تهمینه غمخوار؛ بازار: پس از برکناری عمران خان نخست وزیر سابق پاکستان توسط پارلمان پاکستان و تصمیم دادگاه عالی این کشور، جانشین وی، نخست وزیر شهباز شریف، با چالش های جدید سیاسی و اقتصادی مختلفی مواجه شد.
در حقیقت، یکی از چالش های خارجی کلیدی پیش روی شهباز، ترمیم روابط با کشورهای کلیدی خاورمیانه بود؛ زیرا در طول حکومت چهار ساله عمران خان، روابط پاکستان و خاورمیانه از فراز و نشیب های متعددی عبور کرد که باعث ایجاد ابهامات و تنش های قابل اجتناب شد.
بر همین اساس، عده ای معتقدند که به قدرت رسیدن شهباز شریف، روابط پاکستان و خاورمیانه را به وضعیت موجود قبل از عمران و دور از پوپولیسم او خواهد برد؛ ضمن اینکه او مجبور است تا به ایجاد تعدیل در دستگاه سیاست خارجی پاکستان، ایجاد روابط جدید در خارج از کشور در پاسخ به تحولات داخلی بپردازد.
یکی از این کشورها جمهوری اسلامی ایران است که با وجود ۹۰۰ کیلومتر مرز مشترک و اشتراکات زیاد مانند وضعیت افغانستان، کریدورهای ارتباطی، مبارزه با تروریسم، روابط دو کشور با چین و منافع متقابل، اما تغییر پویایی های ژئوپلیتیکی برای منطقه جنوب غربی آسیا موضوع جدیدی نیست و روابط ایران و پاکستان نیز در سال های اخیر تغییر کرده و تغییر ماهیت چندین موضوع استراتژیک و تاکتیکی بر روابط دو کشور تأثیر گذاشته است.
از مسائل پایدار بین دو کشور، خط لوله گاز منطقه ای است که دو کشور را به هم متصل می کند. قرارداد خط لوله گاز در سال ۱۹۹۰ با هدف صادرات گاز طبیعی ایران به هند و پاکستان ارائه شد، اما پس از گذشت سالهای زیاد، هنوز تکمیل و عملیاتی نشده است. متأسفانه پاکستان در ساخت خط لوله اینرسی زیادی نشان داده است که باعث ناامیدی روزافزون مقامات ایرانی شده است.
در همین راستا، «اسماعیل باقری» کارشناس مسائل افغانستان و پاکستان در پاسخ به سوال خبرنگار بازار مبنی بر سرباز زدن پاکستان از تعهدات خود در خصوص خط لوله صلح و جایگزینی خط تاپی، گفت: پاکستان به لحاظ انرژی به شدت وابسته به واردات از کشورهای دارای حوزه نفت و گاز است؛ به طوری که طی سالهای گذشته همواره بخشی از نیازهای انرژی خود را از عربستان، امارات و قطر و قسمتی دیگر را از ایران به صورت محدود در قالب ال ان جی یا گاز مایع تامین کرده است. البته، مقداری هم قاچاق سوخت بوده که متاسفانه میزان بالایی را به خود اختصاص داده است.
وی افزود: در طول سالهای اخیر و به بهانه تحریم ایران، پاکستانی ها به صورت جدی در خصوص تکمیل خط لوله صلح اقدام نکرده اند، در حالی که ۸۰ درصد از این خط لوله از خاک ایران می گذرد و از ۱۲۰۰ کیلومتر، جمهوری اسلامی ۹۰۰ کیلومتر آن را تا مرز پاکستان آماده کرده است. اما آن ۳۰۰ کیلومتری که قرار بود پاکستان عملیاتی کند، اجرایی نشده و حتی هند هم که در طول سه دهه شاهد عدم تکمیل این خط لوله بود، عملا خود را از این قضیه کنار کشیده است.
کارشناس مسائل پاکستان ادامه داد: زمانی که عمران خان بر سر کار و در راس قدرت بود، تا اندازه ای ما شاهد افزایش روابط اقتصادی جمهوری اسلامی ایران و پاکستان بودیم؛ هرچند که خود عمران خان و مقامات دولتی پاکستان نیز تحت تاثیر بازیهای داخلی و سیاستهای کلان ارتش پاکستان قرار داشتند. با رفتن عمران خان و روی کار آمدن شهباز شریف، حزب مسلم لیگ نواز مجددا به قدرت رسید و جایگاهی برای خود پیدا کرد؛ به طوری که به صورت ستنی جریان لیگ مسلم نواز روابط استراتژیکی با عربستان برقرار کرد و به نوعی یک رقابت پنهان و آشکار میان ایران و عربستان علاوه بر اختلافات بر سر موضوعات یمن، سوریه و عراق در منطقه ایجاد شد.
