به گزارش بازار، تحلیل ها درباره تبعات و دستاوردهای حملات زنجیره ای ایالات متحده به خاک عراق و و سوریه در آنچه از سوی آمریکایی ها تلافی کشته شدن سه سرباز آمریکایی در حمله به پایگاه این کشور در مرز سوریه و عراق خوانده شده، ادامه دارد.
گاردین در تازه ترین نوشتار به سراغ پاسخ به این پرسش رفته که آیا سیاست های جدید جو بایدن می تواند موثر باشد و آیا یک خاورمیانه جدید می تواند از دل این آشفتگی بیرون بیاید؟
حملات هوایی جمعه شب آمریکا علیه شبهنظامیان مورد حمایت ایران در سوریه و عراق، موج جدیدی از خشونتها را نشان داد که از زمان آغاز جنگ غزه در سراسر منطقه گسترش یافت. با این حال، دولت بایدن اکنون به دنبال این است که نشان دهد در جعبه ابزار سیاست خاورمیانه خود چیزهای بیشتری از بمب های هدایت شونده دقیق دارد. در حالی که کاخ سفید در حال برنامهریزی پروازهای نیمه شب در تلافی حمله یکشنبه گذشته به یک پایگاه آمریکایی در اردن بود، کاخ سفید نشان داد که که اجازه نخواهد داد تشدید بحران بی سابقه در خاورمیانه هدر برود بلکه خیال دارد از این وضعیت آشفته به عنوان فرصتی برای اعمال تغییرات در منطقه استفاده کند. به نظر می رسد که این نقشه بایدن در گفت و گوهای غیررسمی وزارت خارجه آمریکا با برخی تحلیل گران و ستون نویس های رسانه های آمریکایی پیش از دور جدیدی از تور منطقه ای آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه به منطقه در میان گذاشته شده است. سفر جاری پنجمین سفر بلینکن به منطقه از زمان آغاز درگیری اسرائیل و حماس در ۷ اکتبر است که این بار او را به عربستان سعودی، مصر و قطر، اسرائیل و کرانه باختری خواهد برد.
چهار سفر اول بلینکن به منطقه، قطعاً برای ۲.۳ میلیون غیرنظامی غزه، دستاورد چندانی نداشت، هرچند که ایالات متحده به خاطر این واقعیت که جنگ فوراً به لبنان سرایت نکرد، به سیاست های خود در منطقه افتخار هم می کند. این بار، با توجه به خطوط رسانه ای که بیان می شود و صحبت هایی که از وزیر خارجه در رسانه ها منعکس می شود می توان گفت که امریکا در چنته خود طرح یک معامله بزرگ را دارد که شامل شامل عادی سازی روابط بین عربستان سعودی و اسرائیل و حرکت اساسی به سمت به رسمیت شناختن فلسطین به عنوان یک کشور است. جدا از متن این توافق، در حاشیه مشوق های دیپلماتیک و اقتصادی هم در نظر گرفته شده تا به اصطلاح طعم شیرینی این توافق را برای طرفین دو چندان کند.
همزمان با ارائه این فشار دیپلماتیک جدید در واشنگتن، دیوید کامرون، وزیر امور خارجه بریتانیا، پیشنهاد کرد که بریتانیا و شورای امنیت سازمان ملل میتوانند زودتر فلسطین را به رسمیت بشناسند. به نظر بسیار محتمل است که اظهارات نخستوزیر سابق بریتانیا، که در سفر به لبنان ارائه شد، با واشنگتن هماهنگ شده بود تا این پیام را به افکار عمومی در داخل ایالات متحده هم برساند که دولت آقای بایدن برای رسیدن به راه حل پایدار برای مناقشه اسرائیل و فلسطینی برنامه هایی در دست اجرا دارد.
همچنین گزارش شده است که ایالات متحده در حال بررسی گزینههایی است که به رسمیت شناختن یک کشور فلسطینی در طول یک روند نهایی صلح انجام میشود و لزوماً این بار شاهد یک پایان باز برای این روند نخواهیم بود.
بر اساس گزارش پایگاه خبری اکسیوس، تا کنون چندین گزینه برای اقدام آمریکا در این راستا مطرح شده است: ۱)- شناسایی کشور فلسطین به صورت دوجانبه ۲)- عدم استفاده از حق وتو و اجازه دادن به شورای امنیت برای به رسمیت شناختن فلسطین به عنوان عضو کامل سازمان ملل و ۳)- ترغیب سایر کشورها برای به رسمیت شناختن کشور فلسطین.
