توحید ورستان؛ بازار: اسحاق هرتزوگ رئیس رژیم صهیونیستی روز چهارشنبه، فردا، به دعوت رجب طیب اردوغان به ترکیه سفر خواهد کرد. هرتزوگ در این سفر برنامه ریزی شده به آنکارا سفر خواهد کرد و در یک پذیرایی رسمی در کاخ رئیس جمهور ترکیه از وی پذیرایی خواهد شد. همچنین رئیس رژیم صهیونیستی در استانبول با اعضای جامعه یهودیان دیدار خواهد کرد.
هرتزوگ اولین رئیس رژیم صهیونیستی خواهد بود که از سال ۲۰۰۸ به ترکیه سفر میکند. آخرین سفر رسمی یک رئیس این رژیم به ترکیه به سال ۲۰۰۳ برمی گردد.اردوغان در ۲۲ ماه گذشته میلادی علاقه خود را به سفر اسحاق هرتزوگ، به ترکیه ابراز کرده بود.تحلیلگران در اسرائیل میگویند که سفر هرتزوگ بخشی از یک تحول مثبت است و نمادی از آغاز دوره جدیدی در روابط اسرائیل و ترکیه است.
با این وجود یکی از مباحث مهم میان آنکارا و تل آویو در بحبوحه تنش اوکراین و انرژی، نحوه همکاری در دریای مدیترانه بر سر منابع گازی است که برای سالها محل اختلاف دو کشور بوده است، از همین روی لازم است تا به زمینه این اختلاف بپردازیم.
اسرائیل در بلوک مقابل
از زمانی که دولت قبرس در سال ۲۰۰۳ توافق نامهای را با مصر در مورد تحدید حدود یک منطقه انحصاری اقتصادی (EEZ) در شرق مدیترانه امضا و مناطق مورد نظر برای اکتشاف نفت و گاز در سال ۲۰۰۷ را اعلام کرد، تنش زیادی بین ترکیه و دیگر کشورهای اطراف دریای مدیترانه ایجاد شده است. تنش اصلی بین ترکیه، یونان و قبرس بوده، البته پیشتر توافقهای مانند بین لبنان و قبرس (۲۰۰۷)، اسرائیل و قبرس (۲۰۱۰)، ترکیه و بخش شمالی قبرس (۲۰۱۱)، ترکیه و لیبی (۲۰۱۹) و یونان و مصر (۲۰۲۰) منعقد شده است.
در این میان بخشی از تنشها با فعالیتهای اکتشاف منابع انرژی مرتبط است، چون مرزهای دریایی مورد توافق همه طرفها در مدیترانه شرقی وجود ندارد، بنابراین کشورهای منطقه نه تنها بر سر مرزهای دریایی احتمالی، بلکه سایر فعالیتهای مرتبط نیز با یکدیگر اختلاف دارند.
پروژه خط لوله مدیترانه شرقی، معروف به پروژه EastMed، یکی از این فعالیتهای مهم در زمینه انرژی این منطقه است. این پروژه برای اولین بار در سال ۲۰۱۶ توسط یونان و با حمایت اتحادیه اروپا راهاندازی شد. این پروژه با یک توافقنامه بین دولتهای یونان، اسرائیل و قبرس امضا و در نشست ۲ ژانویه ۲۰۲۰ در آتن به وضعیت رسمی تبدیل شد
این خط لوله به طول ۱۹۰۰ کیلومتر برنامهریزی شده بود که از بخش میانی حوزه اسرائیل و جزیره قبرس شروع میشد و در نهایت از طریق جزیره کرت و یونان به ایتالیا میرسید. البته برای خطوط لوله IGB، خط لوله اتصال دهنده گاز است که منابع گازی را از بلغارستان و یونان به هم متصل میکند. گفته میشد که این خط لوله حداقل ۱۱ میلیارد متر مکعب گاز در سال انتقال میکند و هزینه ساخت آن حدود ۶ میلیارد یورویی توسط شرکت گاز یونانی Public Gas Corporation یونان و شرکت گاز ایتالیایی Edison بصورت ۵۰-۵۰ در حال توسعه است و طبق برنامهریزیها باید تا سال ۲۰۲۵ تکمیل شود. پروژه خط لوله IGB توسط کشورهای مرتبط نه تنها به عنوان راهی برای انتقال گاز استخراج شده از مدیترانه شرقی به اروپا است، بلکه وسیلهای برای دستیابی به اهداف استراتژیک در نظر گرفته میشود.
