بازار، گروه استانها: سازمان تأمین اجتماعی در واقع قرار است کار پشتیبانی از مردم را با استفاده از پولهای واریزی شأن انجام دهد این سازمان دقیقاً زمانی جواب میدهد که ما رشد جمعیت جوان جامعه بالایی داشته باشیم تا مدام به حساب این سازمان پول واریز کنند و در نهایت تأمین اجتماعی بتواند ماهانه مستمری بازنشستگی مردم را بدهد.
ساز و کار تأمین اجتماعی به این گونه است که یک نسل ماهانه پول واریز میکند تا حقوق ماهانه بازنشستگان نسل قبل از خود پرداخت شود و نسل بعد حق بیمه را برای نسل مذکور میپردازد و این چرخه مدام میچرخد تا نسلی بکارد و نسل قبل برداشت کند و همینطور همه مردم جامعه مانند حلقههای زنجیر یک دایره بزرگ را تشکیل دهند.
به گفته کارشناسان چهار اصل مهم است که میتواند بلای جان تأمین اجتماعی و همچنین آغاز حرکت سریع این سازمان به سمت ورشکستگی باشد نخست کاهش نسل جمعیت جوان که سبب میشود آنانی که میکارند تا دیگران برداشت کنند، با افول روبرو شود و در نتیجه حق بیمهای پرداخت نشود که نسل قبل بتواند از آن حقوق بازنشستگی دشت کند.
دومین مانع به گفته کارشناسان انحصار است یعنی به عبارت دیگر تأمین اجتماعی به یک غول بدل شده که یکه تازی میکند هر مقدار بخواهد حق بیمه را بالا میبرد، هر طور بخواهد به مردم فرانشیز میدهد و هر کاری بخواهد انجام میدهد همانطور که ایران خودرو و سایپا انجام میدهند سومین مانع اما بدهکاریهای عجیب و غریبی است که به چرخه بهداشت و درمان دارد که البته بخشی از آن را عامل چهارم سقوط تأمین اجتماعی یعنی سو مدیریت ایجاد کرده است.
برای بررسی این مسائل با محمد حسین رضایی کارشناس اقتصادی به گفتگو نشستیم تا ببینیم تأمین اجتماعی در آینده چه اتفاقاتی را تجربه خواهد کرد.
* در ابتدا شمایی از شرایط تأمین اجتماعی بگویید
تأمین اجتماعی مانند شهرداری هزینه درآمد است یعنی از مردم پول میگیرد تا برای مردم هزینه کند پس در واقع به واریز پول به مردم بستگی دارد. به عبارت دیگر این سازمان یک نوع صندوق سرمایه گذاری مردم است که در آن پولی واریز میشود تا در آینده همان پول که به صورت سرمایه در دست تأمین اجتماعی است، به صورت مستمری به مردم پرداخت شود و در این بین برخی خدمات بهداشت و درمان نیز به بیمه شدگان داده میشود.
ساز و کار تأمین اجتماعی به این گونه است که یک نسل ماهانه پول واریز میکند تا حقوق ماهانه بازنشستگان نسل قبل از خود پرداخت شود و نسل بعد حق بیمه را برای نسل مذکور میپردازد
تأمین اجتماعی اما در سالهای اخیر که رشد جمعیت اندک شده و فرزندآوری کاهش یافته با سرعت تمام به سمت ورشکستی و حتی نابودی پیش میرود زیرا ساز و کار این سازمان این است که برای مثال متولدان دهه ۶۰ کار میکنند تا مستمری متولدان دهه ۴۰ واریز شود لذا متولدان دهه ۸۰ باید کار کنند تا مستمری متولدان دهه ۶۰ پرداخت شود.
از آنجا که جمعیت عظیم دهه شصتی در کشور وجود دارد که اصلاً تناسبی با رشد جمعیت جوان دهه ۸۰ و ۹۰ ندارد، در نتیجه سازمان تأمین اجتماعی از زمانی که متولدان دهه ۶۰ به مستمری بازنشستگی برسند اصلاً پول و توان پرداخت مستمری ندارد در نتیجه حرکت اصلی به سمت سقوط از همین جا آغاز میشود زیرا تأمین اجتماعی با میلیونها نفر متقاضی مستمری که ۳۰ سال پول واریز کردهاند روبرو است در حالی که صندوق خود را خالی میبیند و اصلاً توان پرداخت ندارد.
* راهکاری وجود دارد؟
خیر؛ زیرا متولدان دهه ۸۰ و ۹۰ اصلاً آنقدر نیستند که حق بیمه واریزی شأن کافی باشد در اینجا تأمین اجتماعی یا باید از خدمات خود بکاهد یا حق بیمه دهه هشتادیها را افزایش دهد که در هر دو صورت ورطهای عمیق به سمت نابودی برای این سازمان است.
* پس باید چه کرد؟
عملاً هیچ زیرا اگر همین حالا هم مردم شروع به زاد و ولد کنند رشد جمعیت در چند سال به سرعت دو برابر هم شود باز هم به درد نسل متولد ۵۰ و ۶۰ نخواهد خورد زیرا آنقدر متولدان دهه ۷۰ و ۸۰ و حتی ۹۰ اندک است که چیزی برای واریز به نسل دهه ۵۰ و ۶۰ باقی نمیماند پس عملاً یک نسل کامل از جمعیت ایران در این بین خواهد سوخت.
