بازار؛ گروه بین الملل: سایت تحلیلی نشنال اینترست اخیرا مقاله ای با عنوان «محدودیتهای صادراتی چین برای ژرمانیوم و گالیوم نظم جهانی را متزلزل میکند» با قلم «مارینا یو ژانگ» منتشر نموده است .ترجمه متن مقاله در ادامه می آید.
دو عنصر فلزی که در اعماق جدول تناوبی قرار گرفته اند به عنوان محرک های کلیدی سیاست جهانی ظاهر شده اند. در تاریخ ۳ جولای، وزارت بازرگانی و گمرک چین کنترل صادرات محصولات گالیوم و ژرمانیوم را اعلام کردند که از یک اوت اجرایی می شود. به گفته مقامات چینی، این اقدام با هدف حفاظت از امنیت و منافع ملی، وحشت جهانی را در بخش صنایع، دولت ها و رسانه های مختلف برانگیخته است.
اگرچه این دو فلز کمیاب ژرمانیوم و گالیوم تنها چند صد میلیون دلار در تجارت جهانی را به خود اختصاص می دهند - رقمی که در مقایسه با ارزش بیش از ۶۰۰ میلیارد دلاری صنعت تراشه سازی کم رنگ است - آنها منابع استراتژیک حیاتی در بخش های دفاعی و فناوری پیشرفته هستند
اگرچه این دو فلز کمیاب تنها چند صد میلیون دلار در تجارت جهانی را به خود اختصاص می دهند - رقمی که در مقایسه با ارزش بیش از ۶۰۰ میلیارد دلاری صنعت تراشه سازی کم رنگ است - آنها منابع استراتژیک حیاتی در بخش های دفاعی و فناوری پیشرفته هستند. امواج مادون قرمز، ارتباطات فیبر نوری، سلول های خورشیدی و نیمه هادی های مرکب بدون آنها بی فایده هستند. بنابراین هرگونه اختلال در عرضه این فلزات بازارهایی به ارزش تریلیون ها دلار را ناآرام خواهد کرد.
تسلط چین بر عرضه جهانی این فلزات، تشدید کننده اضطراب است. تنها در سال ۲۰۲۲ چین ۹۰ درصد محصولات مرتبط با گالیوم و ۶۸ درصد محصولات مرتبط با ژرمانیوم را تولید کرد. مقامات چینی استدلال میکنند که محدودیتهای صادراتی برای محصولاتی که شامل این فلزات میشود، طبق رویه استاندارد بینالمللی است و هیچ کشور خاصی را هدف قرار نمیدهد. اما به نظر می رسد چین از استراتژی نقطه خفه استفاده می کند - به عنوان سلاحی برای سنگر خود.
علیرغم مشکلاتی که چین در زنجیره تامین تراشهسازی با آن مواجه است - ناشی از دسترسی محدود به فناوریهای حیاتی - اختلال بالقوه در عرضه این فلزات ضروری میتواند ایالات متحده آمریکا و متحدان آن را با مشکل مواجه کند
استفاده استراتژیک چین از این مواد معدنی روایت قانع کننده ای را منتقل می کند. علیرغم مشکلاتی که چین در زنجیره تامین تراشهسازی با آن مواجه است - ناشی از دسترسی محدود به فناوریهای حیاتی - اختلال بالقوه در عرضه این فلزات ضروری میتواند ایالات متحده آمریکا و متحدان آن را با مشکل مواجه کند.
اگرچه ایالات متحده نقشی پیشرو در طراحی تراشه ها، مالکیت معنوی، فناوری ساخت و همچنین برندسازی و بازاریابی دارد، اتکای این کشور به متحدان در اجرای استراتژی نقطه توقف در برابر چین بسیار مهم است.
تحریمهای یکجانبه، چین را به سوی تامینکنندگان جایگزین، تقریباً همه متحدان ایالات متحده آمریکا سوق میدهد و باعث زیانهای احتمالی در بازار چین برای ایالات متحده میشود و تلاشهای این کشور برای مهار چین را بیاثر میکند. بنابراین، شرکای منطقهای آمریکا برای ممانعت از دسترسی چین به فناوریهای پیشرفته ساخت تراشه و کاهش تهدیدات علیه امنیت ملی ایالات متحده آمریکا حیاتی هستند.
باید گفت با انحصار زنجیره تامین گالیوم و ژرمانیوم، چین می تواند کنترل صادرات را بدون متحمل شدن واکنش اقتصادی قابل توجهی اعمال کند. محدودیت های صادراتی دولت چین بر روی این فلزات کمیاب بعید است که آسیب اقتصادی داخلی قابل توجهی وارد کند.
اول، اقتصاد چین بخش قابل توجهی از این محصولات را مصرف می کند. دوم، کل درآمد صادراتی از این فلزات - ۲۴۰ میلیون یوان از گالیوم و ۳۶۰ میلیون یوان از ژرمانیوم در سال ۲۰۲۲ (در مجموع کمتر از ۱۰۰ میلیون دلار) - در مقایسه با هزینه های نیمه هادی چین ناچیز است.
