۳۱ شهریور ۱۴۰۲ - ۰۹:۰۵
چرایی روند تنش زدایی در خلیج فارس جدید؛ ایران محاسبات آمریکا را به هم ریخت
نظام آینده منطق قطبی ندارد

چرایی روند تنش زدایی در خلیج فارس جدید؛ ایران محاسبات آمریکا را به هم ریخت

چگونه می توان قطب سیاسی و امنیتی در منطقه خلیج فارس را در کمتر از پنج سال تغییر داد و ایالات متحده آمریکا چه نقشی در این تغییرات دارد؟

بازار؛ گروه بین الملل: کارگروه خاورمیانه و جهان اسلام اخیرا مقاله ای با قلم «محمد بهارون» در مورد وضعیت سیاسی کنونی در منطقه خاورمیانه به رشته تحریر درآورده ست. ترجمه متن مقاله در ادامه می آید.

در سال ها و ماه های اخیر وضعیت سیاسی منطقه خلیج فارس دگرگون شده است. عربستان سعودی در حال عادی سازی روابط خود با ایران است. چین از عادی سازی روابط شورای همکاری خلیج فارس و ایران حمایت می کند.

امارات از نیروهای دریایی ترکیبی که بیش از ۳۰ سال در آن شرکت کرده بود، خارج شد. اتحادیه عرب که سوریه را در سال ۲۰۱۱ از این سازمان بیرون کرد، به اتفاق آرا آن را به اتحادیه بازگرداند. جایگاه «رجب طیب اردوغان»، رئیس جمهور ترکیه از یک دشمن سرسخت سه سال پیش به متحد استراتژیک امارات، عربستان سعودی و مصر تغییر موضع داده است. چگونه می توان قطب سیاسی و امنیتی را در کمتر از پنج سال تغییر داد و ایالات متحده آمریکا چه نقشی در این تغییرات دارد؟

چهره های متعدد تنش زدایی

تنش زدایی احتمالاً رایج ترین کلمه در محافل سیاست گذاری خاورمیانه در حال حاضر است. این اصطلاح پس از توافق پکن بین عربستان سعودی و ایران برای از سرگیری روابط دیپلماتیک بحث برانگیز شد. برخی از کارشناسان آن را نشانه ای از خاورمیانه پسا آمریکایی می دانند و دیدگاه عمل‌گرایانه‌تر این است که این مهم نشان هنده این واقعیت است که شکست دادن ایران در نهایت کارساز نخواهد بود و بنابراین رویکرد متفاوتی ضروری است.

در ماه مه ۲۰۱۹، چهار کشتی در بندر فجیره در امارات متحده عربی مورد حمله قرار گرفتند. وزیر امور خارجه امارات پس از دیدار با همتای خود در مسکو، بر لزوم کاهش تنش تاکید کرد و گفت هیچ مدرک محکمی که ایران را با این حمله مرتبط کند وجود ندارد، علیرغم اظهارات ترامپ مبنی بر این که ایران این اقدام را انجام می دهد. این مهم نشانه آشکاری بود که امارات متحده عربی علیرغم حمایت آمریکا از رویارویی نظامی تمام عیار با ایران اجتناب می کرد.

مفهوم تنش زدایی مبنای استراتژی جدیدی شده است - استراتژی که «انور قرقاش»، وزیر امور خارجه سابق امارات در رابطه با خروج از یمن در ژوئیه ۲۰۱۹ آن را تشریح کرد و همچنین از آن برای توصیف رویکرد امارات در قبال ایران در سپتامبر ۲۰۱۹ استفاده کرد.

همین مفهوم را می توان در رویکرد امارات به ترکیه مشاهده کرد. سفر «شیخ طحنون آل نهیان» مشاور امنیت ملی امارات به آنکارا در اوت ۲۰۲۱ در حالی انجام شد که روابط بین دو کشور تیره و تار شده بود. این دیدار سه ماه بعد بین شیخ محمد بن زایددو رئیس جمهور اردوغان دنبال شده و روابط بین آنکارا و ابوظبی از مشاجره به همکاری تبدیل شد. پیش از این، ترکیه امارات را به تامین مالی کودتای ۲۰۱۶ متهم کرده بود، اما تا سال ۲۰۲۳ دو کشور در حال امضای قرارداد مشارکت استراتژیک به ارزش ۵۰ میلیارد دلار بودند.

تنش زدایی را می توان در مقیاس بزرگتر نیز مشاهده کرد. پیچیده ترین ترتیبات در قالب توافقنامه ابراهیم در سپتامبر ۲۰۲۰ حاصل شد. اگرچه شیخ عبدالله بن زاید توافقات ابراهیم را «بر اساس یک پیش‌فرض ساده» توصیف کرد، اما نشان‌دهنده تغییری عمیق است. این توافق نامه فقط یک معاهده (سازش) بین دو کشور نیست، بلکه بخشی از یک استراتژی گسترده تر برای کاهش مناقشه از یک تضاد هویتی وجودی به یک درگیری سیاسی است که می تواند از طریق مذاکره حل شود.

