بازار: گروه بورس؛ بعد از ریزش بازار، کمتر سهامدارای را میبینیم که به دنبال سیگنال باشد و اگر سیگنالی هم دریافت کند تا از آن سهم مطمئن نشود اقدام به خرید نمیکنند. اصلاح بازار به خودی خود سهامداران خرد و تازه کار را به سمت آموزش و تحلیل بازار سهام برد و به نوعی آنها را محتاط تر کرد.
یکی از معیارهای که این روزها بیش از اندازه برای سهامداران خرد مهم است نسبتp/e است؛ نسبتی که به عنوان کلید ورود به سهم شناخته میشود. معیارهای متعددی برای ارزش گذاری سهم وجود دارد که نسبت p/e سادهترین و شناخته ترین روشی است که سهامداران خرد به دنبال آن هستند. برخی از کارشناسان در نظر گرفتن این معیار در شرایط امروز بازار را مناسب نمیدانند به گونهای که از سهامداران میخواهند که به دنبال معیار جدیدی باشند.
در بخش دوم گفتگوی بازار با عظیم ثابت مدیر عامل کارگزاری بانک سپه به مسئله نسبت p/e پرداختیم که در ادامه آن را میخوانید. او میگوید معیار p/e برای ارزش گذاری سهام نمیتواند ارزش ذاتی سهم را به ما نشان دهد.
*برخی از کارشناسان بازار سرمایه عنوان میکنند که p/e بالای ۳۰ تا ۵۰ برای شرکتهای بورسی حباب محسوب نمیشود چون کل اقتصاد ایران دارای حباب است، شما چنین دیگاهی را قبول دارید؟
p/e یک روش برای ارزش گذاری سهام است و نمیشود تمام صنایع و سهام را بر اساس p/e ارزش گذاری کرد. روش های متعددی برای ارزش گذاری سهام وجود دارد که از جمله میتوان به ارزش جایگزینی سهام اشاره کرد که به وسیله آن ارزش سهام را میسنجند. آن چیزی که در بازار مطرح است، ارزش ذاتی سهم است که البته پیدا کردن ارزش ذاتی سهم کار راحتی نیست به خاطر اینکه نوع نگاه و دانشی که افراد دارند متفاوت میباشد، بنابراین ما نمیتوانیم تنها به معیار p/e توجه کنیم و بگوییم تاریخ بازار این بوده و الان بالا رفته حتما سهم دارای حباب است.
خودروهای خارجی و حتی کالاهای وارداتی الان با دلار ۳۵ تا ۴۰ هزار تومان قیمت گذاری میشوند که نشان میدهد قیمتها از ارزش ذاتی خود فاصله گرفتند
در بسیاری از موارد که ارزشگذاری شرکتها را از لحاظ ارزش جایگزینی حساب کنیم بسیار از دارایی آنها بیش از ۱۰ سال است که به روز نشده و اگر این شرکتها را با همان قیمتهای ۱۰ سال پیش ارزیابی شوند مطمعنن غیر واقعی است؛ شما فرض کنید که الان با توجه به رشد دلار و بحث تحریمها بسیاری از ماشین آلات کارخانجات به این راحتی وارد نمیشود و اگرهم وارد شود با چندین برابر قیمت روز کارخانجات وارد میشوند و این را موضوعات باید در ارزش ذاتی سهم لحاظ کرد. احساس من این است که اگر بازارهای موازی را نگاه کنیم در بسیاری از جاها مخصوصا در مناطق پر برخودار قیمتها دارای حباب است، به عنوان مثال در بخش مسکن که دارای حباب است، با توجه به قیمت تمام شده مسکن شما نگاه میکنید در مناطق لوکس نشین تهران صحبت از متری ۱۰۰ میلیون تومان است در حالی که قیمت سکه تمام حدود ۱۵ میلیون تومان و باید قیمت مسکن هم همین حدود باشد.
خودروهای خارجی و حتی کالاهای وارداتی الان با دلار ۳۵ تا ۴۰ هزار تومان قیمت گذاری میشوند که نشان میدهد قیمتها از ارزش ذاتی خود فاصله گرفتند، یعنی بازارهای رقیب هم چندان جذابیت ندارد. برای ارزیابی باید تمام بازارها را کنار هم ببینیم و نمیتوان تنها از یک روش مثل پی به ای که ساده ترین روش هم هست ارزیابی دقیقی داشته باشیم.
