بازار؛ گروه بورس: بازارها در یک سال اخیر غیرمتقارن رشد کرده اند و در حالی که سهامداران زیان دیده شدهاند سایر بازارها سود کرده اند. اما باید توجه داشت که هر بار افزایش نرخ ارز را شاهد بودیم پس از آن بازار سرمایه هم متناسب با آن و یا حتی قویتر رشد خوبی داشته است این موضوع بارها و بارها تکرار شده و چندین و چند مرتبه شاهد آن بودیم.
افزایش نرخ ارز به واسطه افزایش ریسکهای سیاسی متفاوت است و ریسکهای سیاسی پله پله و مرحله به مرحله تعریف میشود ما تا وقتی میتوانیم از اثر مثبت افزایش نرخ ارز در بازار صحبت کنیم که وارد چالشها و ریسکهای تقابل و تهدید به جنگ نشده باشیم و اگر قرار باشد همزمان با موضوع ارز، تهدید و تحریم باشد بارها تجربه اثبات کرده که بازار نه تنها واکنش مثبت نشان نمیدهد بلکه واکنش منفی نشان خواهد داد و درست برعکس بازارهای رقیب خوش رقصی میکنند.
رضا روحی معتقد است که از سال ۹۷ به بعد، بورس ما تورممحور شده و با تورم و قیمت دلار بالا میرود. بنابراین اگر رشد دلار ادامه یابد و نرخ بهره ثابت بماند، بازار سرمایه میتواند از سقفهای فعلی عبور کند. اما اگر رشد دلار متوقف شود یا تنشهای سیاسی وجود داشته باشد، بازار سرمایه ممکن است قربانی این شرایط شود
رضا روحی کارشناس اقتصادی در گفتگو با خبرنگار بازار گفت: «پولهایی که در بازار سرمایه هستند به مذاکرات وزن خاصی نمیدهند. بازار سرمایه معمولاً پیشخور کرده و قبل از وقوع اتفاقات، به سمت آنها میرود. اما اکنون بازار به دلیل عدم باور به توافقات هستهای، به سمت آنها حرکت نمیکند.»
او افزود: «بازار سرمایه به شدت تحت تأثیر نرخ دلار و نرخ بهره است. از سال ۹۷ به بعد، بورس ما تورممحور شده و با تورم و قیمت دلار بالا میرود. بنابراین اگر رشد دلار ادامه یابد و نرخ بهره ثابت بماند، بازار سرمایه میتواند از سقفهای فعلی عبور کند. اما اگر رشد دلار متوقف شود یا تنشهای سیاسی وجود داشته باشد، بازار سرمایه ممکن است قربانی این شرایط شود.»
روحی تصریح کرد: «کاهش نرخ بهره همواره آرزوی فعالان بازار بوده و امیدواریم که در آینده اتفاق بیفتد. برای تحلیل واقعبینانه، باید از رویاها و آرزوها فاصله بگیریم و به واقعیتهای موجود توجه کنیم. در صورت بروز و ظهور سه موضوع میتوان شاهد اثرپذیری مثبت افزایش نرخ ارز در بازار شود. نخست رسیدن جریان پول بیرونی مبنی بر اینکه افزایش نرخ ارز باعث جذابیت و زیر قیمت بودن داراییها در دل بازار سرمایه شده است به همین دلیل سرمایه گذاران به حضور در این بازار تشویق میشوند؛ یعنی جریان پول بیرونی به این جمعبندی باید برسد که امروز این بازار در مقابل سایر داراییها به واسطه افزایش نرخ ارز ارزنده است.»
وی ادامه داد: «موضوع دوم اثرپذیری افزایش نرخ ارز در صورتهای مالی شرکتهاست که به دو شکل خود را نشان میدهد که یا باید از طریق بورس کالا یا افزایش نرخ دلار توافقی باشد. این دو اثری است که به عنوان دو دماسنج مهم برای بازار محسوب میشوند. در موضوع بورس کالا تغییرات آغاز شده و شاهد افزایش نرخ پایه و نرخ رقابتی بسیاری از کالاها در بازار هستیم. همچنین افزایش نرخ ارز در بازار غیر رسمی شرایط خوبی برای افزایش قیمتها در بورس کالا ایجاد میکند و این موضوع خود را به خوبی در فروش و به تبع آن سود شرکتها نشان خواهد داد. مطابق یک قاعده همیشگی وقتی بازار از نظر بنیادی و شرایط فروش و سودآوری در نقطه جذاب و منطقی قرار گرفته باشد در کدال و سپس قیمتهای روی تابلو مثبت خواهند شد.»
به گفته پرویز جلیلی در بلندمدت نیز بازار منتظر استراتژی نظام در مواجه با ناترازی گسترده انرژی، کسری بودجه، کاهش شدید بهره وری عوامل تولید، خروج سرمایه، کاهش قیمت و صادرات نفت، تنگ تر شدن حلقه تحریم های بانکی و نفتی، کاهش سطح اعتماد سیاسی در منطقه و تنش های سیاسی داخلی است
دولت به بهانه کنترل تورم و جلوگیری از بحرانهای تورمی بازار ارز توافقی ایجاد کرده و ارز پایینتر از قیمت بازار در اختیار وارد کننده قرار میدهد. اما سیستم ارزی با نرخ متفاوت فساد عجیب را تولید میکند و جریان پول قوی را برای واردکنندگان به همراه دارد طرفداران بسیاری هم دارد و در شکل و لوای شعار و لباسهای مختلف از این موضوع طرفداری میکنند.
پرویز جلیلی کارشناس بازار سرمایه به خبرنگار بازار گفت: «بیشک شکست بازار سرمایه و اقتصاد از بازارهای رقیب زود انگیزه سهامداران و سرمایهگذاران رو به زوال و افول میبرد و اتفاقات دورههای قبل تکرار خواهد شد.»
وی افزود: «بازار چشم انداز روشنی در اقتصاد ایران متصور نیست و فعلا در کوتاه مدت هر رنج منفی ناشی از ارز پاشی که درپی تسویه حساب های حسیاسی رخ میدهد را فرصت، پوشش کاهش ارزش ریال میداند. در بلندمدت نیز بازار منتظر استراتژی نظام در مواجه با ناترازی گسترده انرژی، کسری بودجه، کاهش شدید بهره وری عوامل تولید، خروج سرمایه، کاهش قیمت و صادرات نفت، تنگ تر شدن حلقه تحریم های بانکی و نفتی، کاهش سطح اعتماد سیاسی در منطقه و تنش های سیاسی داخلی است.»
نظر شما