تهمینه غمخوار؛ بازار: در حالی که تظاهرات مردمی و قیام ضد طالبانی در ولایات مختلف افغانستان همچنان ادامه دارد، ذبیح الله مجاهد سخنگوی گروه طالبان از تشکیل دولت موقت خبر داد و اسامی اعضای دولت موقت این گروه را اعلام کرد.
منابع آگاه اعلام کرده اند که اسامی منتشر شده بیانگر آن است که برخلاف ادعای پیشین رهبران طالبان که وعده داده بودند، دولتی فراگیر و همه شمول تشکیل خواهند داد، حکومت جدید متشکل از اعضای خود این گروه است، در حالی که طالبان از مدتها پیش با برخی از مقامات سابق مانند عبدالله عبدالله و حامد کرزی در تماس و مذاکره بوده است.
از طرفی گزارشها حاکی از این است که طالبان از ایران، روسیه و چین درخواست کرده بود که نمایندگان خود را به آیین اعلام دولت جدید افغانستان بفرستند. از سوی دیگر، کشورهای غربی با وجود تمایل برای مذاکره با طالبان، هنوز درباره به رسمیت شناختن این دولت موقت که طالبان در صدد تشکیل «امارت اسلامی» است، دچار تردید هستند و این مسئله ای است که پاکستانی ها که این روزها در پی گسترش روابط خود با طالبان هستند و همچنان تحولات درحال تغییر در این کشور را از نزدیک دنبال میکنند، پیشتر اعلام کرده بودند. از نظر پاکستان، طالبان با چالش های متعددی از جمله مشروعیت از سوی جامعه جهانی روبرو است و در آینده نیز میانه خوبی با غرب نخواهد داشت.
در همین راستا و بر اساس اهمیت موضوع تحولات افغانستان، خبرنگار بازار گفتگویی را با «دکتر جعفر حق پناه» مسئول مرکز مطالعات افغانستان انجمن علوم سیاسی، استادیار مدعو مطالعات منطقه ای دانشگاه تهران و تحلیلگر ویژه مسائل بین الملل ترتیب داده که در ادامه می خوانیم:
* از دیدگاه جنابعالی دلایل سقوط ولایتهای مختلف از طریق طالبان چه بود و چرا بر خلاف برخی پیش بینی ها با سرعت زیادی پیش رفت؟
البته در صحنه سیاست و امنیت در افغانستان، سرعت بالای رخ دادن این اتفاقات چندان جای تعجب ندارد؛ همانطور که در ۲۰ سال گذشته حمله امریکا به افغانستان به اذن طالبان شگفتی آفرین بود، این بار هم این شکل سریع خروج و قدرت یابی مجدد طالبان، شگفتی ساز بود. طبیعتا برخی از مولفه ها و متغیرها در سیاست داخلی، منطقه ای و بین المللی همگی به نفع طالبان با یکدیگر همکاری کردند تا نهایتا افغانستان در وضعیت انفعالی که اغلب کنشگران خواهان حفظ وضعیت موجود در این سه سطح بودند، قرار گیرد.
همچنین، آن عواملی که خواهان تغییر بودند یعنی از طالبان در داخل کشور گرفته تا در پاکستان، قطر و ترکیه در سطح منطقه ای و چین و روسیه در سطح بین المللی همه دست به دست هم دادند تا این اتفاق بسیار مهم و نقطه عطف در معادلاتی که بر وضعیت داخلی افغانستان، امنیت جمهوری اسلامی ایران و روابط دوجانبه اقتصادی تهران و کابل و مسائل بین المللی و منطقه اثر گذار بوده است، رخ دهد.
* بر اساس اعلام ذبیح الله مجاهد، طالبان دولت موقت را تشکیل داده و اعضای کابینه اعلام شده اند. سلطه کامل طالبان بر افغانستان چه تاثیری بر روابط تجاری و اقتصادی افغانستان و ایران به عنوان کشور همسایه و هم مرز ایجاد خواهد شد؟
البته تحلیلی که ما ارائه می دهیم، ناظر بر بازه زمانی کوتاه مدت و میان مدت است و پیش بینی حداکثر تا دو سال آینده امکان پذیر است. من فکر میکنم برای این بازه زمانی قدرت یابی طالبان و شرایطی که کشور در آن قرار دارد، به دلیل آنکه نوعی بی ثباتی در پی وضعیت گمرکات، ترددها و مسائل اداری پیش آمده و مراودات رسمی بیش از پیش تحت تاثیر قرار خواهد گرفت، موجب ایجاد رکود، وقفه و اخلال در روابط و مناسبات تجاری ایران و افغانستان خواهد شد.