ژاپن به عنوان یک رهبر جهانی در مواد نیمه هادی پیشرفته و یک مصرف کننده قابل توجه می تواند با تاثیرات بلندمدت قابل توجهی از محدودیت های صادراتی چین بر روی گالیوم و ژرمانیوم مواجه شود
بازیگران متوسط در زنجیره ارزش ممکن است بار سنگین این محدودیت ها را متحمل شوند. ژاپن با توجه به تعداد بالای شرکت های تولید کننده ترکیبات شیمیایی از این عناصر - که عمدتاً به شکل اولیه آنها از چین وارد می شوند، در معرض خطر است. ژاپن به عنوان یک رهبر جهانی در مواد نیمه هادی پیشرفته و یک مصرف کننده قابل توجه می تواند با تاثیرات بلندمدت قابل توجهی از محدودیت های صادراتی چین بر روی این فلزات کمیاب مواجه شود.
فناوریها و تأسیسات پالایشی برای پردازش گالیوم و ژرمانیوم را نمیتوان یک شبه ساخت، بهویژه با در نظر گرفتن پیامدهای زیستمحیطی استخراج آنها. به این ترتیب برای ایالات متحده آمریکا و متحدانش ایجاد یک زنجیره تامین مستقل برای فرآوری گالیوم و ژرمانیوم میتواند به سرمایهگذاری سرسامآور بیش از ۲۰ میلیارد دلار نیاز داشته باشد که بسیار بیشتر از کل درآمد تجاری محصولات این دو عنصر است و احتمالاً به دهه ها زمان نیاز دارد. حتی در این صورت دستیابی به مزیت های هزینه ای قابل مقایسه با چین ممکن است چالش برانگیز باشد.
اگرچه برخی ممکن است استدلال کنند که شرکتهایی از ایالات متحده و متحدانش حتی در مواجهه با یک پیشنهاد قانعکنندهتر، از بازگشت به منابع گالیوم و ژرمانیوم از چین خودداری میکنند، اما ما نباید تاثیر واقعیات اقتصادی را نادیده بگیریم. این عوامل اغلب تصمیم گیری در تجارت بین المللی را شکل می دهند. در حالی که ارزشهای مشترک میتواند به شکلگیری اتحادها کمک کند، منافع مشترک - اغلب اقتصادی و امنیتی - در درجه اول باعث همکاری بینالمللی میشود. رابطه بین تجارت بینالملل و ژئوپلیتیک پیچیده است و عوامل اقتصادی، صفبندیهای سیاسی و ملاحظات استراتژیک همگی نقشهای محوری دارند.
جهانی شدن در یک دوراهی
کشورهای غربی با درک خطرات اتکای بیش از حد به چین برای مواد معدنی حیاتی، استراتژی «ریسک زدایی» را برای کاهش وابستگی خود به عرضه چین با رهبری ایالات متحده اتخاذ کرده اند. با این حال به چالش کشیدن سلطه چین دلهره آور است، نه تنها به دلیل استحکام چین در تامین این عناصر بلکه همچنین به دلیل رقابت فزاینده ای که شامل استراتژی های نقطه خفه می شود که ساختار جهانی شدن را تهدید می کند.
روابط ایالات متحده آمریکا و چین در حال حاضر عمدتاً با رقابت و تقابل مشخص می شود که پتانسیل همکاری را تحت الشعاع قرار می دهد
چین مزایای قابل توجهی را در سی و شش ماده معدنی حیاتی از جمله عناصر خاکی کمیاب و فلزات، ایجاد کرده است. این عناصر برای بخش دفاعی چین و برای فناوری های نوظهور در نسل بعدی نیمه هادی ها و انتقال انرژی پاک - دو عرصه ای که واشنگتن و پکن برای برتری در آن رقابت می کنند - ضروری هستند.
در حالی که منتقدان چین به ناعادلانه بودن سیاست صنعتی و یارانههای مالی این کشور اشاره میکنند، سایر کشورها از استراتژی چین تقلید میکنند، در رقابت سیاسی و یارانهها برای تقویت مزایای خود در مواد معدنی حیاتی شرکت میکنند و امنیت ملی را بر کارایی اقتصادی اولویت میدهند.
روابط ایالات متحده آمریکا و چین در حال حاضر عمدتاً با رقابت و تقابل مشخص می شود که پتانسیل همکاری را تحت الشعاع قرار می دهد. در حالی که تضاد مستقیم بین یک قدرت در حال ظهور و یک هژمون مستقر ممکن است بعید باشد، دوره رقابت قدرت های بزرگ به ویژه در حوزه فناوری ادامه خواهد داشت.
ترس از اینکه حریف دست برتر را به دست بیاورد، استفاده از راهبردهای نقطه خفه را تشویق می کند. نتیجه جنگ فناوری قدرت بزرگ به این بستگی دارد که چه کشوری «تراشههای» بیشتری در اختیار دارد، هزینههای مربوطه را می تواند بپردازد و تاثیر اقدامات آن چقدر است. نحوه رسیدگی به مسائل پیرامون گالیوم و ژرمانیوم می تواند به خوبی تعادل قدرت فناوری آینده را تعیین کند.
نظر شما