به گزارش بازار، محمد رهبری، پژوهشگر مسائل اجتماعی در صفحهاش نوشت:
تنش لفظی شب گذشته میان زلنسکی با ترامپ، احتمالا نقطه عطفی درمناسبات بینالمللی تلقی شود. مواضع ترامپ، با رویکرد و سیاستهای آشکار و علنی دولت آمریکا پس از جنگ جهانی دوم در تعارض بود.
در طول هشتاد سال گذشته، دولت آمریکا با توان رسانهای و قدرت نرم خود تلاش میکرد تا با ایجاد هنجارهای بینالملل، خود را بهعنوان رهبر دنیای جدید معرفی کند.اما اکنون ترامپ، با نوعی یکجانبهگرایی و تأکیدش بر «کارتهای بازی» درعمل نشان داد که نسبت به هنجارهایی که آمریکا دههها برای تثبیت آن تلاش کرده بود، بیتفاوت است و چیزی جز قدرت و زور را، حتی در مواجهه با اوکراین جنگزده، تعیینکننده نمیداند.
اکنون بهنظر میرسد آمریکای ترامپ، بیش از پیش هنجارهای ایجاد شده توسط «دولتهای غربی» و فاتحان جنگ جهانی دوم را نادیده میگیرد. این امر خصوصا در مواجهه با مرزهای بینالمللی اهمیت دوچندانی دارد و دولت ترامپ آشکارا نسبت به آن بیتفاوت است.
توسعه سرزمینی و تنشهای مرزی که تا پیش از جنگ جهانی اول و دوم در میان کشورهای مختلف دیده میشد، و در نظم جدید جهانی متوقف شده بود، اکنون با بیتوجهی دولت آمریکا (بهعنوان بزرگترین قدرت اقتصادی دنیا) نسبت به مرزهای فلسطین و اوکراین، بار دیگر به صحنه بازگشته است.
اگر در قرنهای نوزده و بیست میلادی، دسترسی به مواد اولیه و توسعه کشاورزی یکی از انگیزههای اصلی کشورگشایی و توسعه سرزمینی بود، این بار اما انگیزه از این توسعه سرزمینی، دسترسی به منابع نفت و گاز یا معادن فلزات کمیاب(مانند لیتیوم و گرافیت) است که کاملا میتواند بر هژمونی دولتها، تسلط بر زنجیره تأمین جهانی و ایجاد مزیتهای رقابتی بر آنها اثرگذار باشد.
تلاش ترامپ برای تسلط بر غزه (احتمالا به دلیل منابع غنی گازی) و تسلط بر معادن اوکراین (به دلیل معادن لیتیوم، گرافیت و سایر فلزات کمیابی که برای توسعه فناوریهای جدید نظیر هوش مصنوعی ضروری است) را میتوان در همین راستا ارزیابی کرد. فارغ از آن که این تلاشها نتیجهبخش باشد یا نه، آنچه اهمیت دارد آن است که نظمی که پس از جنگ جهانی دوم شکل گرفته بود، در حال نابودی و مناسبات جدیدی بر دنیای جدید حاکم است.
نظر شما