براساس این طرح، عربستان سعودی که در طول چهار ماه جنگ غزه از علاقه خود به عادی سازی روابط با اسرائیل چشم پوشی نکرده است، در ازای گامی اساسی و «غیرقابل بازگشت» به سوی تشکیل کشور فلسطین، پیشنهاد برقراری روابط دیپلماتیک با اسرائیل را خواهد داد. ظاهراً تصور در کاخ سفید این است که چنین پیشنهادی از سوی ریاض بنیامین نتانیاهو را در تنگنا قرار خواهد داد. ائتلاف راست افراطی او هرگز چنین توافقی را نمی پذیرد، اما در صورت عدم پذیرش، از حمایت ایالات متحده محروم می شود. نتانیاهو برای ماندن در سمت خود و در نتیجه فرار از تهدید زندان در نتیجه اتهامات فساد جنایی که با آن مواجه است، باید شرکای ائتلافی خود را کنار بگذارد و طبق برنامه به دنبال شرکای دیگری برای باقی ماندن در قدرت برود.
سقوط دولت نتانیاهو یا ایجاد یک ائتلاف حکومتی جدید، فضایی را برای پیشرفت دیپلماتیک به سمت راه حل دو کشور برای اسرائیل و فلسطین مستقل ایجاد می کند. این به نوبه خود باعث ایجاد همراهی با جو بایدن در فضای سیاست داخلی ایالات متحده بخصوص توسط اعراب – آمریکایی ها در سال رقابت های سرنوشت ساز انتخابات می شود. این تحول در برخی ایالت های در حال چرخش مانند میشیگان که از دست بایدن به دلیل حمایت تمام قد از اسرائیل در کارزار نظامی او در غزه خشمگین بودند خواهد شد و به نجات ریاست جمهوری بایدن در دور دوم کمک می کند.
در همین حال، گاردین ادعا کرد توافق سعودی- اسرائیلی که به تشکیل کشور فلسطین دست یابد، خاورمیانه را تغییر شکل می دهد و بیشترین هزینه این تغییر شکل هم برای ایران خواهد بود که با استفاده از فضای مناقشه میان اسرائیل و فلسطین در این سالها خود را قهرمان آرمان فلسطین نشان داده و این موضع گیری را به زیربنای طرح نفوذ خود در سراسر منطقه تبدیل کرده است.
این طرح از بسیاری جهات شبیه به سیاست دولت بایدن در خاورمیانه قبل از ۷ اکتبر است، اما اکنون با فوریت بیشتر ناشی از فاجعه انسانی در غزه دنبال و پیگیری خواهد شد. تاریخ طولانی درگیری اسرائیل و اعراب در واقع نشان می دهد که پیشرفت واقعی تنها پس از خشونت شدید حاصل می شود. شکست مصر در جنگ یوم کیپور در سال ۱۹۷۳ منجر به توافقنامه کمپ دیوید پنج سال بعد از این تاریخ شد. پیروزی سریع ایالات متحده در جنگ خلیج فارس به آن قدرت داد تا اسرائیل و دشمنان عرب آن را در کنفرانس مادرید در سال ۱۹۹۱ به میز مذاکره بکشاند. اولین قیام انتفاضه که در سال ۱۹۸۷ آغاز شد، با توافق اولیه اسلو در سال ۱۹۹۳ و آغاز روندی که قرار بود دو کشور مستقل در کنار یکدیگر ایجاد شود، پایان یافت. البته این را هم باید گفت که این منازعه ها به شکل گیری یک فوریت برای حل مسئله تبدیل می شود اما اضطرار معمولاً برای ایجاد نتیجه کافی نیست. کنفرانس مادرید و روند اسلو پس از اینکه در ابتدا پروسه هایی نویدبخش بودند، در نهایت در برابر واقعیت های سخت منطقه شکست خوردند.
آرون دیوید میلر، مذاکره کننده سابق وزارت امور خارجه در خاورمیانه، معتقد است یکی دیگر از عناصر کلیدی در اجرای این نقشه رهبری در کشورهای طرف این نقشه است. به گفته میلر، در عربستان سعودی، یک رهبر آماده ریسک پذیری در راس قدرت است که فکر می کند می تواند برای رسیدن به اعتبار نهایی کمک به حل و فصل مسئله فلسطین، ریسک هم بکند. او شخصی نیست جز ولیعهد محمد بن سلمان.
میلر که اکنون یکی از اعضای ارشد بنیاد کارنگی برای صلح بینالمللی مستقر در واشنگتن است، میگوید: «شما در «بیت المقدس» یک نخستوزیر به شدت آماده ریسک دارید که صادقانه بگویم، برای زندگی سیاسیاش و به احتمال زیاد برای آزادیاش میجنگد. او برای اینکه راهی زندان نشود و در قدرت بماند هر کاری می کند.»