شاخص ۲میلیون واحد با دلار ۳۰ تومان قابل توجیه است
*با توجه به اینکه دلار در مرز ۳۰ هزار تومان قرار دارد، شاخص کل باید روی چه عددی باشد؟
در بحث شاخص کل مسائل زیادی دخیل هستند، حتی سود نقدی هم در شاخص کل لحاظ می شود و به همین دلیل اگر قیمتها به سمت صفر هم میل کنند شاخص کل صفر نمیشود چون روش محاسبه شاخص کل تغییر کرده و از شاخص قیمت به شاخص قیمت و بازده نقدی تبدیل شده است. مسئله دیگری وجود دارد که آیا شاخص اکنون واقعی است؟
شما نگاه کنید در طول چند روز اخیر بیشتر سهمهای بازار به صورت میانگین منفی بودند اما چند سهم شاخصساز، شاخص کل را مثبت نگه داشتند، به همین دلیل عنوان میکنم شاخص غیر واقعی است. به طور معمول بازارهای مالی چون آینده را معامله می کنند مقدار از قیمتها را پیشخور میکنند و بسته به فضای اقتصادی حاکم بر کشور، مثلا فضا به سمت انتظارات تورمی برود، اگر پی به ای بازار رشد کند و قیمت دلار هم به صورت تصاعدی بالا برود که این مدت هم این گونه بود، میتوان انتظار داشت شاخص هم رشد کند. اما الان به نظر میرسد بازار یک مقداری دارد اشتباه میکند؛ هیچ کدام از شرکتهای بورس دلار ۳۰ هزار تومانی را پیشبینی نکردند. با توجه به دلار ۳۰ هزار تومان، شاخص ۲ میلیون واحدی قابل توجیه بود که بخشی از آن حاصل انتظارات تورمی بوده که الان هم وجود دارد.
وضعیت آینده بازار چگونه پیش بینی میکنید؟
تا وضعیت انتخابات آمریکا مشخص نیست، بازار این نگرانیها را دارد چرا که هر کدام از این کاندیدا تاثیر گذاری متفاوتی روی بازارها بگذارند، بنابراین بازار در تا زمان انتخابات آمریکا در حالت استراحت است و تا آن زمان به صورت درجا زدن پیش خواهد و الان قابل پیشبینی نیست، چون هر کدام از این کاندیدا رویکردهای خودشان را دارند گرچه سیاست کلی آنها یکی است.اگر دموکرات ها رای بیاورند با توجه به مطرح کردن بازگشت آنها به برجام میتواند نوید این را داشته باشد که بازارهای ما مانند ارز آرام بگیرد در نتیجه چشم اندازه آینده اقتصادی ایران مثبت تر باشد در صورتی که ترامپ رای بیاورد شرایط فرق خواهد کرد. سیاستهای ترامپ در طول چهار سال اول ریاست جمهوری وی برای ما مشخص است و شاید با رای آوردن او ما شاهد مسائل جدیدتری خواهیم بود مگر اینکه بحث مذاکرات جدیتری از سوی ایران و آمریکا پیگری شود.
*در سال ۹۲ با توجه به پیوستن ایران به برجام شاخص کل ریزشی شد آیا این احتمال وجود دارد که با انتخاب شدن بایدن و بازگشت به برجام شاخص کل ریزشی خواهد شد؟
مختصات امسال با سال ۹۲ بسیار فرق میکند، چرا که آن سال اتفاقات زیادی افتاد مثل کاهش قیمت نفت، افزایش نرخ بهره بانکی، بهره مالکانه و غیره با بازار امروز تفاوت بود و حتی با سال گذشته هم قابل قیاس نیست. شاید با پیوستن آمریکا به برجام، یک مدتی بازارها را به صورت هیجانی تحت تاثیری بگذارد ولی چون افق سرمایهگذار روشنتر میشود و چشم اندازها آینده برای ما بهتر ترسیم خواهد شد و به نظر در میان مدت به نفع بازار سرمایه خواهد بود.
نظر شما