به گزارش بازار، یک اندیشکده آمریکای در گزارش ویژه خود با موضوع ایران تاکید میکند که دولت دونالد ترامپ و چهرههای هر دو حزب در کنگره این کشور برای پیشبرد یک رویکرد جامع در قبال ایران، باید نگاه بلندمدت داشته و انتظار نتایج فوری نداشته باشند.
اندیشکده «موسسه خاورمیانه» در گزارشی ۳۲ صفحهای تحت عنوان «سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران؛ فراتر از فشار حداکثری» پیشنهادهایی را به دولت جدید آمریکا در قبال ایران میدهد. (لازم به ذکر است که ترجمه این گزارش به معنای تایید محتوای آن نیست و به منظور آشنایی مخاطبان ایرانی با پیشنهادهای مطرح در سطوح مختلف سیاسی و نخبگانی در واشنگتن منتشر میشود.)
در بخش اول که به مقدمه این گزارش میپردازد با طرح ادعاهای بیپایه و اساس درباره جایگاه منطقهای ایران آمده است: تحولات منطقه باعث شده پنجرهای از فرصت برای ایالات متحده و شرکای آن فراهم شود تا واقعیتهای ژئواستراتژیک خاورمیانه را در امتداد خطوط پایدارتر ترسیم کنند و همچنین نفوذ منطقهای ایران را کاهش دهد. استفاده از این فرصت مستلزم ارزیابی هوشیارانهای از جایگاه منطقه و همچنین درک عمیقتر پویاییهای سیاسی درون خود ایران است. دونالد ترامپ اکنون در دولت دوم خود با خاورمیانهای بسیار متفاوت از آنچه قبلا با آن سر و کار داشت، روبهررو است. منطقهای که در نتیجه یک سال جنگ و همچنین چندین سال تغییر الگوهای روابط بین قدرتهای کلیدی منطقهای، به ویژه (رژیم) اسرائیل، ایران، قطر، عربستان سعودی، ترکیه و امارات متحده عربی تغییر شکل داده است.
منطقه در حال تجربه تحولاتی است که شامل موارد زیر میشود:
۱- درگیریهای بینتیجه در غزه و لبنان
۲- سقوط بشار اسد و تصرف سوریه توسط نیروهای مخالف
۳- تحرکات مداوم نیروهای یمن علیه کشتیرانی بینالمللی در دریای سرخ
۴- تهدید کاهش یافته اما فزاینده داعش در سوریه و عراق
در عین حال، منطقه همچنان شاهد برخی روندها است:
۱- حرکتهای بیسابقه به سمت تنوع اقتصادی بیشتر و ادغام با اقتصاد جهانی گستردهتر، به ویژه در مناطقی مانند خلیج فارس.
۲- کشورهایی مانند عربستان سعودی تلاشها برای ایجاد ثبات در منطقه و کاهش درگیریهای نظامی را از طریق دیپلماسی با رقبای سنتی خود مانند ایران رهبری میکنند.
۳- تلاشهای کشورهای پیشرو در منطقه برای ترویج یکپارچگی منطقهای بیشتر و تنوع بخشیدن به روابط با قدرتهای جهانی مانند روسیه و چین.
۴- افزایش همکاریهای نظامی و امنیتی میان طیف وسیعتری از شرکای منطقهای در منطقه عملیات ستاد فرماندهی مرکزی ایالات متحده.
محرکهای این روندها بیشتر از بازیگران منطقهای سرچشمه میگیرند تا نیروهای خارجی مانند ایالات متحده، چین، اروپا، هند و روسیه. با این حال، ایالات متحده با ابزارهای دفاعی، دیپلماتیک، سیاسی، اقتصادی و شبکه گستردهای از روابط برای شکل دادن به تحولات، همچنان تأثیرگذارترین بازیگر خارجی است.
روشهای سیاست خارجی ترامپ در دوره اول ریاست جمهوریاش غیرقابل پیش بینی و غیرمتعارف بود.
نویسنده در ادامه این گزارش ادعا میکند که «همزمان با تضعیف موقعیت منطقهای ایران، برنامه هستهای ایران بیش از هر زمان دیگری به توانایی تولید سلاح نزدیک شده است.» روشهای سیاست خارجی دونالد ترامپ در دوره اول ریاست جمهوریاش غیرقابل پیش بینی و غیرمتعارف بود. در خاورمیانه، دستاورد اصلی این دوره، توافقنامه ابراهیم در سال ۲۰۲۰ بین اسرائیل و امارات، بحرین، سودان و مراکش بود. در مورد ایران، ترامپ، آمریکا را از توافق هستهای ۲۰۱۵ ایران یک سال پس از شروع دولت خود خارج کرد و سیاست «فشار حداکثری» را دنبال کرد که شامل اقدامات اقتصادی و دیپلماتیک برای وادار کردن تهران به محدود کردن برنامه هستهای و فعالیت های منطقهای این کشور بود. این رویکرد به نتایج مورد نظر خود دست نیافت.
