مونا مشهدی رجبی؛ بازار: در جریان بحران کرونا، دولتها میلیاردها دلار پول به اقتصاد تزریق کردند تا از سقوط اقتصاد در اثر تعطیلی های پی در پی فعالیتهای اقتصادی جلوگیری کنند. در نتیجه این سیاست میزان بدهی های دولتی در دنیا افزایش پیدا کرد و چالشی جدی برای اقتصاد دنیا ایجاد کرد. اما گزارشهای اخیر نشان از این دارد که شرایط کنونی در کشورهای صنعتی از وضعیتی که بعد از سالهای جنگ جهانی دوم داشتند هم بدتر است.
فورچون در گزارش اخیر خود نوشت: «در سال ۱۹۴۶ میلادی، رکود شدید اقتصادی در امریکا و هزینه های بالای دولت در جریان جنگ جهانی سبب شد تا سطح بدهی دولتی به ۱۱۹ درصد تولید ناخالص داخلی برسد. به این معنا که میزان بدهی دولت در آن سالها از کل ارزش تولید ناخالص داخلی کشور بالاتر بود. در آن زمان شرایط اقتصادی امریکا نامناسب ارزیابی شد و سال ۱۹۴۶ میلادی به عنوان سالی بحرانی در اقتصاد این کشور ثبت شد ولی به نظر می رسد روزهای کرونایی دنیا، وضعیت را برای اقتصاد امریکا سخت تر کرده است.»
فورچون در ادامه گزارش به نرخ بالای بدهی دولتی در این کشور اشاره کرد و نوشت: «دولت امریکا هزاران میلیارد دلاربه اقتصاد تزریق کرده است و با تداوم اجرای سیاستهای کنونی در کشور تا انتهای فصل سوم سال جاری، میزان بدهی دولتی این کشور به مرز ۱۳۶ درصد تولید ناخالص داخلی می رسد. یعنی بدهی دولت امریکا ۳۶ درصد بیش از کل ارزش تولید ناخالص داخلی این کشور است که زنگ خطر بزرگی را برای اقتصاد کشور به صدا درآورده است.»
دولت امریکا هزاران میلیارد دلاربه اقتصاد تزریق کرده است و با تداوم اجرای سیاستهای کنونی در کشور تا انتهای فصل سوم سال جاری، میزان بدهی دولتی این کشور به مرز ۱۳۶ درصد تولید ناخالص داخلی می رسد. یعنی بدهی دولت امریکا ۳۶ درصد بیش از کل ارزش تولید ناخالص داخلی این کشور است که زنگ خطر بزرگی را برای اقتصاد کشور به صدا درآورده است
رشد بدهی های دولتی در امریکا نگران کننده است
آلن هایک، یکی از تحلیل گران اقتصادی در مرکز مطالعاتی فارکس این شرایط اقتصادی را بسیار نگران کننده ارزیابی کرده است. او در مصاحبه ای با سی ان بی سی گفت: «رشد بدهی های دولتی از یک طرف باعث از بین رفتن بخش زیادی از منابع مالی کشور می شود و از طرف دیگر بازپرداخت این بدهی ها و نرخ بهره های آنها باعث می شود تا دولت توان اجرای بسیاری از طرح ها را از دست بدهد. نگرانی من این است که با تداوم بحران بدهی دولتی در امریکا، دولت میزان سرمایه گذاری در بخش دفاعی و بهداشتی را کاهش دهد به این معنا که تامین اجتماعی و ارایه کمک هزینه های درمانی متوقف شود و تامین هزینه های درمانی بدون پوشش های بیمه برای بسیاری از مردم امریکای سخت و غیر ممکن شود.»
موضوع نگران کننده بعدی، سرعت بالای افزایش نرخ بدهی های دولتی در امریکا است. آمارها نشان می دهد در سال ۱۹۷۹ میلادی، میزان بدهی های دولتی در این کشور برابر با ۳۱ درصد تولید ناخالص داخلی این کشور بود در حالیکه هم اکنون با گذشت ۴۱ سال از آن تاریخ میزان بدهی های دولتی به ۱۳۶ درصد تولید ناخالص داخلی کشور رسیده است. این سرعت بالای افزایش بدهی های دولتی در کشور نگران کننده است و نشان می دهد هیچ سیاستی برای مقابله با این بحران در کشور وجود ندارد. البته بر طبق گزارشهای رسمی دولتی در فاصله سالهای ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۵ میلادی سهم بدهی های دولتی به تولید ناخالص داخلی این کشور سیر نزولی داشت ولی از سال ۲۰۰۵ با سرعت زیادی رشد کرد.
امریکا توان احیای اقتصاد را از دست داده است
مساله دیگر این است که آیا سناریوی رشد سریع اقتصادی در امریکا بعد از جنگ جهانی دوم که خود زمینه را برای کاهش بدهی های دولتی هم فراهم کرد، این بار هم تکرار می شود یا خیر؟
فورچون در این مورد نوشت: «به نظر می رسد تکرار سناریوی رشد اقتصادی دهه ۱۹۵۰ میلادی برای امریکا امکان پذیر نباشد. در آن دوران متوسط نرخ رشد اقتصادی سالانه این کشور برابر با ۴ درصد بود و یک عامل مهم هم سرمایه گذاری زیاد در بخشهای زیر ساختی و توسعه ای بود. اما امروز امریکا از آن مرحله عبور کرده است. نکته مهم تر اینکه در آن سالها امریکا جمعیتی جوان داشت که در بازارکار فعال بودند ولی امروزه سهم بزرگی از جمعیت این کشور سالمند هستند و در واقع دولت باید از طریق پرداختهای تامین اجتماعی هزینه های زندگی آنها را بپردازد.»بنابراین در شرایطی که امکان تجربه رشد سریع اقتصادی بعد از پایان بحران کرونا وجود ندارد، دولت امریکا برای کاهش سهم بدهی های خود چاره ای جز کمتر کردن میزان هزینه هایش ندارد.
گلن هوبارد، رییس مرکز مشاوران اقتصادی امریکا در مورد وضعیتی که امروز کشور با آن روبرو است به وال استریت ژورنال گفت: «ما در جنگی تمام عیار قرار داریم. جنگی با ویروسی که به نظر می رسد از ما قوی تر است و هم می تواند سلامت ما را هدف قرار دهد و هم اقتصاد را تحت تاثیر قرار دهد. به نظر من جنگ با این ویروس مخرب تر از جنگ با دشمن خارجی است. در جنگ هایی که با دشمن های خارجی انجام می شود زنان و کودکان ایمن هستند و اغلب زنان به جای مردان در واحدهای صنعتی و تولیدی مشغول می شوند. کاهش تولید در این سالها معنایی ندارد ولی در وضعیت کنونی همه در معرض خطر هستند و ما برای اینکه به ویروس مبتلا نشویم تمامی کسب و کارها را تعطیل می کنیم و در خانه های خود پنهان می شویم.»
در انتها باید گفت که امریکا یکی از بزرگترین قربانیان این جنگ است. هم شمار مبتلایان و مرگ و میر این کشور بسیار زیاد بوده است و هم با توچه به پیش بینی ها پتانسیل لازم برای بازگشت سریع به وضع قبل را ندارد.
نظر شما