۸ مرداد ۱۳۹۹ - ۰۶:۳۳
چگونگی «جهش تولید» در صنعت غذایی ایران/ ۶ میلیارد دلار صادرات صنایع غذایی، رقم بزرگی نیست!
در گفت و گوی «بازار» با مشاور کانون انجمن های صنایع غذایی بررسی شد

چگونگی «جهش تولید» در صنعت غذایی ایران/ ۶ میلیارد دلار صادرات صنایع غذایی، رقم بزرگی نیست!

فروتن، مشاور کانون انجمن های صنایع غذایی معتقد است، هیچ کشوری نتوانسته روی پایش بلند شود مگر از بستر کشاورزی و غذایی. کشورهای دیگر به مدیریت کشاورزی باور دارند، اما ما در ایران، به علت این که چنان اعتقادی نداریم کمترین سهم را در صادرات بخش کشاورزی داریم.

یوسف ناصری؛ بازار:  صنعت غذای ایران، یکی از بخش های صنعت ایران است که بنا به دلایل مختلف و از جمله حمایت های دولت و ذائقه غذایی ایرانیان، توانسته است رشد کند و توانمند شود. بخش عمده ای از محصولات صنعت غذا و صنایع غذایی، در داخل کشور مصرف می شود و بخش اندکی از آن صادر می شود.

در گفت و گوی «بازار» با بهروز فروتن که یکی از چهره های شناخته شده صنعت غذایی ایران است و چند دهه قبل، توانست شرکت و برند بهروز را پایه گذاری کرد، حال و روز این صنعت و قابلیت های آن برای تحقق جهش تولید بررسی شده است. فروتن، چند سالی است که شرکت بهروز را فروخته و مشاور کانون انجمن های صنایع غذایی ایران است.

*محور بحث ما درباره صنایع غذایی و نقش این بخش در رونق تولید و اقتصاد کشور است. بخش عمده ای از تولید صنایع غذایی در داخل کشور مصرف می شود ولی در بازارهای بین المللی، امکان گسترده ای برای فروش و کسب درآمد ارزی وجود دارد. با این حال، کُل صادرات صنایع غذایی و کشاورزی در سال ۱۳۹۸ حدود ۶ میلیارد دلار و دقیقاً ۵.۸ میلیارد دلار بوده و عمده صادرات هم مربوط به میوه درختی است. در این حوزه، زیربخش باغی ۲.۷ میلیارد دلار صادرات داشته و زراعی هم ۲ میلیارد دلار بوده است. با این که سهم صنایع غذایی در کشور ما جدی است و صنایع غذایی در ایران تنومند و قدرتمند هستند به نظر شما، چرا در صادرات به همان صورت قدرتمند عمل نمی کنیم؟  

فروش کالا در داخل و خارج از کشور انجام می شود و اگر به خارج از کشور فروخته شود عنوان آن صادرات است. اگر دولت ما، دولت واقعی باشد باید به بخش کشاورزی توجه کند.

هیچ کشوری نتوانسته روی پایش بلند شود مگر از بستر کشاورزی و غذایی. کشورهای دیگر از جمله آمریکا و اروپا، به مدیریت کشاورزی باور دارند. کشاورزی هم شامل تولیدات باغی، غذایی و آبزیان است اما ما در ایران، به علت این که چنان اعتقادی نداریم کمترین سهم را در صادرات بخش کشاورزی داریم.

اتفاقی که رخ داده و شاید همه بدانند ولی رعایت نمی کنند این است که در فلات ایران و کشور،   ما در ۱۰ ماه از سال، آفتاب داریم و ۲ ماه آفتابی نیست. در حالی که در اروپا ۱۰ ماه از سال، آفتابی نیست و فقط ۲ ماه آفتابی دارند.

با چنین وضعیتی، ما باید بهترین تولید را داشته باشیم ولی این که تولید قابل توجهی نداریم به چند دلیل است. یک دلیل این است که بازار هدف را نمی شناسیم. دوم این که به موقع، کالا را به طرف خارجی تحویل نمی دهیم. سوم این که قیمت ما شناور است و تغییر می کند.

چهارمین علت این است که کیفیت تولیدات ما، مطلوب بازار هدف نیست. برای مثال، رب گوجه فرنگی ورامین (استان تهران) با گوجه فرنگی همدان و شیراز و مشهد فرق می کند. طرف اروپایی این تفاوت ها را نمی داند و فکر می کند یک کیفیت در ایران وجود دارد.

اگر یکبار، محصول را با کیفیت مشخصی به خریدار خارجی بدهیم، ممکن است دفعه بعد همان محصول را نتوانیم ارائه کنیم چون ممکن است گوجه فرنگی به اندازه کافی کشت نشود یا ممکن است قیمت بالا برود یا ممکن است تعرفه ها تغییر کند.