این هدف استراتژیک به چند دلیل متعلق به یونان است؛ پروژه خط لوله IGB ابزاری برای ایجاد مشارکت با کشورهای منطقه مانند اسرائیل، مصر و همچنین کشورهای غیر منطقهای مانند ایالات متحده و کشورهای اتحادیه اروپا بر سر منابع مدیترانه شرقی است. کیریاکوس میتسوتاکیس، نخست وزیر یونان، پس از امضای این توافقنامه گفت: «امروز به سادگی این توافقنامه سودمند را امضا نکردیم. ما عزم خود را برای ارتباط استراتژیک بین کشورهایمان در منطقهای که اکنون بیش از هر زمان دیگری به رشد و امنیت نیاز دارد، تضمین کردیم.»
همچنین یونان انگیزه بسیار قوی برای ایجاد یک مجمع یا «بلوک» علیه ترکیه مناقشات مدیترانه شرقی دارد و به نظر میرسد این موضوع به وضوح توسط ترکیه نیز درک میشود. از همین روی حامی آکسوی، سخنگوی وزارت امور خارجه ترکیه در همان روز امضای قرارداد پروژه گفت: «امضای توافقنامه پروژه خط لوله گاز EastMed آخرین نمونه از اقدامات بیهوده با هدف حذف ترکیه در منطقه است.» به نظر میرسد ترکیه ترجیح میدهد هر گونه انتقال گاز به بازار اروپا از طریق ترکیه انجام شود، چون به زعم آنکارا مسیر از نظر تجاری امکانپذیرترین و امنترین مسیر خواهد بود.
ترکیه نه تنها با این پروژه مخالفت کرد، بلکه برای جلوگیری از فعالیتهای مرتبط با این پروژه واکنش عملی نشان داده است. مثلا، در ۲۹ سپتامبر۲۰۲۱، ترکیه یک NAVTEX جدید را برای جلوگیری از فعالیت کشتی تحقیقاتی Nautical Geo که توسط قبرس برای جستجوی مسیر احتمالی برای خط گاز EastMed ارسال شده بود را به آب انداخت.
علیرغم مخالفتهای ترکیه، این پروژه با موفقیت به پیش رفت چون این پروژه توسط کشورهای منطقه مانند اسرائیل، مصر، اردن و برخی از کشورهای غیرمنطقهای مانند ایالات متحده و فرانسه حمایت شده است. مصر قبلاً برای ایجاد مجمع گاز مدیترانه شرقی در ۲۵ ژوئیه ۲۰۱۹ با مشارکت هفت کشور مصر، اردن، قبرس، یونان، ایتالیا، اسرائیل و تشکیلات خودگردان فلسطین را پیشنهاد و توافقنامهای را با آن امضا کرده بودند.
به نظر میرسد دلیل اسرائیل برای پیوستن به مجمع تجاری باشد. بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر سابق اسرائیل، درباره امضای این توافق گفت: «این یک روز تاریخی برای اسرائیل است، همین چند روز پیش، میدان گازی لویاتان را آغاز کردیم، ما مقادیر زیادی در آنجا داریم. این بدان معناست که پول زیادی وارد اقتصاد خواهد شد.»
برای اتحادیه اروپا، دلیل پیوستن به مجمع گاز مدیترانه شرقی در کنار کاهش عدم وابستگی شدید به گاز روسیه، اقتصادی بود. رقابت برای تامین گاز اروپا بسیار شدید است، زیرا این قاره به دنبال خلاصی از زغال سنگ و انتشار گازهای گلخانهای بالاست. در این راستا با وجود خطوط لوله مختلفی که به اروپا میآیند مانند خط لوله ترانس آدریاتیک (TAP) یا محمولههای گاز طبیعی مایع (LNG) از ایالات متحده، هنوز در بازار شکاف وجود دارد.
ایالات متحده نیز از همان ابتدا از مجمع گاز شرق مدیترانه حمایت کرد. به نظر میرسد دلیل اصلی حمایت ایالات متحده از این مجمع، کاهش وابستگی کشورهای اروپایی به گاز روسیه بوده است. همچنین ادعا شد که ایالات متحده از پروژه EastMed برای مقابله با ترکیه در مقابل برخی اقدامات مانند روابط این کشور با روسیه استفاده کرده است.
