زینب شیخ الاسلامی؛ بازار: پاسخ به این پرسش که آیا اقتصاد دانش بنیان و کارآفرینی بازوی رشد اقتصادی است؟، راهکاری برای برون رفت از کسالت کسب و کار و وابستگی به اقتصاد کلاسیک و سنتی را پیش روی متولیان و فعالان اقتصادی قرار می دهد.برای رشد هر نظام پویا و مولد احتیاج به رشد تمامی اندام ها به صورت متوازن می باشد و کارآفرینی و اقتصاد دانش بنیان دو ستون رشد نظام اقتصادی بوده که حوزه های بیشماری از فعالیت های صنعت محور را در بر می گیرد.
شاید اینگونه نگرستین به اقتصاد سنتی و وفادار بودن به آن نتوانسته پشتوانه محکمی برای کسب و کارها فراهم نماید. عرصه جهانی محل تاخت و تاز دانش و تکنولوژی های رو به رشد می باشد جایی که برای هر حوزه ای دانش بکارگیری از مفاهیم به روز رسانی شده و اقتصاد هم از این قاعده جهانی مستثنی نیست. دانش بنیان بودن فعالیت ها قدرت پیش بینی و بهنگام بودن را افزایش می دهد و این همان چیزی است که اقتصاد کسب و کار ها به آن نیاز مبرم دارد.زمانی که اقتصاد بتواند نگاه استراتژیک را توامان با دانش بکار ببرد مولد بودن را با خلق ثروت و اشتغال در حوزه های مختلف صنعت ارتقاء خواهد داد.
نوآوری پاشنه آشیل اقتصاد دانش بنیان
نوآوری پاشنه آشیل اقتصاد دانش بنیان است، ابزاری که مزیت رقابتی داشته و موجبات خلق ارزش افزوده را فراهم می آورد و کارآفرینی در بستر این مفهوم شکل میگیرد.رفتارهای خلاقانه و نوآورانه منجر به بکارگیری از تمامی ظرفیت های اقتصاد شده و در کنار عوامل محیطی و اجتماعی می تواند پیشرانه لازم برای جهش بنیادین را موجب شود.
کسب و کار دانش بنیان می بایست از اقتصاد دانش بنیان الگو پذیرد زیرا نوآوری سرلوحه و جزء لاینفک و اجتناب ناپذیر کسب و کار است و این مفهوم در اقتصاد دانش بنیان نهادینه شده است که برای ارزیابی و سنجش میزان آمادگی و پذیرش، هر اقتصادی را با نظام نوآوری آن اندازه گیری می کنند.
کسب و کارهای دانش بنیان برابر با ظرفیت نوآوری رشد اقتصادی و اشتغال را موجب می شوند. ظرفیت نوآوری در نظام نوآوری یعنی اینکه متناسب و متوازن با اکوسیستم و منطقه(جغرافیای فعالیت کسب و کار و محدوده و..) و یا بستر محیطی(هنجارهای اجتماعی،قوانین و مقررات، مداخلات دولتی و روابط منطقه ای و بین المللی و....) منابع (انسانی،فیزیکی و....) بکار برده شود.
زیست بوم کارآفرینی، نگاهی به آمایش سرزمین و ظرفیت هایی دارد که می بایست کشف شوند و گاهاً ظرفیت های که باید خلق شوند. این که هر منطقه زیستی چه نوع کارآفرینی را طلب می کند با مطالعه آمایش سرزمینی در تمامی حوزه ها و بخش ها امکان پذیر خواهد بود و آن هم بکارگیری از دانش با توجه به سنجه های محیطی و اکوسیستمی مدنظر است.
زیست بوم اقتصادی کارآفرینی
زیست بوم اقتصادی تناسبات محیطی و ظرفیت های را نشان می دهد که الگوی رشد اقتصادی هر منطقه از کشور را با توجه به رویکردی کلان در مکانیزیمی فعال و مولد با محرک های نهادی و ساختارهای ارگانیک و اطمینان سازی برای سرمایه گذاری فراهم می آورد.
چگونه موانع نهادی را در راه تحقق اقتصاد دانشی را به حداقل برسانیم؟
می بایست محدودیت غیرمستقیم در سرمایه گذاری و محدودیت مستقیم در نوآوری را از پیش رو برداریم. گروه اول کاهش نرخ سرمایه گذاری و سرمایه آزاد را از طریق تاثیر مستقیم کاهش انباشت سرمایه و کاهش رشد اقتصادی موجب می شود و گروه دوم از طریق کاهش بهره گیری از نوآوری اثربخش و پرداختن به نوآوری های معمول و غیرمولد با پایین آوردن سطح سرمایه گذاری و کاهش نرخ بازگشت سرمایه محدودیت را فراهم می کنند.
