به گزارش بازار، همچنین تعداد سربازانی که از اختلال روانی استرس پس از حادثه (PTSD) رنج میبرند و درگیر درمانهای سنگین روانیاند، بهشدت افزایش یافته است. طبق این گزارش، بودجه رسیدگی به این مجروحان در حدود ۱۵۰ میلیون دلار است که ۷۲ درصد افزایش داشته و این مسئله، تأثیر مستقیمی بر روی کارآمدی دولت «بنیامین نتانیاهو» داشته است.
در این شرایط، یکی از گزینههای مطرح برای تغییر در وضعیت بحران سیاسی نتانیاهو و کابینهاش، آغاز مجدد جنگ غزه و به حاشیه راندن مخالفان به بهانه درگیری در جنگ است؛ مسئلهای که از چند روز پیش آغاز شده و همزمان با عدم اجرای فاز دوم توافق آتشبس میان رژیم صهیونیستی و حماس، ارتش اسرائیل از ورود کمکهای بشردوستانه به نوار غزه جلوگیری کرده و همچنین اقدام به قطع جریان برق در این منطقه کرده است.
در چنین شرایطی راهکاری که باید به قید فوریت در دستور کار مقامات کشورمان قرار بگیرد، برهمزدن هر دو تصویری است که تلاش میشود تا بر ایران امروز منطبق شود، یعنی هم با انجام برخی اقدامات، گزاره تضعیف قدرت ایران باطل شود و هم از ایجاد فضای اجماع بینالمللی در مسئله پرونده هستهای کشورمان جلوگیری شود.
باید توجه داشت با توجه به وضعیت کنونی دولت جدید آمریکا و قوت مضاعف آن نسبت بهدور اول ترامپ - به دلیل مسائل داخلی این کشور؛ ازجمله همراهی مطلق مجلس نمایندگان و مجلس سنا و همچنین دیوان عالی - احتمالاً تلاش میشود تا این مسئله و این سناریو با سرعت بیشتری به سرانجام برسد. به همین دلیل باید انجام رویکردهایی در زمینه تغییر در خطای محاسباتی طرف آمریکایی را بهسرعت و در زمان کوتاه انجام داد تا منافع ملی ایران تأمین شود.
در این وضعیت میتوان ساماندهی اقدامات خارجی کشورمان را در مسیری طراحی کرد که در صورت تحقق نقض آتشبس غزه شرایط برای بههمخوردن این وضعیت و جبران آسیبهای وارد شده به ساختار شبکه مقاومت در ماههای گذشته فراهم شود.
«حمایت نظامی از مقاومت یمن»، «ورود میدانی به تحولات سوریه و تلاش عملیاتی برای حفاظت از جان مردم این کشور دربرابر تروریستهای حاکم» و «استفاده از قابلیت نظامی برای توقف جنگ غزه» مواردیاند که دست ایران برای تقویت مجدد بازیگری خود در منطقه را باز و شرایطی را ریلگذاری میکنند که امکان ترمیم زخمها و بازیابی مجدد قدرت راهبردی شبکه مقاومت فراهم میشود.
عبور از تله گزارههایی مانند «تله جنگ» که محور اصلی زمینگیر کردن کشورمان در پیگیری برخی راهبردهای تهاجمی در ماههای گذشته بود، باید بنیاد و محور اصلی این راهبرد باشد، یعنی درصورتیکه آتشبس در نوار غزه از سوی اسرائیل نقض شد، «پیشگیری از جنگ احتمالی» نباید و نمیتواند بهعنوان یک گزاره واقعی روی میز تصمیمسازان در حوزه امنیت ملی ایران وجود داشته باشد؛ چرا که تجربه پساطوفان الاقصی و پساوعده صادق نشان داد که اتفاقاً کنار گذاشتن راهبرد تهاجمی، مهمترین عامل در زمینه معتبر شدن گزاره «جنگ علیه ایران» بوده است.
روزهای پایانی سال ۱۴۰۳ و روزهای ابتدایی سال ۱۴۰۴ میتواند مانند روزهای پایانی سال ۱۳۸۱ و روزهای ابتدایی سال ۱۳۸۲ تعیینکننده امنیت ملی ایران در چنددهه آینده باشد؛ روزهایی که نباید آنها را با عملکردهای روزمره گذراند.
نظر شما