آیا ترامپ به نسخه به روز شده «فشار حداکثری» باز خواهد گشت یا به دنبال مذاکره با ایران میرود؟نویسنده در ادامه ادعا کرد که وضعیت کنونی ایران باید منجر به بازنگری عمده در سیاست ایالات متحده در قبال این کشور شود؛ سیاستی که دو حزبی است و به دنبال مقابله با چالشهای گوناگونی است که از جانب تهران احساس میشود: برنامه هستهای، توسعه موشکهای بالستیک، فعالیتهای سایبری و شبکههای نیابتی.
دونالد ترامپ اکنون با یک انتخاب استراتژیک مهم در مورد سیاست ایران روبرو است، آیا او به نسخه به روز شده «فشار حداکثری» باز خواهد گشت و به عنوان یک مختل کننده غیرقابل پیش بینی عمل خواهد کرد، یا تمایل خود را برای توافق در اولویت قرار میدهد و به دنبال مسیری سریع برای توافق هستهای جدید با ایران است؟ شواهد اخیر نشان میدهد که او ممکن است رویکردی متفاوت از دوره قبلی خود داشته باشد. ترامپ پس از به قدرت رسیدن دوباره، اعلام کرد که امیدوار است آنچه او نگرانی درباره برنامه هسته ای ایران خوانده بدون حمله اسرائیل به سایت های هسته ای ایران برطرف شود. دیدارهای ترامپ با مقامات عالی رتبه در مورد ایران در چند روز اول بازگشت به ریاست جمهوری و همچنین امیدواری او به اینکه با ایران به توافق برسد، ظاهرا نشانه ای از تمایل او برای حل دیپلماتیک مسئله هستهای ایران است.
نویسنده این مطلب در ادامه ادعا میکند که «ترامپ در هدایت این انتخاب استراتژیک، باید از یک دارایی کلیدی که نیروی او را برای پیشبرد سیاست جدید در قبال ایران چند برابر میکند استفاده کند؛ شرکای منطقهای آمریکا. این رویکرد جدید باید حوزه هایی مانند عراق، سوریه، لبنان، یمن، و فلسطین را نیز در بر بگیرد که به نوعی تحت نفوذ ایران بودهاند.»
این گزارش سه تحول فراگیر را تجزیه و تحلیل میکند:
۱- تغییر چشم انداز استراتژیک در سراسر خاورمیانه در سال های ۲۴-۲۰۲۳.
۲- تأثیر این تغییرات بر ایران و محور مقاومت.
۳- موقعیت فعلی و جایگاه ایران در داخل و منطقه.
این تحولات و تحرکات به نوبه خود سه توصیه استراتژیک اصلی گزارش را برای دولت آینده مشخص می کند:
۱- امنیت: افزایش تعهدات امنیتی و دفاعی ایالات متحده و هماهنگی با شرکای منطقهای با تأکید ویژه بر تعمیق روند همکاریهای امنیتی منطقهای در چرخه این بازیگران منطقهای.
۲- دیپلماسی: ایجاد مشارکتهای دیپلماتیک جدید با شرکای کلیدی از سراسر خاورمیانه برای پیشبرد سیاست هماهنگتر ایالات متحده که به جنبههای کلیدی سیاستها و اقدامات ایران در منطقه و فراتر از آن میپردازد.
در پیشبرد یک رویکرد جامعتر سیاست ایالات متحده در قبال ایران، دولت ترامپ و چهرههای هر دو حزب کنگره باید رویکردی بلندمدت داشته باشند و انتظار نتایج فوری نداشته باشند. دستیابی به تأثیر تغییر سیاست استراتژیک ممکن است سال ها طول بکشد و احتمالا فراتر از چهار سالی است که دولت ترامپ در دوره دوم خواهد داشت. واشنگتن باید به دنبال شکل دادن به چشمانداز گستردهتر خاورمیانه از طریق تلاش برای راه حل دو کشوری برای مناقشه اسرائیل و فلسطین باشد. این موضوع یکی از مؤلفههای کلیدی یک استراتژی یکپارچهتر و جامعتر در خاورمیانه است.
نظر شما