ما باید در درجه نخست ببینیم که مراودات تجاری دو جانبه ممکن است که در آینده نزدیک به یک ابزاری برای مقامات و سیاستمداران تبدیل شود و به نوعی در خصوص آن گروکشی هایی صورت گیرد
از طرف دیگر باید در نظر داشت که هنوز مشخص نیست که امنیت تا چه میزان در این کشور برقرار گردد. کالاهایی که از مرزهای میلک و به ویژه دوغارون وارد می شود، عمدتا احتمال دارد که در شرایط بی ثباتی و هرج و مرج موجود، با ریسک بالایی همراه باشد و طبیعتا تجار ایرانی، افغانستانی و حتی سایر کشورها که از مسیر ایران استفاده می کردند، چندان تمایل نداشته باشند که در این حالت پر خطر در حجم بالا و مستمر کالاها را صادر نمایند.
نکته سوم این است که بازار کنونی افغانستان دچار تزلزل است. برخی از کالاها از جمله سیمان، میلگرد و برخی از مصنوعات فلزی که از ایران وارد می شد، در شرایطی که رونق بازار و بازسازی و توسعه در افغانستان برقرار باشد، خریدار پیدا می کند. در غیر اینصورت مردم دغدغه معاش و بقا دارند و در این صورت ممکن است برخی اقلام مصرفی از جمله خوراکی و حداکثر سوخت از ایران در این کشور مشتری پیدا کند.
حق پناه: به نظر من از حجم ۲.۵ میلیارد دلاری روابط تجاری ایران و افغانستان تا حد زیادی کاسته خواهد شد و این مناسبات احتمال دارد که بیشتر به سمت قاچاق و مراودات غیر رسمی و همچنین جایگزینی کالاهای ترکیه و پاکستان به جای کالای ایرانی حرکت کند
از بعد دیگر، به هر حال ما باید در درجه نخست ببینیم که مراودات تجاری دو جانبه ممکن است که در آینده نزدیک به یک ابزاری برای مقامات و سیاستمداران تبدیل شود و به نوعی در خصوص آن گروکشی هایی صورت گیرد که این مسئله موجب می شود که در شرایط بی اعتمادی و بی اطمینانی طرفین به یکدیگر، عملا به عنوان یک مانع و وقفه عمل کند.
در این شرایط، به نظر من از حجم ۲.۵ میلیارد دلاری روابط تجاری فی مابین تا حد زیادی کاسته خواهد شد. پیش بینی من است که این مناسبات احتمال دارد که بیشتر به سمت قاچاق و مراودات غیر رسمی و همچنین جایگزینی کالاهای ترکیه و پاکستان به جای کالای ایرانی حرکت کند که تا حدودی نیاز سوختی و مواد غذایی افغانستان تامین شود.
* یکی از مسائل مهم در روابط ایران، هند و افغانستان موضوع بندر چابهار است. با توجه به تنش طالبان با هند آیا دولت آینده افغانستان اجازه ترانزیت کالا از هند به بندر چابهار و به آسیای میانه را خواهد داد؟
هم اکنون مسئله ترانزیت کالای هندی از مسیر چابهار و مسیر افغانستان به آسیای میانه متصور نیست، زیرا در حال حاضر امکانی که این کالاها به شیوه دیگر از مسیر ایران به ترکمنستان و سپس وارد آسیای میانه شود، وجود دارد. لذا، قراردادی که ایران، افغانستان و هند در خصوص چابهار منعقد کرده اند، عمدتا ناظر بر این بود که کالای هندی از مسیر ایران و چابهار به افغانستان برسد که در آغاز بحران فعلی و سقوط کابل، دولت هند رسما اعلام کرد که این روند را متوقف خواهد کرد و هیچ محموله از هند به مقصد افغانستان وارد چابهار نخواهد شد.
