بازار؛ گروه بین الملل: سایت تحلیلی نشنال اینترست اخیرا مقاله ای در مورد حملات حوثی ها علیه اسرائیل منتشر نموده است. در این مقاله آمده: ایران به طور مستقیم در جنگ غزه شرکت نمی کند زیرا این امر میتواند به سرعت از کنترل خارج شده منجر به تشدید تنش شود که میتواند منجر به رویارویی مستقیم اسرائیل و ایران شود
ترجمه متن مقاله در ادامه می آید.
پس از سرنگونی پهپادهای متعدد حوثی بر فراز دریای سرخ توسط نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا و متحدانش، اعلامیه وزارت دفاع ایالات متحده در مورد عملیات نگهبان سعادت، ابتکار بین المللی آتی با هدف حفاظت از تجارت دریایی در دریای سرخ، علاقه حوثی های یمن به حمایت از حماس را افزایش داده است.
از زمان آغاز درگیری بین اسرائیل و حماس، حوثیهای یمن مورد حمایت ایران گامی فوقالعاده در جانبداری از حماس برداشتهاند. آنها در حملات موشکی، هواپیماربایی دریایی و پرتاب هواپیماهای بدون سرنشین شرکت داشته اند. این سوال مهم مطرح می شود: چرا در میان همه متحدان شیعه ایران، حوثیها به ظاهر چنین اقداماتی عمل میکنند؟
این واقعیت که حوثیها در حال حاضر توانایی حمله موفقیتآمیز به اسرائیل را ندارند، لزوماً آنها را به کارت کمتر مطلوبی برای ایران تبدیل نمیکند. این موضع با گزارشهای اخیر رسانهها تأیید میشود که حاکی از آن است که در دیدار اوایل نوامبر با اسماعیل هنیه رهبر حماس، رهبر ایران صراحتاً اعلام کرد که ایران قصد دخالت در این حملات را ندارد. بر اساس گزارشها، آیت الله خامنهای اعلام کرده است که از آنجایی که حماس مستقل از ایران این عملیات را آغاز کرده است، باید به صورت خودمختار پیش برود.
ایران به طور مستقیم در جنگ غزه شرکت نمی کند زیرا این امر میتواند به سرعت از کنترل خارج شده منجر به تشدید تنش شود که میتواند منجر به رویارویی مستقیم اسرائیل و ایران شود
علیرغم قابل اعتماد بودن این گزارش ها، منطقی است که استدلال کنیم با توجه به اختلاف قدرت گسترده بین ایران و ایالات متحده آمریکا و ماهیت بازی ایران، منطقی است که جمهوری اسلامی با اسرائیل بر سر غزه نجنگد. در واقع عدم تمایل ایران به آزاد کردن حزبالله در لبنان یا دیگر نیروهای نیابتی در سوریه علیه اسرائیل نیز قابل درک است، زیرا این حملات میتواند به سرعت از کنترل خارج شود و منجر به تشدید تنش شود که میتواند منجر به رویارویی مستقیم اسرائیل و ایران شود.
در این میان با توجه به نقش ایران به عنوان حافظ جامعه مسلمانان و «مردم ستمدیده»، انفعال گزینه مناسبی نیست. به هر حال ایران زنجیره ای از گروهها را در سراسر منطقه به نام «محور مقاومت» رهبری می کند. در این سناریو، ایران مجبور است به گونه ای عمل کند که پیامدهای احتمالی را به حداقل برساند. این استدلال ممکن است توضیح دهد که چرا ایران به حوثیها، اجازه داده است موشکها را پرتاب کند و در نتیجه خطر تشدید تنش را بدون از دست دادن چهره کاهش دهد.
در واقع تاریخ نشان می دهد که تصمیمات ملی، از جمله تصمیمات جمهوری اسلامی ایران، تحت تأثیر مجموعه ای از عوامل است. بنابراین «انتخاب ایران برای استفاده از جناح حوثی ها»! در یمن را می توان به ملاحظات استراتژیک مختلفی نسبت داد.
یکی از عوامل کلیدی این است که یمن خارج از حوزه سنتی عملیات اطلاعاتی اسرائیل است. از نظر تاریخی قابلیت های اطلاعاتی نقش مهمی در عملیاتهای نظامی اسرائیل داشته است. این را می توان در وقایع تاریخی مانند جنگ شش روزه ۱۹۶۷، عملیات اپرا علیه تأسیسات هسته ای عراق در سال ۱۹۸۱، عملیات خارج از جعبه با هدف قرار دادن تأسیسات هسته ای سوریه در سال ۲۰۰۷ و عملیات های مختلفی دیگر مشاهده کرد.
