کارزار راه بیندازند یا روابط خود را با پکن قطع کنند.
در خلال یک دهه، اکثر کشورها حجم تجارتشان با چین به مراتب بیشتر از حجم تجارتشان با آمریکا خواهد شد. اگر آمریکا خود را از چین دور کند، پکن منزوی نخواهد شد. برعکس، این آمریکاست که ممکن است خود را منزوی بیابد. بنا بر این، بایدن در مواجهه با چین باید، بر خلاف آن چه که تا کنون انجام داده است، محاسبات درازمدت را مد نظر قرار دهد.
نظر شما