وی افزود: بر همین اساس، این رقابت استراتژیک و سیاسی منجر به این موضوع شد تا عربستان رویکرد خود را به سوی دولت پاکستان به نخست وزیری شهباز شریف سوق دهد و این مسئله در راستای بازی سیاسی که پاکستانی ها همواره دنبال می کنند، دنبال شود.
با آمدن شهباز شریف هنوز همان رویکرد راهبردی پاکستان از سالهای گذشته باقی مانده و پاکستان همچنان به دنبال اجرایی کردن سیاستهای عربستان و امریکا در منطقه است
باقری در پاسخ به سوال خبرنگار بازار مبنی بر این که پاکستان مایل است هر چه زودتر به جای خط لوله صلح، خط لوله تاپی جایگزین شود، گفت: اخیرا اعلام شده که پاکستانی ها درصدد هستند تا خط لوله صلح را کنار گذاشته و خط لوله تاپی شامل کشورهای ترکمنستان، افغانستان، پاکستان و هند را راه اندازی کنند. اما اینکه با وجود طالبان در افغانستان تا چه اندازه امنیت در منطقه برقرار است و این خط لوله احداث می شود یا خیر، هنوز مسئله شفاف و مشخصی نیست.
این کارشناس گفت: البته، در سال ۱۳۹۳، شاهد خاقان عباسی وزیر نفت پاکستان در دولت مسلم لیگ نواز شریف اعلام کرد که پاکستان به دنبال جایگزینی خط لوله صلح است و اگر خط تاپی تحقق پیدا کند، دیگر کار خط لوله صلح پیش برده نخواهد شد. دلیل این امر این است که به دلیل آنکه دولت مسلم لیگ نواز شریف روابط خوبی با عربستان داشت، در واقع به نوعی روابط موازنه ای که میان ایران و عربستان برقرار بود، را به نفع عربستان بهم زد. حال، با آمدن شهباز شریف هنوز همان رویکرد راهبردی باقی مانده و پاکستان همچنان به دنبال اجرایی کردن سیاستهای عربستان و امریکا در منطقه است.
وی اضافه کرد: در رسانه ها اینگونه مطرح می شود که بهترین و منطقی ترین راه برای تامین انرژی پایدار در پاکستان، ایران است؛ اما جریانهایی در خود ارتش پاکستان وجود دارد که تحت تاثیر تحولات منطقه قرار گرفته و من معتقدم که با وجود اغتشاشاتی که در ایران اتفاق افتاد ممکن است وضعیت تغییر کند و در تصمیم پاکستانی ها تاثیر گذار باشد.
دولت پاکستان عمدتا به جای اینکه به منافع اصیل و اصلی مردم و اشتراکات تاریخی با کشورهای همسایه من جمله ایران توجه کند، تحت تاثیر اجرایی کردن سیاستهای امریکا و عربستان در منطقه است که نشان دهنده سیاست متزلزل این کشور در روابط اقتصادی با ایران است
این کارشناس تصریح کرد: همواره، پاکستان به بهانه اینکه ایران تحت تحریمهای امریکا قرار دارد و جزء اف ای تی اف هم نیست، در روابط خود با ایران دچار نوسان می شود. همچنین، دریافت وامهای طولانی مدت و کم بهره و انرژی ارزان خود پاکستان از کشورهای عربی به ویژه عربستان، موجب شده تا به نوعی چنین رویکردی را اتخاذ کند.
اسماعیل باقری گفت: دولت پاکستان عمدتا به جای اینکه به منافع اصیل و اصلی مردم و اشتراکات تاریخی با کشورهای همسایه من جمله ایران توجه کند، تحت تاثیر اجرایی کردن سیاستهای امریکا و عربستان در منطقه است که نشان دهنده سیاست متزلزل این کشور در روابط اقتصادی با ایران است؛ به گونه ای ممکن است با روسیه نیز وارد مذاکرات و تامین گاز خود شود.
نظر شما