خروج ایالات متحده از حمایت از پروژهEastMed
علیرغم دلایل قانع کننده فوق الذکر برای حمایت از این پروژه، اخیراً ایالات متحده رسماً حمایت خود را از این پروژه پس گرفته است. سفارت ایالات متحده در یونان اعلام کرد: «ایالات متحده به حمایت قوی از تلاشهای منطقهای برای تقویت، ارتقای همکاری و ثبات منطقهای از جمله مکانیسم ۳+۱ (با حضور جمهوری قبرس، یونان، اسرائیل + ایالات متحده) حمایت میکند، ما تمرکز خود را بر روی انتقالات برقی متمرکز میکنیم که میتواند هم از گاز و هم از منابع انرژی تجدیدپذیر تامین شود. ما از پروژههایی مانند برنامهریزی برای اتصالات اتحادیه آفریقا از مصر به کرت و سرزمین اصلی یونان و همچنین اتصال آسیا برای اتصال شبکههای برق اسرائیل، قبرس و اروپا حمایت میکنیم.»
به نقل از منابع وزارت خارجه آمریکا گفته شده است که پروژه خط لوله EastMed باید به کلی کنار گذاشته شود. سوال اجتنابناپذیر این است که چرا ایالات متحده تصمیم گرفت تمرکز خود را از پروژه EastMed تغییر دهد؟ برای پاسخ به آن میتوان دلایل متعددی را شناسایی کرد.
با توجه به گرایش جهانی به سمت انرژی سبز برای دستیابی به اهداف توافقنامه پاریس در مورد تغییرات آب و هوایی (COP۲۱)، آینده منابع فسیلی پس از سال ۲۰۳۰ مبهم به نظر میرسد. بیانیه فوق الذکر توسط ایالات متحده خاطر نشان میکند « در زمانی که امنیت انرژی اروپا مسئله امنیت ملی است، ما متعهد به تعمیق روابط منطقهای خود و ترویج فناوریهای انرژی پاک هستیم. ما تمرکز خود را روی اتصالات برقی که میتوانند هم از گاز و هم از منابع انرژی تجدیدپذیر پشتیبانی کنند، تغییر میدهیم.» دولت بایدن به شدت به پروژههای زیرساختی جدید سوختهای فسیلی نگاه میکند تا اطمینان حاصل کند که حمایت ایالات متحده به منابع کربنزا هدایت نمیشود.
به همین ترتیب، اتحادیه اروپا قصد دارد تا سال ۲۰۳۰ استفاده از گاز طبیعی در اروپا را ۲۵ درصد کاهش دهد و تا سال ۲۰۵۰ به طور کامل آن را کنار بگذارد. خاطرنشان میشود که حتی اسرائیل اعلام کرده است که جستجوی گاز طبیعی را متوقف و بر استفاده بیشتر از منابع انرژی تجدیدپذیر متمرکز خواهد شد. در واقع یونان نیز همین کار را انجام میدهد و تولید ۶۱ درصد از برق خود را از منابع تجدیدپذیر به عنوان هدف تعیین میکند.
دلیل دوم اینکه چرا ایالات متحده حمایت خود را از خط لوله EastMed پس گرفت، اینکه از نظر اقتصادی مقرون به صرفه نیست. برخی از کارشناسان استدلال میکنند که هزینه خط لوله EastMed همانطور که برنامه ریزی شده به سختی پوشش داده میشود و ساخت آن از نظر فنی دشوار است.
سوم؛ به نظر میرسد که ایالات متحده این پروژه را منبع اصلی تنش در منطقه میداند. افزایش تنش بین آمریکا و روسیه از یک سو و از سوی دیگر آمریکا و چین، تحمل تنشهای منطقهای را برای آمریکا دشوار میکند. در این میان؛ برخی دیگر لغو حمایت ایالات متحده را یک اقدام تجاری میدانند، چون استدلال میشود که تمایل ایالات متحده برای افزایش صادرات LNG خود به بازارهای اروپایی ممکن است دلیل پایان حمایت این کشور از پروژه EastMed شود.
ترکیه خرسند است که یونان در شرق مدیترانه یک حامی مهم یعنی ایالات متحده را از دست داده است که بازیابی این حمایت از یونان و قبرس آسان نخواهد بود. اما جنبه مهم خروج از پروژه EastMed توسط ایالات متحده اینکه احتمالا راه را برای مذاکره و حتی همکاری برای حل و فصل اختلافات بر سر شرق مدیترانه را هموار کند. این امر قبل از هر موضوعی مستلزم مذاکره و توافق بر سر مرزهای دریایی بوده که بعید به نظر میرسد. فقدان حمایت ایالات متحده از پروژه EastMed ممکن است ناگزیر این پروژه را به سمت عبور از ترکیه سوق دهد، از همین روی اسرائیل و انکارا به دنبال تعمیق روابط خود هستند
چرا اکتشاف ها موفق نبود؟
رویای سودآوری گاز طبیعی در مدیترانه شرقی به طور طبیعی انتظارات کشورهای ساحلی را برای سود اقتصادی از مالکیت، اکتشاف، بهره برداری و حمل و نقل ذخایر گاز طبیعی کشف شده در این منطقه را افزایش داد. بر این اساس، جامعه بین المللی در ابتدا امیدوار بود که صادرات گاز اسرائیل به اروپا بتواند همکاری بین کشورهای منطقه را تقویت، راه حل سیاسی برای مناقشات موجود مانند قبرس را آسان و وابستگی متقابل بین اروپا و این منطقه را تقویت کند.