حق پناه: به نظر من تا سال آینده باید اقلامی چون سوخت، موادغذایی و دارو و تجهیزات پزشکی به افغانستان ارسال شود که مشخص نیست که چه میزان از آن از ایران وارد خواهد شد
از طرفی ما در حال حاضر نمی توانیم دولت آینده افغانستان را در تصمیم گیری های کلان و راهبردی ببینیم. در همین شرایط کنونی ما میتوانیم بگوییم که تنشی جدی میان هند و طالبان برقرار است. هند تمایلی به ارسال کالا به افغانستان ندارد و طالبان نیز مزاحمتهای برای سفارت هند و برخی از اتباع هندی و هندوتباران مقیم افغانستان ایجاد کرده است.
مواضع تندی که دو طرف در قبال یکدیگر دارند، نشان میدهد که چابهار دیگر آن مزیت ایجاد پل ارتباطی میان هند و افغانستان را ایفا نخواهد کرد. البته عوامل دیگری نیز مطرح است؛ زمانی که بی ثباتی و ناامنی برقرار باشد، بسیاری از کالاها دیگر بازاری در افغانستان نخواهند یافت.
به نظر من تا سال آینده باید اقلامی چون سوخت، مواد غذایی و دارو و تجهیزات پزشکی به افغانستان ارسال شود که مشخص نیست که چه میزان از آن از ایران وارد خواهد شد. به هرحال رقبای ایران به خصوص پاکستان و همچنین چین که دو حامی اصلی طالبان هستند، مایل نیستند که مزیتهای ترانزیتی چابهار بالفعل شود و دسترسی های مستقیم خود را به افغانستان دارند. از این جهت این امر موجب می شود که مسیر ایران هر چه بیشتر تحت الشعاع قرار گیرد.
برخی از کمکهای دیگر هم از طرق خطوط هوایی صورت می گیرد که هم اکنون ترکیه و قطر در این زمینه فعال هستند و خطوط هوایی آنها بر فعال سازی فرودگاه کابل متمرکز است. مجموع این مسائل موجب می شود که همکاری هند و ایران در موضوع افغانستان تقریبا بلاموضوع شود.
* نظر شما در خصوص آسیب احتمالی حضور طالبان در ترانزیت کالا به افغانستان از طریق چابهار چیست؟
اینکه طالبان بخواهد به عنوان تهدیدی برای چابهار در نظر گرفته شود، به نظر من، موکول به این مسئله است که روابط ایران و طالبان چه سمت و سویی پیدا کند. در بعد تیرگی بسیار شدید و حالت شبه جنگ است که این مسائل موضوعیت پیدا میکند وگرنه مسئله خاصی نیست و من بعید میدانم که همچنین وضعیتی میان ایران و طالبان رخ دهد.
* طالبان گروهی سازمان یافته از قوم پشتون در افغانستان هستند که قرابت بسیاری با پشتون های پاکستان دارند. با تسلط طالبان بر افغانستان، به نظر میرسد که سطح تعاملات این دو کشور در مسیر رونق همکاریها قرار میگیرد. ارزیابی شما در این باره و دور زدن ایران چیست؟
نیت پاکستان از حمایت از طالبان و نفوذ بیشتر در افغانستان، نزدیک شدن به همین هدفی که شما در صورت سوال اشاره کردید، بود. حال اینکه چقدر در عمل امکان انجام این امر وجود دارد، باید کمی با تردید به آن نگاه کرد چرا که همه فاکتورها و متغیرها در اختیار پاکستان نیست و همچنین همه عوامل را نمیتوان از طرف افغانستانی و رهبری بخشی از طالبان که طرفدار پاکستان است، بدانیم.