در نتیجه ما همیشه از کشورهای دیگر عقب می مانیم و صادرات قابل توجهی نداریم. همان ۵ یا ۶ میلیارد دلار صادرات بخش کشاورزی، عدد بزرگی نیست. واقعاً عدد بزرگی نیست و خودمان را فریب ندهیم. در حالی که یک استان ما می تواند بیش از این مقدار صادرات باشد.

یک نفر ممکن است راننده خوبی باشد ولی وقتی ماشین او بنزین ندارد، فایده ندارد یا ممکن است راننده خوبی باشد ولی وقتی جاده ای برای رانندگی کردن وجود ندارد و هدف را نمی داند، همین وضعی پیش می آید که مشاهده می کنیم.

مقامات دولتی باید بدانند که واقعیت تولید به گفتار نیست و نگاه مدیریتی در تولید می طلبد که در کنار هر تصمیمی، یک مدیر تولید بخش خصوصی قرار بگیرد. به همین دلیل، در کشور ما صنایع غذایی و کشاورزی در بخش خصوصی است و به آن اهمیت نمی دهند.

تولید ما، فقط تولید گندم نیست و تولید مزیتی ما این نیست که برنج بکاریم. تولید مزیتی یعنی این که چه چیزی برای بازار فروش صادراتی لازم است و به دنبال آن برویم.

ما ۱۴ نوع اقلیم و ۴ نوع آب و هوا داریم. همچنین راه نزدیک به اروپا و کشورهای اطراف ایران داریم. امروزه گفته می شود که کمبود آب داریم ولی من اعتقاد دارم که اگر مدیریت آب وجود داشته باشد و بهینه استفاده کنیم، کمبود آب نداریم و می توانیم بیش از این ۵ یا ۶ میلیارد دلار یا ۱۰ میلیارد دلار صادرات مواد غذایی داشته باشیم.

* اگر یک تفکیک اولیه بین محصولات کشاورزی و صنایع غذایی داشته باشیم، با توجه به این که جنابعالی چند دهه در حوزه صنایع غذایی فعال بوده و الان هم مشاور کانون انجمن های صنایع غذایی ایران هستید، به طور دقیق وضعیت صنایع غذایی چگونه است؟
متاسفم که بگویم صنعت غذا در کشور بیمار است و حال آن، خوب نیست. اول این که محصولات ما، بسته بندی مناسب ندارد و نمی تواند به بازار هدف نزدیک شود. این صنعت، محصول لازم را با قیمت تضمینی ندارد.

کالایی که می خواهیم صادر شود باید بتوانیم آن را در مدت چند ساعت از گمرک ارسال کنیم و نه این که به دنبال مجوزهای مختلف باشیم. اخذ این مجوزها، مملکت را معطل کرده است. تولید کنندگان کشورهای اروپایی و آمریکایی، آدم های خاصی نیستند ولی آنها فقط به تولید فکر می کنند و بخش بازرگانی فقط به بخش بازرگانی فکر می کند.

از طرفی، در آن کشورها بخش دولتی فقط برای تسهیل خدمات به جامعه تولید است ولی در ایران، این طور نیست. نه فقط در بخش کشاورزی بلکه در حوزه کلان کشور، تا زمانی که افکار ما، افکار جزیره ای باشد همین آش است و همین کاسه.

در حوزه صنعت و کشاورزی و صنعت غذا نمی شود به صورت دستوری کار کرد. اصلاً فعالیت در حوزه صنعت، کار دل است. چنین تولید کننده ای، محصول با کیفیت تولید می کند.

ما ۱۴ نوع اقلیم و ۴ نوع آب و هوا داریم. همچنین راه نزدیک به اروپا و کشورهای اطراف ایران داریم. امروزه گفته می شود که کمبود آب داریم ولی من اعتقاد دارم که اگر مدیریت آب وجود داشته باشد و بهینه استفاده کنیم، کمبود آب نداریم و می توانیم بیش از این ۵ یا ۶ میلیارد دلار یا ۱۰ میلیارد دلار صادرات مواد غذایی داشته باشیم.