این تمرکز ممکن است منجر به غفلت نسبی از نهادهای کمتر تهدید کننده شده باشد. حملات غافلگیرانه ۷ اکتبر شاهدی بر این غفلت است. در نتیجه یمن، بر خلاف هسته اصلی محور مقاومت که از بیروت تا تهران را در بر می گیرد، نقطه کور نسبی برای اطلاعات اسرائیل است. این فقدان چشم و گوش در زمین می تواند برای ایران احساس امنیت در استفاده از حوثی ها به عنوان یک نیابت استراتژیک بدون خطر فوری پیش دستی یا تلافی جویانه اسرائیل ایجاد کند.
فاصله جغرافیایی بین یمن و اسرائیل، همراه با مناطق ناهموار و کوهستانی یمن در واقع عامل مهم دیگری در محاسبات استراتژیک ایران برای استفاده از جناح حوثی است
مسافت تقریبی ۲۲۱۱ کیلومتر (۱۳۷۳ مایل) بین یمن و اسرائیل چالش های لجستیکی را برای عملیات نظامی اسرائیل ایجاد می کند. هواپیمای جنگی اولیه اسرائیل، F-۳۵ Lightning II، برد عملیاتی ۹۰۰ تا ۱۲۰۰ مایل دریایی دارد و F-۱۶، یکی دیگر از هواپیماهای حیاتی در ناوگان آن، بردی حدود ۵۰۰ مایل بدون سوخت گیری دارد. با توجه به ظرفیت محدود سوختگیری هوایی اسرائیل، این بردها عملیات پایدار در چنین فواصل را چالشبرانگیزتر میکنند.
علاوه بر این، در حالی که F-۱۵ Eagles اسرائیل می تواند در برد گسترده ای از حدود ۳۰۰۰ مایل عمل کند، قابل توجه است که جنگنده های F-۱۵ عمدتاً برای نبردهای هوا به هوا طراحی شده اند که ممکن است به طور یکپارچه با الزامات مسافت های طولانی هماهنگ نباشد.
اگرچه اسرائیل دارای موشک های بالستیک دوربرد جریکو II/III (YA-۳/۴) است که از نظر تئوری قادر به رسیدن به یمن هستند، تصمیم برای استقرار چنین دارایی های استراتژیک مستلزم ملاحظات دقیق است. ساختار غیرمتمرکز و شبه قبیله ای شبه نظامیان حوثی و حضور پراکنده در مناطق کوهستانی چالشی برای هدف گیری دقیق است.
استفاده از یک موشک بالستیک علیه چنین هدفی سیال و گریزان، پرسش هایی را در مورد اثربخشی عملیاتی و ارزش استراتژیک چنین اقدامی برای اسرائیل ایجاد می کند. در این زمینه، تحلیل هزینه و فایده استقرار منابع نظامی قابل توجه علیه دشمن نسبتاً نامشخص و پراکنده مانند حوثیها در منطقه چالشبرانگیز یمن به جنبهای حیاتی از تصمیمگیری استراتژیک اسرائیل تبدیل میشود.
یکی دیگر از عواملی که باید در نظر گرفت موقعیت ژئواستراتژیک یمن است که در مجاورت دریای سرخ و تنگه باب المندب است که ۴۰ درصد تجارت بین المللی از آن عبور می کند. این موضع میتواند به حوثیها و حامی اصلی آنها یعنی ایران، احساس امنیت بدهد، با این باور که جامعه بینالمللی نمیتواند تحمل جنگ طولانیمدت در آن منطقه را داشته باشد. آنها ممکن است تصور کنند که اگر درگیری در این منطقه رخ دهد، فشار بازیگران بین المللی آنقدر قابل توجه خواهد بود که هر عملیات تحت رهبری ایالات متحده محکوم به کوتاه مدت خواهد بود.
برخلاف سایر نمایندگان ایران، حوثیها در طیف وسیعتری از ملاحظات استراتژیک ایران هستند
در نهایت مهم است که بدانیم شبکه مقاومت تنها ابزاری برای نفوذ منطقهای نیستند، بلکه اجزای کلیدی استراتژی بازدارندگی آن نیز هستند. در این زمینه نهادهایی مانند حزبالله و گروههای شیعه در عراق و سوریه برای خطر درگیریها بر سر حماس بسیار حیاتی تلقی میشوند. با این حال حوثی ها وضعیت متفاوتی دارند. ایران توانسته است اهداف منطقهای خود را برای حدود چهل سال با حداقل اتکا به حوثیها پیش ببرد و این نشان میدهد که میتواند به این کار ادامه دهد. این مهم نشان میدهد که برخلاف سایر نمایندگان ایران، حوثیها در طیف وسیعتری از ملاحظات استراتژیک ایران هستند.
نظر شما