بازار؛ گروه استانها: سمساری است، اما مانند مراکز تزریق واکسن کرونا میماند، همانطور غلغله و شلوغ؛ گروه گروه خریدار و فروشنده در گوشه و کنار میچرخند. سمسار دو شاگرد هم در این ماهها اضافه کرده تا بتواند از پسِ این حجم تقاضای خرید و فروش بر بیاید.
گروهی لابلای میز و صندلیهای ناهارخوری میگردند عدهای آمدهاند چیزهایی بفروشند اینجا به خصوص بازار فروش فرش، مبلمان و میز ناهارخوری و کمد و … بیش از دیگر اقلام داغ است هرچند اجاق گاز و صندلی و تلویزیون و حتی اتو و جارو برقی (برای خرید) خواهان دارد.
تجربههای تلخ برای نخستین بار
گروه عمدهای کسانی که برای فروش محصولات شأن آمدهاند مویی سپید کردهاند مشخص است که اگر فرزند دانشجوی آزاد، اجاره خانه، هزینه عقد و ازدواج فرزندان و … نداشتند هرگز سر از چنین جاهایی در نمیآوردند رفتار بسیاری شأن نشان میدهد هنوز یک بار هم به سمساری نیامدهاند سعی دارند مدام از فضا بیرون بیایند امیدوارند که تلفن همراهشان زنگ بخورد!
تکیه کلامشان این است «من خودم فلان سال فلان قدر به این کالا پول دادهام! کمی بیشتر بردار، نیاز دارم وگرنه نمیفروختم، نو است کاری نکرده، نیاز نداشتم نگه میداشتم و از همه دردناکتر اینکه نگهش دارید دو ماه دیگر پولش را میآورم و خودم برمیدارم!»
گروه عمدهای کسانی که برای فروش محصولاتشان آمدهاند مویی سپید کردهاند مشخص است که اگر فرزند دانشجوی آزاد، اجاره خانه، هزینه عقد و ازدواج فرزندان و … نداشتند هرگز سر از چنین جاهایی در نمیآوردند
اینها صحبتهای مردمی هستند که آمدهاند خاطرات و لوازم زندگی شأن را بفروشند تا بتوانند برای دخترشان هزینه دانشگاه و جهزیه، برای پسرشان هزینه ازدواج و یا پیش پرداخت یک پراید اقساطی را تأمین کنند که روی اسنپ کار کند تا حمایتی از حقوق بازنشستگی سه تا چهار میلیون تومانی پدر خانواده با چهار فرزند باشد.
بازار «ته مانده گوشت و پنیر» رونق گرفت " height="400" src="https://media.tahlilbazaar.com/d/2021/03/28/4/72237.jpg" width="600" />
هزینه گزاف دانشگاه و جهیزیه
یکی شأن میگوید: «نیاز نداشتم نمیفروختم اما دخترم علاوه بر اینکه دانشجو است بلکه خواستگار هم دارد و مادرش باید چند وسیله مختصر برایش بخرد» از این مرد میان سال که مشخص است بیش از ۵۵ سال دارد میپرسم چه چیزهایی را فروختهای و میگوید: «میزناهار خوری را دادیم چون دیدیم که استفاده از آن نمیکنیم از سوی دیگر یک تخته فرش در اتاق خواب بود که تخت آن را میپوشاند و عملاً دیده هم نمیشد آن را هم فروختیم.»
این پیرمرد که نام خود را هم نمیگوید، میافزاید: «نیازی به آنها نداشتیم از طرف دیگر آمدهام ببینم چقدر برایشان پول میدهند شاید بفروشیم» اما مشخص است که برای چه آمده و نمیخواهد چه چیزهایی را بگوید. مصاحبه با دیگر کسانی که اینجا هستند دشوار است علاقهای به صحبت کردند ندارند اما رفتارشان نشان میدهد که چرا اینجا هستند مانند کسانی که از حضور در یک مکان ناراضیاند.
رونق کار سمساری
محمد علی عرب که سمسار است، به خبرنگار بازار میگوید: یک سالی است که سرمان بسیار شلوغ شده چرا که تقاضا برای فروش اقلام و لوازم خانگی بسیار زیاد شده است بالاخره مردم گرفتار هستند و باید هزینههایشان را جبران کنند. در سمساری ما یک انبار کامل از لوازمی وجود دارد که گذاشته شدهاند پولی بابتشان پرداخت شده و از ما مهلت دو ماهه گرفتهاند که آن را نفروشیم و بعد از دو ماه اگر پول را نیاوردند جنس را بفروشیم اما خیلیهایشان شش ماه است اینجا هستند و من نمیفروشمشان تا خودشان بیایند.
یک سالی است که سرمان بسیار شلوغ شده چرا که تقاضا برای فروش اقلام و لوازم خانگی بسیار زیاد شده است
وی با بیان اینکه بازار فروش این روزها آنقدر زیاد شده که در برخی موارد توان خریداری کردن را نداریم، میافزاید: زمانی ۸۰ درصد کار ما فروش و ۲۰ درصد خرید بود امروز ۵۰، ۵۰ در هر دو سو مشتری و متقاضی وجود دارد که نشان میدهد مردم بیش از گذشته اقلام خانه شان را میفروشند.