کالایی که می خواهیم صادر شود باید بتوانیم آن را در مدت چند ساعت از گمرک ارسال کنیم و نه این که به دنبال مجوزهای مختلف باشیم. اخذ این مجوزها، مملکت را معطل کرده است. تولید کنندگان کشورهای اروپایی و آمریکایی، آدم های خاصی نیستند ولی آنها فقط به تولید فکر می کنند و بخش بازرگانی فقط به بخش بازرگانی فکر می کند

* در حوزه صنعت غذا، مدیرانی که عمدتاً در بخش خصوصی هستند، به چه شکل عمل می کنند؟
اولاً مدیران دولتی ما باید درس تولید را بخوانند و البته نه درس دانشگاهی بلکه عملی و ببینند تولید چه سختی هایی دارد. یعنی مثل پزشکانی که در بیمارستان کار می کنند یا پلیس ها که در بازداشتگاه ها کار می کنند، مدیران دولتی باید با کار تولید آشنا شوند.

در حوزه صنعت غذایی، ما با صنایع بسته بندی سر و کار داریم. همچنین با وزارت صنعت و معدن، گمرک، شهرداری و نهادهای دیگر، سر و کار داریم و باید از همه آنها مجوز بگیریم.

مدیران بخش خصوصی، اگر علاقه مند نبودند وارد صنعت غذایی نمی شدند ولی این افراد، وارد این صنعت شده اند که خدمت کرده و کسب درآمد کنند و الان می بینند اوضاع به صورت دیگری است.

صاحب کارخانه نباید به کارخانه خودش افتخار کند بلکه باید به میزان تولید خودش افتخار کند و افزایش قیمت زمین یک کارخانه، مربوط به تولید نیست. در سرانه ملی ما تولید می تواند اثر کند و نه قیمت تورمی. اگریک فرد، زمین با قیمت متری ۱۰ تومان خریده باشد و الان قیمت آن به ۱۰۰ تومان رسیده باشد، او سود برده ولی تولید نکرده است.

مدیران بخش خصوصی، اگر علاقه مند نبودند وارد صنعت غذایی نمی شدند ولی الان می بینند اوضاع به صورت دیگری است.

* برخی از صنایع غذایی ایران، بسته بندی های مناسبی و فرضاً در حوزه تولید تخم مرغ، تخم مرغ با بسته بندی های جدیدی عرضه شده و در فروشگاه های زنجیره ای فروخته می شود. این بسته بندی ها خیلی جذاب است  این نوع محصولات به چه علت نمی تواند صادرات وسیعی داشته باشد و بازارهای هدف را تصاحب کند؟
 در همین حوزه، شرکت های معروفی داریم که برند شده اند. ما بحث اسم نداریم و درباره کیفیت صحبت می کنیم. من با توجه به این که ۴۰ سال سابقه کار در صنعت غذا دارم، معتقدم که ما توانسته ایم در حوزه فرآورده های کشاورزی و صنایع غذایی توفیق زیادی کسب کنیم.

دستاوردهای ما، خوب بوده ولی کافی نیست. گستردگی سرزمین ما بیش از دستاوردهای کنونی، از ما طلب می کند. ما فقط در حد ۱۰ درصد یا ۲۰ درصد از ظرفیت های کشورمان استفاده می کنیم.

برخی از کشورهای اروپایی با این که روزهای آفتابی زیادی ندارند ولی یک استان آنها به اندازه ایران تولید دارد. به دلیل این که مدیریت دلسوز و مدیریت باورمند به تولید دارند. این نوع مدیریت، محدودیت به صنعت غذایی نیست و کل بخش صنعت آن کشورها، همین طور است.

در کشورهای آلمان، اتریش و دانمارک، چنین وضعیتی دارند. در کشورهای اسکاندیناوی مثل دانمارک و سوئد، در دریا ماهی صید می کنند و در داخل کشتی، کنسرو تولید کرده و می فروشند.

ما هدف برای صادرات نداریم و اصولاً هدف برای بازار مصرف نداریم حتی در داخل کشور. وقتی برنامه ریزی نداریم هر کاری هم انجام بدهیم، ارزش ندارد.

* در حوزه هایی از صنایع غذایی ایران، مازاد مصرف داخلی وجود دارد. در خصوص این که اشاره کردید بازارهای هدف را نمی شناسیم، آیا شرکت ها و صنایع غذایی باید این بازارها را بشناسند یا این که نیاز به مشاور و نیاز به شرکت های صادر کننده دارند؟
ترکیه که همسایه ایران است دولت آن بازارهای هدف را شناسایی می کند که بدانند چه کالاهایی مشتری دارد. بعد به تجار و صادر کنندگان خودش اطلاعات لازم را ارائه می کند.

در حالی که ما نیروی لازم را داریم ولی نمی دانیم که می خواهیم به کجا برویم. از یک فرد پرسیدند که کجا می روی. او در جواب گفت که دارم می روم. به او گفتند کجا می روی. او گفت نمی دانم. به او گفتند پس هیچ جایی نمی روی.