* چه چیزی عامل این وضعیت است؟
در وهله اول همین مقوله مهم زاد و ولد و کاهش جمعیت جوان جامعه مسئول است و در وهله دوم عدم تناسب جمعیتی و سیاستهای آن؛ روزگاری در دهه ۵۰ و ۶۰ مردم چهار تا چهار تا فرزندآوری میکردند اما امروز همان فرزندان بزرگ شدهاند، سختیهای زندگی در خانوادههای شلوغ را چشیدهاند و نمیخواهند که برای فرزندان شان آن شرایط دوباره پیش بیاید در نتیجه بخشی از این شرایط به اجتماع و اقتصاد و حتی فرهنگ بازمی گردد بخشی دیگر اما سوءمدیریت تأمین اجتماعی است که باید فکر اینجا را میکرد البته ما نمیدانیم شاید هم تدابیری صورت گرفته است اما به صورت واضح این مجموعه بزرگ دارای چند ایراد واضح است.
تأمین اجتماعی اما در سالهای اخیر که رشد جمعیت اندک شده و فرزندآوری کاهش یافته با سرعت تمام به سمت ورشکستی و حتی نابودی پیش میرود
در وهله اول تأمین اجتماعی هم مانند بانکها به بنگاه داری روی آورده است نمیدانیم چرا به محض اینکه یک سازمان در ایران دارای سرمایهای میشود به سرعت به سمت بنگاه داری میرود و هیچ قانونی هم برای منع آن وجود ندارد در نتیجه تأمین اجتماعی که خود بزرگترین بدهکار به سیستم بهداشت و درمان است و هنوز در ارائه خدمات به مردم و بیمه شدگان مشکل دارد، در بسیاری نقاط درمانگاه ندارد و جمعیت فراوانی از ارائه خدمات این سازمان عاصی شدهاند، رو به انبوه سازی و ایجاد گاوداری و … با هولدینگ های مرتبط با خود میکند.
این به نوبه خود بد نیست اما به شرطی میتواند قابل قبول باشد که اولاً درآمد ناشی از این کارهای اقتصادی صرف حقوق کارکنان نشود و بتوانیم آن را به مجموعه تأمین اجتماعی و مستمری بگیران یا عمران و آبادانی تأمین اجتماعی در شهرهای کشور تزریق کنیم که فکر نمیکنم این موضوع صورت گیرد چرا که دل کندن از میلیاردها تومان پول و دادن آن به مردم برای تأمین اجتماعی و هر ارگان دیگر اقتصادی دشوار است و دوم بتوانیم از آن برای جبران کسری مستمریها در آینده استفاده کنیم.
* درباره مدیریت اشارهای کردید
بله؛ سازمان تأمین اجتماعی از آن دست ارگانها است که با سو مدیریت چنان بلایی بر سرش آمد که کمترین کسی تصورش را میکرد. این سازمان هم مانند هر جای دیگر که انحصار در آن باشد با سرعت به سمت ورشکستگی حرکت میکند مانند ایران خودرو و سایپا یا هر جای دیگری که انحصار وجود دارد. تأمین اجتماعی هم در واقع انحصار بیمه مستمری بازنشستگی را دارد و بیمههای دیگر اصلاً توان مقابله که هیچ، در راه تأمین اجتماعی قدم گذاشتن را هم ندارند در نتیجه اینجا هم همان بلایی که خودروسازها سر مردم آورده اند، آمده است.
سازمان تأمین اجتماعی از آن دست ارگانها است که با سو مدیریت چنان بلایی بر سرش آمد که کمترین کسی تصورش را میکرد
به عبارت دیگر مردمی مجبور که قدرت و حق انتخاب ندارند بین چند گزینه محدود که همه هم عین هم هستند باید یکی را انتخاب کنند خودشان هیج حقی در برگزیدن ارگان دیگری ندارند همان یک ارگان را باید برای مستمری و بازنشستگی و درمان بپذیرند، میبایست هر چه تأمین اجتماعی میگوید بدهند، هر میزان افزایش سالانه را قبول کنند و هیچ حق انتخاب دیگری هم نیست در نهایت هم بخشی از هزینههای درمان را با دشواری بگیرند یعنی دقیقاً همان چیزهایی که یک خودرو باید داشته باشد و خودرو سازان ایرانی آن را آپشن حساب کرده و برای آن جداگانه پول میگیرد.
جالب اینکه چنین مجموعهای که یک اتوبان یک طرفه از پول ماهانه به سمتش سرازیر میشود را گرفتن و ورشکست کردن هنر میخواهد که فقط از عمده مدیران تأمین اجتماعی در سالهای اخیر این هنر برآمده است. اینکه شما یک غذافروشی در یک شهر داشته باشید هر غذایی را با هر کیفیتی که میخواهید و با هر قیمتی که میخواهید ارائه کنید مردم هیچ غذاخوری دیگری را در این شهر نداشته باشند و اگر هم معدود اغذیه هایی باشد در حد نان خالی به مردم خدمات بدهند زیرا مواد اولیه همه توسط غذاخوری اصلی جمع شده است و باز این غذاخوری را ورشکست کنید! این هنر بزرگ مدیران شرکتهای انحصاری کشور مانند تأمین اجتماعی، ایران خودر، سایپا و.. است.
نظر شما