طالبان نمیتواند همزمان هم آلت دستی برای پاکستان باشد و هم بخواهد در افغانستان دارای مشروعیت شود، همه گیری و همه شمولی دولت خود را بیابد، رابطه دوستانه ای با همسایگان خود از جمله ایران و روسیه داشته و حقوق زنان و اقلیت ها را مورد توجه قرار دهد
به هر حال، در همان دوران ۱۳۷۰ هم تنشها و اختلاف نظرهای جدی میان بخشهایی از طالبان و پاکستان وجود داشت. هم اکنون علی القاعده این امکان وجود دارد، زیرا افراطی گری، تندروی و گرایشهای سلفیستی در پاکستان بسیار قوی است و آن جریان حامی حزب تندروی طالبان در افغانستان می باشد. بنابراین، مانند سالهای گذشته پاکستان از این ناحیه به شدت احساس تهدید می کند؛ یعنی این افراطی گری ضمن اینکه ابزار و عصای دست مقامات سیاسی، نظامی و اطلاعاتی پاکستانی بوده و هست، در عین پاشنه آشیل و نقطه آسیب پذیری آنها نیز در نظر گرفته می شود که بازیگران و رقبای پاکستان می توانند از این عنصر استفاده کنند.
لذا، این امر میتواند بر روابط پاکستان و طالبان در آینده اثرگذار باشد. زیرا طالبان نمیتواند همزمان هم آلت دستی برای پاکستان باشد و هم بخواهد در افغانستان دارای مشروعیت شود، همه گیری و همه شمولی دولت را خود را بیاید، رابطه دوستانه ای با همسایگان خود از جمله ایران و روسیه داشته و حقوق زنان و اقلیت ها را مورد توجه قرار دهد. این عوامل با یکدیگر قابل جمع کردن نیست.
پاکستان تمایل ندارد که یک منبع اقتصادی برای طالبان باشد، بلکه میخواهد به بهانه طالبان کمکها و حمایتهای کشورهایی مانند چین، ترکیه و قطر و حتی امریکا را به خود جلب کند
از طرفی باید توجه داشت که پاکستان به تنهایی قدرت حمایت از طالبان در افغانستان را ندارد. مداخلات این کشور در افغانستان نیز به گونه ای بوده که بار مالی این موضوع را به دوش کشورهای عربی می انداخته است. لذا، پاکستان هم اکنون به دنبال انجام این کار به علاوه وارد کردن چین است. اما اینکه آیا پاکستان میتواند و موفق به این امر خواهد شد، از نظر من تردیدآمیز است. از سال آینده مشکلات جدی پدیدار شده و ماحصل روابط پاکستان و طالبان تا حد زیادی مخدوش خواهد شد.
همچنین از بعدی دیگر، پاکستان از طرفی تمایل ندارد که یک منبع اقتصادی برای طالبان باشد، بلکه میخواهد به بهانه طالبان کمکها و حمایتهای کشورهایی مانند چین، ترکیه و قطر و حتی امریکا را به خود جلب کند. حال باید دید که این بار جامعه جهانی فریب بازیهای ۴۰ ساله ای که پاکستانی ها در آن استاد هستند را خواهد خورد یا خیر.
در خصوص مسیر ترانزیت نیز چنین مسئله ای صادق است و باید دید که طالبان تا چه اندازه میتواند و میخواهد که فرآیند بازسازی، نوسازی و شبه توسعه یا به قول افغانها انکشاف را در کشورش دنبال خواهد کرد. در این صورت است که ترانزیت و واردات و صادرات کالا معنا پیدا می کند. در غیر اینصورت، همانطور که پیشتر عرض کردم، تنها اقلام ضروری از طریق خطوط هوایی و غیره به افغانستان ارسال خواهد شد که مسلما مسیر پاکستان بر مسیر ایران در اولویت قرار خواهد گرفت.
* حاکم شدن طالبان در امنیت سرمایهگذاری چین در بندر گوادر موثر بوده و عملاً باعث نزدیکی دو کشور افغانستان و چین با یکدیگر میشود. آیا چین، افغانستان را همپیمان خواهد کرد؟
البته روابط پاکستان و چین بعد استراتژیک و تاریخی دارد و چندان به تحولات افغانستان مرتبط نیست. حتی پروژه بندر گوادر هم از مدتها پیش آغاز شده بود و به هر حال، بدون افغانستان در حال اجرا بود. طبیعتا هم اکنون انگیزه چین بیشتر و نیاز چین و پاکستان به یکدیگر افزایش یافته است اما من فکر نمیکنم که این موضوع به مسئله هم پیمانی چین و افغانستان منجر شود، زیرا این مسئله دارای بعد سیاسی و امنیتی است.
نظر شما