فاطمه محمدی پور؛ بازار: سایت تحلیلی نشنال اینترست اخیرا مقاله ی با قلم «گراهام تی آلیسون» با عنوان «چین بزرگترین اقتصاد جهان» منتشر نموده است. ترجمه متن اصلی مقاله در ادامه می آید.
در این هفته صندوق بین المللی پول چشم انداز اقتصادی جهانی ۲۰۲۰ خود را ارائه داد که نمای کلی از اقتصاد جهانی و چالش های پیش رو را ارائه می دهد. خوشایندترین واقعیت گزارش این است که آمریکایی ها نمی خواهند آن را بشنوند و حتی وقتی آن را می خوانند، از پذیرش آن امتناع می ورزند: چین اکنون ایالات متحده آمریکا را آواره نموده و به بزرگترین اقتصاد جهان تبدیل شده است. با توجه به معیار دقیق تری که هم اکنون صندوق بین المللی پول و سیا از آن استفاده می کنند، گزارش صندوق بین المللی پول نشان می دهد اقتصاد چین یک ششم بزرگتر از اقتصاد آمریکا است (۲۴.۲ تریلیون دلار در برابر ۲۰.۸ تریلیون دلار آمریکا) .
با وجود این اظهارنظر صریح از دو منبع معتبر، اکثر مطبوعات اصلی - به استثنای اکونومیست - همچنان گزارش می دهند که اقتصاد ایالات متحده آمریکا در جهان شماره ۱ است.
بدیهی است که اندازه گیری اندازه اقتصاد کشور پیچیده تر از آن است که به نظر می رسد. علاوه بر جمع آوری داده ها، نیاز به انتخاب یک معیار مناسب نیز دارد. به طور سنتی، اقتصاددانان از معیاری به نام «نرخ ارز بازار» برای محاسبه تولید ناخالص داخلی استفاده می کردند و اقتصاد ایالات متحده آمریکا به عنوان پایه در نظر گرفته می شد- با انعکاس این واقعیت که در سالهای پس از جنگ جهانی دوم ایالات متحده آمریکا تقریبا نیمی از تولید ناخالص داخلی جهانی را تشکیل می داد.
جهت اندازه گیری اقتصاد کشورهای دیگر با این روش، تمام کالاها و خدمات تولید شده توسط اقتصاد آنها با ارز رایج خودشان بررسی شده و سپس کل آن را به دلار آمریکا با نرخ بازار فعلی تبدیل می کنند.
پیش بینی شده است که در سال ۲۰۲۰، ارزش تمام کالاها و خدمات تولید شده در چین ۱۰۲ تریلیون یوان باشد. با تبدیل کردن یوان به دلار آمریکا با نرخ بازار ۷ یوان به ۱ دلار، تولید ناخالص داخلی چین ۱۴.۶ تریلیون دلار در مقابل تولید ناخالص داخلی ۲۰.۸ تریلیون دلاری آمریکا خواهد بود.
اما این مقایسه فرض می کند که با ۷ یوان می توان همان مقدار کالا را در چین خریداری کرد که با ۱ دلار می توان در ایالات متحده آمریکا خرید و بدیهی است که اینطور نیست. برای درک بهتر این نکته، مجله اکونومیست «فهرست بیگ مک» را ایجاد کرد.
همانطور که این شاخص نشان می دهد، با ۲۱ یوان یک مصرف کننده چینی می تواند کل بیگ مک را در پکن خریداری کند. اما اگر او آن یوان را به نرخ ارز فعلی تبدیل کند، ۳ دلار آمریکا خواهد داشت که فقط می تواند نیمی از بیگ مک را در ایالات متحده خریداری کند.
با درک این واقعیت، در دهه گذشته سازمان سیا و صندوق بین المللی پول معیار مناسب تری برای مقایسه اقتصاد ملی ایجاد کرده اند که «برابری قدرت خرید» نامیده می شود. همانطور که گزارش صندوق بین المللی پول توضیح می دهد «برابری قدرت خرید» اختلاف سطح قیمت ها را بین اقتصادها از بین می برد و در نتیجه اقتصادهای ملی را از نظر مبلغی که هر ملت می تواند با ارز خود خریداری کند و با توجه به قیمت اقلامی که در آنجا به فروش می رسند، مقایسه می کند. در حالی که با توجه به معیار «نرخ ارز بازار» یک فرد چینی با نرخ ارز آمریکایی کالا خریداری می کند نه با توجه به قیمت ارز خود.
با توضیح تصمیم خود برای تغییر معیار اندازه گیری اقتصاد کشورها از نرخ ارز بازار به برابری قدرت خرید در ارزیابی سالانه خود از اقتصاد ملی، سازمان سیا خاطرنشان کرد که محاسبه تولید ناخالص داخلی با نرخ رسمی ارز، سطح واقعی تولید چین در برابر سایر نقاط جهان را دست کم می گیرد. بنابراین از نظر این سازمان، برابری قدرت خرید بهترین معیار جهت مقایسه قدرت اقتصادی و رفاه بین اقتصادهاست.
صندوق بین المللی پول نیز شرح می دهد که نرخ ارز بازار بی ثبات تر بوده و استفاده از آن می تواند تغییرات گسترده ای را در اندازه گیری های کلی رشد ایجاد کند حتی اگر نرخ رشد در کشورهای خاص ثابت باشد. در مجموع در حالی که معیار اصلی بیشتر آمریکایی ها هنوز نشان می دهد که اقتصاد چین یک سوم کوچکتر از اقتصاد ایالات متحده آمریکاست با توجه به معیار برابری قدرت خرید، اقتصاد چین امروز یک ششم از اقتصاد ایالات متحده آمریکا بزرگتر است.
اما در دنیای واقعی، تولید ناخالص داخلی یک کشور زیرساخت قدرت جهانی آن است. در طی دهه های گذشته، چین بزرگترین اقتصاد جهان را ایجاد نموده و موقعیت ایالات متحده آمریکا را به عنوان بزرگترین شریک تجاری خود تقریباً در هر کشور بزرگی جابجا کرده است. این کشور دارای بزرگترین کارگاههای تولیدی در دنیاست از جمله کارگاه تولید ماسک های صورت و سایر تجهیزات محافظتی که اکنون در بحران ویروس کرونا لازم هستند.
به لطف رشد دو رقمی بودجه دفاعی پکن، نیروهای نظامی این کشور بطور پیوسته، ساختار قدرت را در درگیری های بالقوه منطقه ای به ویژه بر سر تایوان، تغییر داده اند و امسال چین در هزینه های تحقیق و توسعه از ایالات متحده پیشی خواهد گرفت.
جهت اینکه ایالات متحده آمریکا بتواند با چالش چین روبرو شود، آمریکایی ها باید با این واقعیت زشت بیدار شوند: چین قبلاً ما را در مسابقه پشت سر گذاشته تا اقتصاد شماره ۱ در جهان باشد.
علاوه بر این، در سال ۲۰۲۰ چین تنها اقتصاد بزرگی خواهد بود که رشد مثبت را ثبت می کند: تنها اقتصادی که در پایان سال بزرگتر از زمانی است که سال شروع شد. پیش بینی عواقب آن برای امنیت آمریکا کار دشواری نیست و رشد متنوع اقتصادی یک بازیگر ژئوپلیتیک با قاطعیت بیشتر در صحنه جهانی را جسورتر خواهد کرد.
نظر شما