بنابراین، ما هدف برای صادرات نداریم و اصولاً هدف برای بازار مصرف نداریم حتی در داخل کشور. زشت است که من بگویم در جنوب کشورمان یا در ارومیه، محصولات کشاورزی و جالیزی تولید می کنند ولی مشتری ندارد و این محصولات را به گاوها می دهند که بخورند. وقتی برنامه ریزی نداریم هر کاری هم انجام بدهیم، ارزش ندارد و این وضع موجود ناشی از فقدان برنامه است.

*فعالان بخش خصوصی این حوزه چه کارهایی می توانند انجام بدهند و رونق تولید اتفاق بیفتد؟
ما نمی توانیم و قدرت نداریم. من از اغلب فعالان تولید این بخش خبر دارم ولی نمی خواهم اسم بیاورم. همه آنها پشیمان هستند که وارد صنایع غذایی و کشاورزی شده اند چرا که در قبال تلاشی که انجام می دهند، بازدهی لازم را ندارند.

فقط چون عاشق فعالیت در این حوزه هستند این کار را انجام می دهند و اگر همین پول را به هر جای دیگر ببرند، می توانند کارهای زیادی انجام بدهند. ما باید واقعیت را ببینیم  و واقعیت این است که مدیریت کلان کشور ما، به تولید فکر نمی کند.

مدیریت کلان کشور زمانی می تواند موفق شود و جهش تولید اتفاق بیفتد که اول جهش اندیشه رخ بدهد. اندیشه هم نوعی تولید است و مدیران و مسئولان ما، اول باید اندیشه تولید داشته باشند و در مرحله بعدی این اندیشه را به مدیران تولیدی سراسر کشور برسانند.

برای من دولتی و ملی فرق نمی کند. اساساً باید رقابت وجود داشته باشد تا موفقیت حاصل شود.

اگر می خواهیم کشور نجات پیدا کند و شاهد جهش تولید باشیم در ابتدا به جهش اندیشه فکر کنیم و اگر اندیشه به تولید رسید، بعد هم می شود به این موضوع فکر کنیم که چگونه به فرآیند تولید بپردازیم

* آقای زرگران دبیرکل کانون انجمن های صنایع غذایی گفته اند کل صادرات سالیانه صنایع غذایی بین ۲.۵ تا ۳ میلیارد دلار در نوسان است. از طرفی چشم انداز صادرات صنایع غذایی برای سال ۱۴۰۴ تعیین شده و مقرر است که میزان صادرات به ۶.۵ میلیارد دلار برسد، فکر می کنید میزان صادرات ما به بیش از ۶ میلیارد دلار خواهد رسید؟
اولاً که ما امیدواریم به صادرات ۶ میلیارد دلاری برسیم ولی اگر همین مقدار صادرات داشته باشیم، باز هم کم است. شما صادرات ترکیه را ببینید که چقدر زیاد است و این کشور چه کار می کند.

جمعیت کشور ترکیه، به اندازه ایران است ولی مساحت آن کمتر از ایران بوده و امکانات ما را هم ندارد. انرژی خورشیدی ای که ایران دارد بی نظیر است. آمریکا با همه امکاناتی که دارد، نتوانسته رقیب ما در تولید زعفران، زرشک و زیره شود.

ما گیاهان دارویی زیادی داریم که جزو بخش کشاورزی است ولی از این قابلیت ها به نحو شایسته استفاده نمی کنیم. من به عنوان یک شهروند می گویم که اگر می خواهیم کشور نجات پیدا کند و شاهد جهش تولید باشیم در ابتدا به جهش اندیشه فکر کنیم و اگر اندیشه به تولید رسید، بعد هم می شود به این موضوع فکر کنیم که چگونه به فرآیند تولید بپردازیم.

جامعه ما باید به تولید کننده احترام بگذارد و در فرودگاه ها، ادارات و گمرک باید از تولید کننده حمایت کنند. همه باید به دنبال این باشند که نیاز تولید کننده را تامین کنند. البته منظور من تولید کننده با شرافت است و نه افرادی که شب آمده و صبح پولدار شده و می روند.

منظور من تولید کننده ای است که وجود خود را در اختیار تولید گذاشته است. در ابتدای انقلاب، در صنعت غذا حدود ۶۰۰ واحد داشتیم و الان ۱۲ هزار واحد تولیدی داریم. با این حال، متاسفانه الان نیمی از صنایع غذایی ما تععطیل شده و یا قوطی ندارند یا پول ندارند یا بسته بندی مناسب ندارند یا سازمان تعزیرات حکومتی جلوی افزایش دادن قیمت محصولات آنها را می گیرد.

کد خبر: ۳۲٬۲۲۲

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha