بازار؛ گروه بین الملل: سایت تحلیلی شورای آتلانتیک در مقاله ای به قلم «توویا گرینگ» نوشت: حمله حماس در ۷ اکتبر به اسرائیل داستان چین را در معرض آزمایش قرار داد. پاسخ شدید نیروهای نظامی اسرائیل (IDF) که با هدف نابودی حماس و آزادسازی گروگانها انجام شد، هزینه زیادی داشت. در پی آن هزاران نفر کشته شدند و بیش از ۲.۳ میلیون نفر ساکن غزه آواره شدند.
ترجمه متن مقاله در ادامه می آید.
سال ۲۰۲۳ قرار بود سال موفقیت بزرگ چین در خاورمیانه باشد. روند موفقیت چین در خاورمیانه در ماه مارس آغاز شد، زمانی که چین روند تنش زدایی تاریخی بین رقبای منطقه ای ایران و عربستان سعودی را ایجاد کرد و ایالات متحده آمریکا را به حاشیه برد. تصویر «وانگ یی»، دیپلمات ارشد چین که با وزرای عربستان سعودی و ایران در پکن میدرخشد، باعث مقایسه سریع مبلغان چینی با توافقنامه اسلو شد.
در ماه های پس از توافق به نظر می رسید همه کشورهای منطقه با هم روابط خوبی دارند. قطر به انزوای خود پایان داد. ترکیه با کشورهای حاشیه خلیج فارس و مصر آشتی کرد. سوریه دوباره به اتحادیه عرب پیوست. در آگوست ۲۰۲۳ وانگ اعلام کرد که موج آشتی خاورمیانه را فرا گرفته است و این تحولات را به نفوذ چین نسبت داد. روایتی شروع شد مبنی بر اینکه «اجماع پکن» خود را به عنوان جایگزینی برتر برای نظم جهانی تحت رهبری ایالات متحده آمریکا ثابت می کرد.
اما حمله حماس در ۷ اکتبر به اسرائیل داستان چین را در معرض آزمایش قرار داد. پاسخ شدید نیروهای نظامی اسرائیل (IDF) که با هدف نابودی حماس و آزادسازی گروگانها انجام شد، هزینه زیادی داشت. در پی آن هزاران نفر کشته شدند و بیش از ۲.۳ میلیون نفر ساکن غزه آواره شدند.
در همین حال حوثی های یمن از جنگ استفاده کرده اند تا اسلحه های خود را از خلیج فارس سنی به کشتیرانی دریایی منتقل کنند، شریان های حیاتی دریای سرخ را خفه کرده و تجارت جهانی را تحت فشار قرار دهند. تشکیل یک نیروی دریایی به رهبری ایالات متحده آمریکا در دسامبر به نام «نگهبان رفاه» کسانی را که چیزی برای از دست دادن نداشتند منصرف نکرد، زیرا حوثی ها بزرگترین حمله خود را در ۹ ژانویه آغاز کردند.
ترس از وقوع یک انفجار در سطح منطقه در حال افزایش است
همانند جنگ اوکراین، شریک بدون محدودیت روسیه بار دیگر باید بین اهداف آشتی ناپذیری که بسیار فراتر از میدان نبرد است، دست و پنجه نرم کند: حفظ صلح و ثبات جهانی در یک طرف، دنبال کردن منافع ژئوپلیتیکی در بحبوحه درگیری های کنونی میان قدرت های منطقه از سوی دیگر.
ظرف چند روز پس از حمله حماس، پنتاگون دو گروه حمله ناو هواپیمابر را در مواردی مستقر کرد که گمان میرود مانع تشدید جنگ اسرائیل و حزبالله شده است. نیروهای ایالات متحده آمریکا در برابر حملات به پایگاه های خود در سوریه و عراق با نیروی مرگبار حساب شده و برای جلوگیری از گسترش درگیری، تلافی کردند.
ماموریت آنها بخشی از کمپین جهانی برای شکست داعش است که چین در آن به طور قابل توجهی غایب بود، همانطور که اکنون غایب است. و در حالی که کشتیهای جنگی ایالات متحده دهها موشک و پهپاد را از یمن منهدم کردند، کشتیهای ضد دزدی دریایی چینی تماسهای مکرر یک نفتکش وابسته به اسرائیل را نادیده گرفتند. حتی حملات به کشتیهای متعلق به چین هیچ واکنشی را از سوی نیروی دریایی ارتش چین دریافت نکرد.
چین یکی از اعضای دائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد و یک قدرت بزرگ مسئول است. با نقش تازهای که بهعنوان «میانجی اصلی صلح» در خاورمیانه پیدا کرده است، همه چشمها پاسخ یا عدم پاسخ آن را بررسی میکنند. طی ناآرامیهای لیبی در دهه گذشته، پکن مجبور شد بیش از ۳۵۰۰۰ کارگر چینی را تخلیه کند و شرکتهای دولتی میلیاردها دلار را در پروژههای زیربنایی تخریب شده از دست دادند. یک آتش سوزی منطقه ای امروز حداقل دویست میلیارد دلار سرمایه گذاری مستقیم خارجی چین در خاورمیانه و شمال آفریقا و همچنین جان بیش از یک میلیون شهروند چینی در خارج از کشور را به خطر می اندازد.
دولت چین از ۷ اکتبر بارها اعلام کرده است که چین در حمایت از فلسطینی ها در کنار جهان عرب و اسلام است
بنابراین اکنون پکن چه گزینه هایی دارد؟ در ابتدا مهم است که تأکید کنیم «بیطرفی» پکن در خاورمیانه هرگز بین اسرائیل و فلسطین نبوده است. وانگ یی از ۷ اکتبر بارها اعلام کرده است که چین در حمایت از فلسطینی ها در کنار جهان عرب و اسلام است. در عوض سؤال این است که چگونه چین باید بین ایران، یک نیروی سرسخت ضد غربی، و خلیج فارس غنی سنی که احتمالاً شریک اقتصادی مهمتر چین است، تعادل ایجاد کند.
دو مسیر برای چین وجود دارد. از یک سو چین میتواند حمایت خود را از کشورهای سنی و غنی خلیجفارس انجام دهد. با این حال این مهم به منزله جانبداری از ایالات متحده آمریکا در تداوم نظم هژمونیک «تقابل بلوکی» است که شی جین پینگ، رهبر چین در تلاش برای برهم زدن آن است. بنابراین چین ملزم به پذیرش قیمومیت بلندمدت ایالات متحده بر سر نقاط راهبردی است که در صورت محاصره تایوان می تواند علیه آن مورد استفاده قرار گیرد.
تحلیلگران چینی خاورمیانه و شمال آفریقا را یک منطقه حائل تاریخی می دانند. زمانی که روابط ایالات متحده و چین پس از کشتار تیانآنمن در سال ۱۹۸۹ و حادثه جزیره هاینان در سال ۲۰۰۱ در سطوح پایینی قرار داشت، پکن با حمله عراق به کویت در سال ۱۹۹۰ و به ترتیب در جنگ علیه تروریسم پس از ۱۱ سپتامبر انگیزه همکاری داشت.
این واقعیت که چندین رهبر چینی در این هفته در واشنگتن دی سی حضور دارند، نشان می دهد که چین و ایالات متحده هر دو مشتاق حفظ چشم انداز سانفرانسیسکو هستند که توسط شی و جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده در ماه نوامبر ایجاد شد. همکاری در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا می تواند بار دیگر روند را روان کند.
در سپتامبر ۲۰۲۲، وانگ از معماری امنیتی جدید چین برای خاورمیانه به عنوان جایگزینی برای رهبری ایالات متحده پرده برداری کرد
از سوی دیگر، چین میتواند از نیروهای «ضد هژمونیک» مورد حمایت ایران و روسیه حمایت کند، که ممکن است نیروها و منابع ایالات متحده آمریکا را در خاورمیانه به قیمت منطقه هند و اقیانوس آرام محدود کند. در تئوری، دو ناو هواپیمابر در دریای سرخ برابر با دو ناو هواپیمابر کمتر در دریای چین جنوبی است. در سپتامبر ۲۰۲۲، وانگ از معماری امنیتی جدید چین برای خاورمیانه به عنوان جایگزینی برای رهبری ایالات متحده پرده برداری کرد. اگرچه موج آشتی در سال ۲۰۲۳ فروکش کرده است، ماه گذشته وانگ میزبان معاونان وزیران خارجه عربستان و ایران در پکن بود و تلاش ها برای ایجاد نظم منطقه ای جدید را از سر گرفت.
در مقابل، ابتکارات تحت رهبری ایالات متحده آمریکا برای مقابله با پیشرفت های منطقه ای چین و ایران مرده به نظر می رسد. اینها شامل کریدور اقتصادی هند-خاورمیانه-اروپا، پیمان ابراهیم و گروه بندی هند، اسرائیل، امارات متحده عربی و ایالات متحده آمریکا به نام I۲U۲ است.
در صحنه جهانی، چین می داند که شورای امنیت سازمان ملل متحد اسراییل را برای موافقت با آتش بس مجبور می کند، در حالی که وتوهای ایالات متحده به تنهایی تلاش های آنها را خنثی می کند. یک یادداشت فاش شده در نوامبر ۲۰۲۳ توسط دیپلماتهای آمریکایی به دولت بایدن هشدار داده است که هرچه جنگ طولانیتر شود، ایالات متحده آمریکا در خاورمیانه و سپس در سطح جهانی منزویتر و منفورتر خواهد شد.
انتخاب چین
در واقع چین قبلاً انتخاب خود را انجام داده است. حملات حماس علیه اسرائیل که منجر به قتل حداقل چهار شهروند چینی شد را محکوم نکرده است. بنابراین بعید است که چین به گروه ضربت دریایی بپیوندد یا بر ایران فشار آشکاری اعمال کند.
با این حال، اگر حملات حوثیها زیان بیشتری برای شرکتهای چینی به همراه داشته باشد، پکن میتواند به طور ضمنی از تحریمهای سازمان ملل علیه حوثی های یمن حمایت کند. در این میان حزب کمونیست چین احتمالاً به بسیج بازوی تبلیغاتی خود برای انتشار اطلاعات که احساسات ضد غربی و حتی یهودی ستیزانه را تحریک می کند، ادامه خواهد داد.
نظر شما