میلر در ادامه با اشاره به قرار گرفتن آمریکا در سال رقابت های انتخاباتی می گوید : یک سوال بزرگتر وجود دارد و آن هم این است که بایدن تا چه اندازه آمادگی دارد در این قمار سیاسی مسئله به رسمیت شناختن زودهنگام دولت فلسطین را در سال انتخابات پیش ببرد و به نوعی ریسک کند چرا که رؤسای جمهور در این موضوع تمایلی به ریسک پذیری در طول سال های انتخابات ندارند. مشکل اساسی دیگر این است که زمان را نمی توان فاکتور تسهیل کننده برای اجرای این تفاهم خواند. ایستادن در مسیر هر یک از این اتفاقات، قطعات متحرک بسیار زیاد و موانع بسیار زیادی دارد و این در حالی است که قرار گرفتن آمریکا در سال انتخابات، ساعت شنی را برای بایدن به سرعت فعال می کند.
از جمله اجزای متحرک مشکل ساز در چنین توافقی، انتظارات عربستان از ایالات متحده است. شاهزاده محمد بن سلمان تاکنون بر یک پیمان دفاعی با واشنگتن و حمایت فنی برای ساختن صنعت انرژی هسته ای عربستان اصرار داشته است. به احتمال زیاد هیچکدام از این دو مورد تایید کنگره نیستند.
دانیل لوی، رئیس اندیشکده پروژه ایالات متحده/خاورمیانه می گوید: دونالد ترامپ اکنون مالک گروه جمهوریخواه در کنگره است و به آنها خواهد گفت: البته که قرار نیست شما با این درخواست های بایدن برای جلب موافقت عربستان سعودی موافقت کنید.
در این صورت موفقیت کل این سرمایهگذاری به این بستگی دارد که ولیعهد عربستان به رضایت صرف از پدرخوانده بودن یک کشور فلسطینی راضی باشد. مشخص نیست که این برای او کافی و راضی کننده باشد.
فرض متزلزل دوم این است که نتانیاهو به جای امنیت ائتلاف تندرو موجود، توافق عادی سازی عربستان و در نتیجه ادامه حمایت آمریکا را برای بقای خود ضروری یافته و ائتلاف سیاسی خود را رها کند.
دانیل لوی در این باره می گوید: اعضای دولت بایدن فکر می کنند که می توانند شرایطی را ایجاد کنند که نتانیاهو در تنگنا قرار گیرد و مجبور شود متحدان ائتلاف خود را کنار بگذارد اما من عادی سازی رابطه با عربستان را به قیمت به رسمیت شناختن فلسطین مستقل امتیازی نمی دانم که در فضای سیاست داخلی اسرائیل فریبنده باشد. توجه داشته باشید که رابطه اسرائیل با چند کشور عربی دیگر حاشیه خلیج فارس بدون چنین پیش شرطی عادی شد.
حتی اگر نتانیاهو تصمیم به انحلال ائتلاف خود بگیرد و به دنبال ایجاد ائتلاف دیگری باشد، مبارزات انتخاباتی متعاقب آن ماه ها طول می کشد و روشن نیست که سایر رهبران سیاسی آماده باشند تا برای یک دقیقه بیشتر با مردی که از او نفرت دارند در ائتلاف سیاسی شریک شوند.
به گفته رشید خالدی، استاد مطالعات عرب مدرن در دانشگاه کلمبیا، می گوید : با توجه به این واقعیت سیاسی یعنی عدم حمایت در سراسر ساختار سیاسی اسرائیل از یک کشور کاملاً قدرتمند فلسطینی، هرگونه به رسمیت شناختن رسمی فلسطین توسط پایتخت های غربی یا شورای امنیت سازمان ملل تا حد زیادی نمادین خواهد بود. جزئیات مهمی وجود دارد به شمول حاکمیت، شهرکسازی ها و اشغال هایی که صورت گرفته است. اما آیا آنها نیم میلیون اسرائیلی را حذف خواهند کرد؟ نه. آیا آنها به اشغال نظامی پایان خواهند داد؟ نه. این دولت، دولت بعدی، دولت بعد از آن، به اشغال کرانه باختری توسط اسرائیل پایان نخواهد داد.
همچنین مشخص نیست که تشکیلات خودگردان فلسطینی "احیا شده" که توسط مقامات آمریکایی به عنوان دولت فرضی یک کشور جدید پیشنهاد شده است، چگونه خواهد بود. رهبری آن برای اکثر فلسطینی ها غیرقابل قبول است.
با اشاره به این جزئیات مشخص می شود که موانعی که دیپلماتها برای اجرایی کردن این طرح باید از روی آنها آن هم در مدت زمان کوتاهی با توجه به تقویم انتخاباتی رد شوند بسیار زیاد است. برهمین اساس برخی کارشناسان معتقدند که این طرح کاخ سفید در واقع برای اجرایی شدن در این مقطع زمانی طراحی نشده بلکه برای نجات جو بایدن در سال انتخابات و به دست آوردن آرای رای دهندگان عربی – آمریکایی است.
نظر شما