این انتظارات مثبت دولت اوباما را به این باور رساند که طرفهای ذینفع که خریداران و فروشندگان بالقوه گاز طبیعی و همچنین شرکتهای انرژی بودند، میتوانند متقاعد شوند که در یک همکاری جدید مدیترانهای سرمایه گذاری کنند. با اینوجود، پس از سال 2011، نه ایالات متحده تمایل خود را برای حمایت از همکاریهای اقتصادی منطقهای در حوزه گازی مدیترانه شرقی نشان داد و نه از ذخایر گاز تازه کشف شده توسط اسرائیل حمایت کرد. در این میان بخش یونانینشین قبرس و مصر ایجاد مشارکت گازی فراگیر را رهبری کردند.
شرایط ژئوپلیتیکی پس از بهار عربی به شدت تغییر کرد و ذینفعان حوزههای گازی مدیترانه شرقی برنامههای رقابتی را همزمان با درگیری ای جاری اتخاذ کردند. از آن پس، رقابت ژئوپلیتیکی، به عامل اصلی تعیین کننده حدود همکاری انرژی شرق مدیترانه تبدیل شده است. از یک سو، قبرس با اسرائیل، مصر و لیبی قراردادهای موسوم به منطقه انحصاری اقتصادی ( EEZ) را بدون رضایت ترکیه امضا کرد که به زعم آنکارا؛ حقوق اقتصادی، سیاسی و قانونی ترکها نادیده گرفته شد.
همچنین این کشورها از شرکتهای انرژی مانند ENI و توتال برای اکتشاف و حفاری ذخایر دریایی در اطراف قبرس دعوت کردند که در نتیجه موجب ایجاد شکاف بین ترکیه و دیگر کشورهای ساحلی شد. از سوی دیگر، تل آویو از گسلهای ژئوپلیتیکی در منطقه برای به حاشیه راندن حقوق لبنان، سوریه استفاده کرد.
در مجموع، با تشدید اختلافات مصر، یونان، قبرس و اسرائیل تصمیم به تشکیل مجمع گاز مدیترانه شرقی (East Mediterranean Gas Forum) گرفتند. البته این کشورها نیز با همکاری دو یا چندجانبه مانند قبرس و یونان یا مصر، اسراییل و قبرس سعی کردند تا با حمایت از این فرصت، فضای رقابت را به جای همکاری فراگیر و پایدار در انرژی تشویق کنند
بنابراین در این چارچوب رقابت ژئوپلیتیکی؛ جنبه اقتصادی موضوع، منافع و همچنین امکانپذیری هزینه سرمایهگذاری برای اهداف گاز طبیعی شرق مدیترانه فراموش شده است. همانطور که اخیراً شرکتهای انرژی مانند Exxon-Mobile، ENI و Total عملیات حفاری خود را در بلوکهای 6 و 10 متوقف کردند و آنها را به تعویق انداختند که دلیل آن چشم انداز کاهش قیمت نفت در اوایل سال گذشته بود که برای انگیزه دادن به شرکتهای کلیدی انرژی برای تامین بار مالی و حتی ریسکهای سیاسی بالاتر، سرمایهگذاری در خطوط لوله شرکای شرق مدیترانه را، کافی نبود.
لازم به یادآوری است که قیمت نفت در ژانویه به دلیل کاهش تقاضا برای هیدروکربنها در بازارهای آسیایی تحت تأثیر شیوع ویروس کرونا شروع به کاهش کرد. ایالات متحده با احساس تأثیر منفی کاهش قیمت نفت بر صنعت ملی نفت خود، مجبور شد ریاض را برای دستیابی به توافق با مسکو در مورد کاهش تولید تحت فشار قرار دهد که از آن پس قیمت نفت به تدریج افزایش یافت و در حال حاضر به دلیل تشدید ریسک های سیاسی مانند مناقشه اوکراین، پرونده هسته ای ایران و کاهش تولید لیبی قیمت هر بشکه نفت برنت به 140 دلار در هربشکه نیز رسید...
نظر شما