تحقیق و توسعه در مدل های اقتصادی به عنوان موتور رشد اقتصادی یاد شده است. این مفهوم باعث می شود کالاهای سرمایه ای جدیدی وارد بازار شود که نقش مهمتری را در اقتصاد ایجاد کند و دوم اینکه تحقیق و توسعه بررشد اقتصادی این است که باعث ایجاد اثرات جانبی در موجودی علم ودانش می شود، رشد درون زای اقتصادی می تواند از طریق انباشت دانش و بدون داشتن سرمایه گذاری جدید در کالاهای سرمایه ای فیزیکی صورت گیرد.
نوآوری که رشد اقتصادی را از طریق درون زایی(سرمایه انسانی و تحقیق و توسعه) فراهم کند، کارکرد اقتصاد دانش بنیان خواهد بود که مستلزم بهره وری منابع تولید است. طبق تعریف سازمان همکاریهای اقتصادی آسیا و اقیانوسه، اقتصاد دانشبنیان را اقتصادی میداند که در آن تولید، توزیع و کاربرد دانش مهمترین پیشران رشد، خلق ثروت و ایجاد اشتغال در تمامی صنایع است.
ویروس وابستگی به اقتصاد نفتی
وابستگی به اقتصاد نفتی همانند ویروسی است که بر جان اقتصاد افتاده است که تنها و تنها با متغیرهایی مانند نوآوری،کارافرینی، اشتغال مولد و منابع انسانی فعال و توانمند،جریان های جمعیتی مهارتی است که واکسینه خواهد شد. کوزنتس برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال ۱۹۷۱ ،اعتقاد داشت که سرمایه انسانی یک کشور صنعتی پیشرفته، ابزارها و ادوات صنعتی آن کشور نیست، بلکه، اندوخته دانش هایی است که از آزمایش به دست آمده و کارآموختگی افراد آن کشور برای بکار بردن این دانش هاست. وی معتقد بود که سرمایه گذاری در آموزش، منبع مهمی برای تشکیل سرمایه انسانی، نظیر توانا ساختن نیروی کار و پیشرفت دانش فنی در تولید محسوب میشود و سرمایه انسانی را عامل مهمی در توسعه اقتصادی کشور به حساب میآورد.
امروزه یکی از مظاهر و شاخص های توسعه یافتگی دستیابی به اقتصاد دانش بنیان است. زیست بوم اقتصادی با رویکرد دانش محورانه ،کسب مزیت رقابتی و توانایی رقابت در بازارهای جهانی میسر نمی گردد مگر اینکه بتوان محرک های اقتصادی، رژیم نهادی به دلیل وجود تعاملات بین بازیگران نظام تولید و نهادهای عمومی، بخش آموزش و پرورش نیروی انسانی که توسعه دانش از انجا آغاز میگردد و زیرساخت های اطلاعاتی و فناوری و نظام نوآوری را به شکل رسمی و در قالب های دستورالعملی، الگوسازی و برنامه های توسعه ای اجرایی نمود.
میزان دستیابی به نرخ رشد اقتصادی مطلوب در پدیده هایی مانند، ساخت اقتصاد باهزینه کردن برای ایده افراد، توجه خاص و ویژه به ایده هایی که قابلیت تجاری سازی را در بستر دانشگاه های کارافرین و مهارت ورزی پیاده سازی می کنند، رواج فرهنگ حمایت از جوانان، پرهیزازخام فروشی و فروش منابع زمینی و از همه مهمتر کارآفرینی از طریق آمایش سرزمینی، توجه به اقلیم هر منطقه از کشور خواهد بود.
دانش پذیر بودن تمامی بخش های اقتصاد مستلزم نگاهی ساختارمند و سیستماتیک است تا بتواند علاوه بر کارکرد سنتی خویش بر مفهومی همچون رشد همگن در صنایع مختلف و عدم تمرکز بر نفت استقرار یابد. آنچه نیاز جامعه بوده نگاه مهارت محوری بر اشتغال مولدی است که بر پایه دانش پذیر بودن اقتصاد و بوم زیست کارآفرینی صورت می گیرد.لذا مدل سازی های اقتصادی بر مبنای بکارگیری از تمامی ظرفیت های موجود منابع اعم از فیزیکی، انسانی و ساختاری صورت گرفته که توسط سیاست گذاران و متولیان اقتصادی کشور بر پایه مهارت ورزی و دانش گرایی بخش عمومی و خصوصی و نگاهی جدی بر کارافرینی خواهد بود.
نظر شما