محمد بیک وردی؛ بازار: صنعت بیمه ایران، بهجای اینکه مأمنی برای مردم باشد، به زمین بازی مدیران ناکارآمد و ذینفعان پشت پرده تبدیل شده است. کمبود شفافیت، نفوذ سیاسی، سوءاستفاده از منابع، و نبود نظارت کارآمد باعث شده این صنعت به یکی از بیاعتمادترین بخشهای اقتصادی کشور تبدیل شود.
شرکتهای بیمه بهجای ارائه خدمات واقعی، بیش از هر چیز به فکر حفظ منافع خود و کسب سودهای غیرعملیاتی هستند. درآمدهای حاصل از سرمایهگذاریهای غیرمرتبط، سفتهبازی در بازارهای مالی و استفاده از نفوذهای دولتی، جایگزین تمرکز بر مأموریت اصلی صنعت بیمه یعنی حفظ امنیت مالی مردم در برابر ریسکها شده است.
نظارت بیمه مرکزی؛ نمایش بیاثر یا همدستی خاموش؟
بیمه مرکزی، بهعنوان نهاد ناظر، نهتنها نقشی در اصلاح این روند معیوب ندارد، بلکه در بسیاری از موارد، با سکوت و انفعال خود، به تخلفات شرکتهای بیمه مشروعیت بخشیده است. سالهاست که گزارشهایی از تخلفات شرکتهای بیمه منتشر میشود، اما برخوردها بیشتر صوری و بیاثر هستند. این ضعف نظارتی باعث شده برخی بیمهگران به روشهای مختلف از پرداخت خسارتهای مردم شانه خالی کنند.
برخی از این روشها عبارتند از:
- عدم پرداخت خسارتهای بزرگ با بهانههای واهی
- فسخ یکطرفه قراردادها بدون اطلاع قبلی به بیمهگذاران
- تأخیر در پرداخت خسارت، تا جایی که بیمهگذار از دریافت آن منصرف شود
در چنین شرایطی، بیمه مرکزی باید پاسخ دهد که آیا نقش آن نظارت و حمایت از مردم است یا فقط تأمین منافع شرکتهای بیمه؟
مدیران ناکارآمد؛ رانت سیاسی، کارنامه ضعیف، اما همچنان بر مسند قدرت
بخش بزرگی از مشکلات صنعت بیمه ایران به حضور مدیرانی بازمیگردد که نه به دلیل تخصص و دانش، بلکه به لطف رانتهای سیاسی و روابط پشت پرده به جایگاههای کلیدی رسیدهاند بسیاری از این مدیران کارنامه ضعیفی در سایر بخشهای اقتصادی داشتهاند، اما همچنان در بیمه باقی ماندهاند و تصمیمات غلط آنها، وضعیت این صنعت را وخیمتر کرده است.
درحالیکه در کشورهای پیشرفته مدیران بیمه از متخصصان مالی، آمار و ریسکشناسی انتخاب میشوند، در ایران، انتصابها بر اساس معیارهای سیاسی و ارتباطات غیرشفاف انجام میشود نتیجه آن، عدم کارایی، فساد مالی، و ناتوانی در پاسخگویی به بحرانها است.
سودهای غیرعملیاتی؛ بازی با پول مردم، نه خدمت به آنها
بررسی صورتهای مالی بسیاری از شرکتهای بیمه نشان میدهد که بخش عمدهای از درآمد آنها نه از محل فعالیت اصلی بیمهگری، بلکه از سودهای غیرعملیاتی تأمین میشود. این یعنی شرکتهای بیمه، نه از محل دریافت حق بیمه و ارائه خدمات، بلکه از طریق سرمایهگذاری در بازارهای مالی، ملک و سایر فعالیتهای سوداگرانه، درآمد کسب میکنند
در نتیجه، اگر عنصر تاثیر گذار تورم را کنار بگذاریم عملا در شرکت های بیمه ای بهجای بهبود خدمات بیمهای، شاهد تمرکز شرکتها بر فعالیتهای مالی پرریسک هستیم که در صورت بروز بحران اقتصادی، ممکن است صنعت بیمه را به مرز ورشکستگی بکشاند. این رویکرد، نهتنها به ضرر بیمهگذاران است، بلکه کل اقتصاد کشور را نیز تهدید میکند.
راهحل چیست؟ اصلاحات یا نابودی کامل این ساختار معیوب؟
صنعت بیمه ایران در وضعیتی قرار گرفته که تنها دو راه پیش روی آن است: اصلاحات جدی و قاطع، یا فروپاشی کامل این سیستم فاسد و جایگزینی آن با ساختاری جدید
مهمترین اقداماتی که باید برای نجات صنعت بیمه انجام شود عبارتند از:
۱. اصلاح ساختار مدیریتی: حذف مدیران ناکارآمد، پرورش و انتصاب متخصصان واقعی در رأس شرکتهای بیمه
۲. افزایش شفافیت: انتشار عمومی اطلاعات مالی، قراردادهای کلان و فرآیندهای رسیدگی به خسارات
۳. تقویت نظارت بیمه مرکزی: ایجاد یک نهاد مستقل نظارتی که بتواند بدون ملاحظات سیاسی، تخلفات را بررسی و برخورد کند.
صنعت بیمه ایران، بیمار محتضر یا فرصت دوباره؟
صنعت بیمه ایران، بهجای اینکه به امنیت مالی مردم کمک کند، به ابزاری برای منافع عده و یا جریانی خاص تبدیل شده است. تا زمانی که فساد، سوءمدیریت و بیتفاوتی نهادهای نظارتی ادامه داشته باشد، اعتماد عمومی به این صنعت بیش از پیش کاهش خواهد یافت.
سؤال اساسی این است: آیا صنعت بیمه میتواند از این مسیر انحرافی بازگردد، یا سرنوشت آن، نابودی کامل و جایگزینی با یک سیستم جدید خواهد بود؟
نظر شما