به گزارش بازار به نقل از آهن پرایس، غالب افراد فعال در حوزه فولاد با استفاده از تاریخچه قیمتی مقاطع فولادی و شمش و همچین با بکارگیری شاخصهای مختلف به پیشبینی روند قیمت آهن آلات اقدام کردند اما آنطور که به نظر میرسد استفاده از انواع تحلیلهای بنیادی و تکنیکال چندان راهگشا نبود و در تعیین پایینترین قیمت حقیقی در بازار شمش و فولاد موفق نشدند.
تحلیلگران و فعلان فولادی با در نظر گرفتن چالش قطعی گاز صنایع و رشد ۲ هزار تومانی نرخ دلار و برخی متغیرهای اثرگذار دیگر و همچنین رفتار بازار در هفتههای گذشته، افزایش قیمت محصولات فولادی را احتمال میدادند اما این اتفاق نیفتاد و آنچه فعالان فولادی در انتظارش بودند تحقق نیافت.
در بررسی علل این تحلیل ناموفق عوامل متعددی اثرگذار است که مهمترین آن عدم تحلیل بازار به صورت کلان و در نظر نگرفتن عوامل بیرونی است. اگرچه این نوع تحلیلها در پیشبینی بازارهای باز و نامحدود که مبتنی بر عرضه و تقاضا در بازار واقعی است، کاربرد دارد و نتیجهبخش است.
در بررسی اشکلات این تحلیلها در وهله نخست باید در نظر داشت که به دلیل تحریمهای گستردهای که همه جانبه غالب بازارهای ایران را درگیر کرده است امکان صادرات انواع محصولات فولادی از جمله محصولات میانی یا محصولات نهایی مانند میلگرد و تیرآهن و ... با محدودیتهایی روبهرو است به همین جهت عوامل خارجی تأثیر چندانی در تحرک بازار ندارند. حتی اخبار سیاسی منفی نیز در افزایش متقاضی مصرف اثرگذار نیست و آنچه بازارهای ایران در این روزها نیاز دارد رفع تحریمها و ایجاد تحرک در اقتصاد است.
تعیین قیمت محصولات به صورت دستوری و از جانب دولت، سرمایهگذاری در بازارهای داخلی را کاهش داده و سرمایهگذاران با توجه به ضررها و زیانهای فراگیری که به واسطه قیمتگذاریهای دستوری متحمل شدهاند، عموما از سرمایهگذاری در این بازارها سر بازمیزنند.
به تحلیل آهن پرایس، به واسطه برخی سیاستگذاریهای اشتباه بازارهای ایران به بازاری ناسالم و ناامن تبدیل شده است بازاری که اساس شگلگیری آن بر پایه رقابت و عرضه و تقاضای محصولات نیست.
از طرفی دیگر به دلیل مانعتراشیها و تنشزاییهای متعددی که بر سر راه سرمایهگذاران و فعلان بازار مسکن و فولاد قرار میگیرد، آنها را دچار فرسودگی کرده که در نهایت موجب دست شستن این فعالان از فعالیت در بازارهای ایران میشود. زیرا با توجه به شرایط موجود سرمایهگذاری در این بازارها برای تولیدکنندگان و توزیعکنندگان توجیه اقتصادی چندانی ندارد.
همچنین به دلیل اینکه برخی بازارها مانند رمزارزها چالشها و دردسرهای سایر بازارها را ندارند و موظف به پرداخت مالیات نیز نیستند، موجب جذب افراد به این بازارها شده که درنهایت به خروج سرمایه از کشور منجر شده است. سرمایههایی که با به کار گرفته شدن در بازار مسکن و فولاد در داخل کشور تحول و رونق در این بازارها را رقم میزد.
با این اوصاف میتوان گفت تعیین کف قیمت در بازار هنگامی عملی میشود که با وجود یک دوره کاهش قیمتها و افت تقاضای مصرف، دوره افزایش تقاضا و قیمتی محسوس و قابل توجهی اتفاق بیفتد، درحالی که بیشتر فعالان و تحلیلگران براساس اطلاعات موجود از عرضه همچون هزینههای تولید، نرخ محصولات اولیه، نرخ ارز و ... بازار را تحلیل میکنند که نتیجه آن مانند آنچه اکنون رخ داده، نادرست از آب درمیآید.
به طور کلی براساس متغیرهای مختلفی که در اوضاع فعلی بازار تأثیرگذار هستند، اطلاعات به دست آمده بیانگر این است که احتمال افزایش قیمتها در بخش تولید و عرضه در ماههای پیش رو امری بعید و دور از انتظار نیست.
کاهش مصرف داخلی آهن آلات به ویژه در ایام سرد سال و همچنین با توجه به اطلاعات موجود از بخش مصرف و تقاضا، ادامه رکود و سکون حاکم محتملترین امر برای بازار داخلی است، در نتیجه تحریمهای فراگیر و تورم بسیار بالایی که همه بازارهای کشور را درگیر کرده است هر نوع تحلیل تکنیکال و فاندامنتال در این بازار را با شکست روبهروبه میکند و نمیتوان تنها با اتکا به دادههای بازار داخلی پیشبینی دقیق و درستی از اوضاع داشت.
نظر شما