وضعیت جدید در خلیج فارس

اگرچه تنش زدایی به طور سنتی اقدامی اعتماد ساز است، اما بیشتر نشان دهند بازنگری اساسی در محاسبات حاصل جمع صفر که زیربنای تنش های ژئوپلیتیکی در منطقه بوده است، می باشد. کشورهایی مانند امارات و عربستان سعودی همزمان روابط جدیدی با اسرائیل و ایران ایجاد کرده اند. روند مشابهی را می توان در روابط امارات با هند و پاکستان و در روابط آن با اتیوپی و اریتره مشاهده کرد. در مقیاس جهانی، این رویکردی است که امارات در قبال چین و آمریکا و روابطش با روسیه و اوکراین اتخاذ می کند. این روند نشان دهنده درک دگرگون شده از چگونگی تغییر ژئوپلیتیک در منطقه و جهان است.

در حالی که تنش زدایی در روابط بین امارات متحده عربی با اسرائیل در ایالات متحده آمریکا جشن گرفته شد، تنش زدایی بین عربستان سعودی و ایران با تردید بیشتری از سوی واشنگتن مواجه شد

باید گفت این تغییر بدون ریسک نبوده و اتخاذ محاسبات جدید در روابط بین‌الملل تأثیری مهم بر کل سیستم بین الملل خواهد داشت و این مهم به ویژه در رابطه با ایالات متحده آمریکا صادق است.

در حالی که تنش زدایی در روابط بین امارات متحده عربی با اسرائیل در ایالات متحده آمریکا جشن گرفته شد، تنش زدایی بین عربستان سعودی و ایران با تردید بیشتری از سوی واشنگتن مواجه شد. آیا همه مسائل به حضور چین در خاورمیانه باز می گردد؟

واکنش آمریکا به نزدیک شدن عربستان به ایران مسلما بیشتر به چین مربوط می شود تا ایران

واکنش آمریکا به نزدیک شدن عربستان به ایران مسلما بیشتر به چین مربوط می شود تا ایران. واقیت این است که کشورهای حوزه خلیج فارس به ویژه امارات و عربستان سعودی، روابط تجاری و استراتژیک خود را با چین و روسیه گسترش داده اند.

فرسایش موقعیت آمریکا در خاورمیانه

از چین که بگذریم، نمی توان تاثیر روابط نزدیک با ایران بر موقعیت استراتژیک آمریکا در خلیج فارس را نادیده گرفت. در طی دهه های اخیر سیاست ایالات متحده آمریکا در منطقه ایران محور بوده هم در تلاش برای منزوی کردن ایران در منطقه - یکی از ستون های سیاست دولت بوش - و هم در تعامل با آن که اساس سیاست دولت اوباماست. رویکرد منطقه‌ای کنونی به ایران مبتنی بر پایان دادن به انزوا و تغییر روابط از امنیت به اتصال و ارتباط است. اما این مهم به تضعیف موقعیت آمریکا در منطقه کمک می کند.

ایالات متحده دیگر شریک اقتصادی اصلی شورای همکاری خلیج فارس نیست زیرا چین از آن پیشی گرفته است

ایالات متحده دیگر شریک اقتصادی اصلی شورای همکاری خلیج فارس نیست زیرا چین از آن پیشی گرفته است. تلاش های بایدن برای نهادینه کردن روابط امنیتی با شورای همکاری خلیج فارس، از طریق مطرح ساختن ایده اتحاد شبیه ناتو در خاورمیانه یا استفاده از آن به عنوان عاملی برای همکاری امنیتی با اسرائیل نیز با هیجان زیادی در منطقه مواجه نشده است.

امارات متحده عربی و دیگر کشورهای عربی حوزه خلیج فارس با در نظر گرفتن چهار ستون هر رابطه راهبردی - سیاسی، امنیتی، اقتصادی و فرهنگی - دیدگاه خود را در مورد اهمیت ایالات متحده آمریکا به عنوان شریک استراتژیک اصلی خود تغییر نداده اند. در حالی که «انفصال» آشکاری از سیاست‌های اخیر ایالات متحده در میان کشورهای حاشیه خلیج فارس وجود دارد، این مهم نباید با تمایل به تغییر روابط اساسی با ایالات متحده اشتباه گرفته شود.

کشورهای حوزه خلیج فارس به طور فعال برنامه اتصال را دنبال می کنند که نظم جهانی را مبتنی بر پیوستگی و نه قطبیت می بیند. این چشم انداز مستلزم توسعه شریان های اتصال بین قطب های اقتصادی مانند ایالات متحده، اروپا، آمریکای لاتین، هند، چین، روسیه، ژاپن، کره جنوبی، اندونزی و دیگران است. این مهم عامل محرک توافقنامه های مشارکت اقتصادی جامع (CEPAs) و اساس تشکیلات سه جانبه و کوچکی است که امارات متحده عربی در حال توسعه آنهاست.

به راحتی می توان موقعیت ایالات متحده در منطقه را چالش برانگیز یا حتی در حال فرسایش به تصویر کشید. همچنین به راحتی می توان قدرت کشورهای منطقه را به عنوان عامل اصلی در آن فرسایش به تصویر کشید. با این حال از منظر این کشورها، ایالات متحده به دلیل تلاش های مستمر خود برای قطبی کردن جهان به دوست، دشمن و حصار نشین، اهمیت سیاسی خود را کاهش داده است. باید گفت ایالات متحده آمریکا تلاشی برای درک الزامات این منطقه برای انتقال دانش، تنوع اقتصادی و اتصال انجام نداده و بیش از هر چیز خود را به عنوان یک تامین کننده امنیت می بیند تا یک شریک خوب.

کد خبر: ۲۴۳٬۶۳۰

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha