خبرگزاری بازار، محمدحسین عابدی: سرمایهگذاری یک قرارداد است درنتیجه برای انعقاد آن نیاز به رایزنی و چانهزنی یا آنطور که در علم سیاست به آن میگویند Barganing است. در سطح استان سمنان اما درزمینهٔ جذب سرمایهگذاری به دلیل فقدان چانهزنی هنوز موفقیتهای چشمگیری رخ نداده و علت اصلی این مدعا نیز فقدان حتی یک کارخانه در مقیاس بزرگ در شهرستانهای شاهرود، میامی و دامغان طی ۲۰ سال اخیر است.
استان سمنان از نبود یک رایزن اقتصادی یا یک چانه زن سرمایهگذاری که بتواند درزمینهٔ مجاب کردن سرمایهگذاران فعالیت کند، محروم است. بهعبارتدیگر ما زمانی میتوانیم در راستای جذب سرمایهگذار موفقیتهایی را کسب کنیم که بتوانیم آنچه برای سرمایهگذاری وجود دارد را عرضه کنیم.
امروز در استان سمنان فقدان مجموعهای رایزن که بتواند برای هر میزان سرمایهگذاری از ۵۰ میلیون تومان تا یک هزار میلیارد تومان پکیجهایی را عرضه کند به چشم میخورد. سالها است که در استان وقتی سرمایهگذاری بهطور اتفاقی به استان میآید تازه به یاد این میافتیم که باید چه چیزی را به وی عرضه کنیم.
درحالیکه از قبل باید پکیجهایی را حتی به دو تا سه زبان خارجی، با نیازسنجی، اشاره به مزیتها، ظرفیتها، داشتهها، حتی معایب و ... آماده کنیم و هیئتی رایزن برای این امر تربیت کنیم. چه اشکالی دارد که امروز این هیئت رایزن را از بین جوانان مستعد که این روزها برعکس مدیرانی که ۳۰ سال پیش استخدامشدهاند و غالباً همزبان انگلیسی را فرانگرفتهاند انتخاب شوند، جوانانی که بااستعدادهایی مانند روابط عمومی، کار با نرمافزارهای دیجیتالی، زبانهای انگلیسی، ترکی، روسی، فرانسوی و ... میتوانند کارهای خوبی را انجام دهند.
شاید در پاسخ به این پرسش که رایزن اقتصادی در استان سمنان وجود ندارد بیان شود که اتاق بازرگانی درواقع همان رایزن سرمایهگذاری است اما باید گفت این اتاق با در برگیری افرادی که میانگین سنی آنها نزدیک به ۶۰ سال است نتوانسته کارایی خوبی را داشته باشد.
کسی که در صدر اتاق بازرگانی نشسته در دهه هفتم زندگی خود حضور دارد و اگر قرار بود طرح و برنامهای در زمان وی ایجاد شود در این سه دهه انجام میشد اینجا این سؤال پیش میآید که اولاً کارایی این رایزنیهای اقتصادی و سرمایهگذاری در استان چه بوده و اگر این امر رخداده چرا نمود عینی آن در شاهرود و دامغان و میامی و حتی مهدیشهر و سرخه دیده نمیشود؟
ثانیاً باید این پرسش را مطرح کرد که بهجای بهکارگیری جوانان در حکم مشاور چرا جوانان را مسئول بخشی نکنیم و موی سپیدان را مشاور آنها!
در خاتمه باید گفت سرمایهگذاران سه دسته هستند کسانی که سرمایهگذاران احساسی هستند یعنی بهواسطه عرقی که به موطن خویش دارند یکباره میآیند و سرمایهگذاری میکنند، این افراد درست است که چشمداشت اقتصادی دارند اما بسیاری نکات دیگر هم برایشان مهم است؛ دوم سرمایهگذاران مقتصد که تا چهار برابر سرمایهای که میگذارند را سود نکنند وارد کاری نمیشوند مجاب کردن این دست افراد کار بسیار دشواری است و دسته سوم سرمایهگذاران بومی که بین این دودسته قرار میگیرند.
امروز به نظر میرسد فقدان گروه رایزن اقتصادی ما را از هر سه این دستهها محروم کرده است درحالیکه حداقل کاری که میشد در این دو دهه برای شرق استان انجام شود، مجاب کردن سرمایهگذاران احساسی و بومی بود متأسفانه کاری که انجام نشد.
نظر شما