بازار داغ جهیزیه
این سمسار با بیان اینکه آنقدر سرمان شلوغ شده که دو کارگر اضافه کرده ام، میافزاید: وسایل همه چیز برای فروش میآید از فرش و میز و مبل بگیرید تا یخچال و تخت خواب و حتی برخی اقلام قدیمی مانند رادیو ترانزیستوری و … اما بسیاری شأن خریدار ندارند و ما نمیتوانیم آنها را بخریم امروز فقط لوازم اساسی خانه مبل، تخت، کمد، گاز، یخچال و تلویزیون و… خواهان دارد.
از عرب میپرسم آیا برای تأمین جهیزیه هم میآیند، میافزاید: فراوان؛ شاید از هر ده مشتری که دارم دو تا سه مورد برای جهیزیه میآیند سه مورد هم قطعاً آمدهاند که لوازم خانه شان را بفروشند و نهایتاً سه مورد باشد که افراد برای دفتر کار یا خانه دانشجویی یا … لوازم بخرند.
وی میگوید: مردم ندارند و گرفتار شدهاند بسیاری شأن اینجا گریه میکنند و ما هم کاری نمیتوانیم کنیم. شش ماهی است که بازار جهیزیه داغ است و ما یک نفر را گذاشتهایم تا با یک پمپ باد و قوطی رنگ فقط میز و صندلی و مبل و … را رنگ و تمیز کند تا مشخص نشود دسته دو است.
زندگی برای مردم سخت شده است
دیگر سمسار نیز میگوید: شرایط برای مردم آنقدر سخت شده که برخی شأن یخچال و تلویزیون و یک تخته فرش را نگه میدارند و مابقی مانند مبلمان و تخت خواب و … را که میتوان بدون آنها هم زندگی کرد، میفروشند تا به زخمهای زندگی شأن بزنند. ما مشتریهایی داریم که آمدهاند قالی زیر پایشان را بفروشند تا مدتی با آن گوشت و مرغ بخرند من خودم مشتری داشتم که فرشهایش را فروخته بود تا بتواند برای دخترش شهریه دو ترم دانشگاه بریزد.
رستمی با بیان اینکه مشکل مالی بزرگترین دغدغه مردم شده است، بیان کرد: فکر کنید شما دو دختر دم بخت دارید و یک حقوق بازنشستگی باید چه کنید؟ یک فرزند پسری دارید که به سن ازدواج رسیده است هزاران بار هم که بگوییم قناعت و.. باز هم در کمترین حالت یک عروسی ۲۰ میلیون تومان که خرج دارد این زوج هیچ پولی که نداشته باشند ۲۰ میلیون تومان که برای پول پیش یک خانه باید بدهند و ۲۰ میلیون تومان هم لوازم بخرند که همه اینها یکباره سر به فلک میکشد. در نتیجه مجبور هستند قید برخی لوازم شأن را بزنند.
شرایط برای مردم آنقدر سخت شده که برخی از آنها یخچال و تلویزیون و یک تخته فرش را نگه میدارند و مابقی مانند مبلمان و تخت خواب و … را که میتوان بدون آنها هم زندگی کرد، میفروشند تا به زخمهای زندگیشان بزنند
وی میگوید: ما مواردی داریم که فرد میآید و میگوید مثلاً ۱۵ میلیون تومان جهیزیه برایش تهیه کنیم خودمان میرویم از تخت و کمد و … را پیدا کرده میخریم رنگ میکنیم بسته بندی میکنیم و میفرستیم و او به ما درصدی را پرداخت میکند تازه اینکه میگویم برای خانوادههای متوسط رو به بالا است که به سمت اجناس دسته دو روی آوردهاند خانوادههای کمتر که هیچ. ما به واسطه شغلمان مجبور هستیم در خانه مردم رفت و آمد کنیم و من مشاهده میکنم که ۸۰ درصد مشتریان جدید ما از افراد متشخص هستند و خانه شان نشان میدهد که زمانی دستی بر دهان داشته و حتی دست گیر بقیه هم بودهاند.
خرده پنیر هم مشتری دارد
کار فقط به سمساری و خرید لوازم دسته دو و فروش لوازم منزل منتهی نمیشود شوقی یکی از کسبه ای که در زمینه لبنیات و مرغ و پروتئین و … فعالیت دارد نیز به خبرنگار بازار، میگوید: بسیاری میآیند و از ما پنیر ته پیت حلبی را مطالبه میکنند که خرد شده و با قیمت کمتری عرضه میشود چرا که واقعاً پول خرید پنیر را ندارند.
شوقی با بیان اینکه این افراد بارها در طول یک روز به ما سر میزنند تا مطمئن شوند که حلب ۱۷ کیلوگرمی پنیر فروش رفته و مقداری خرده نیز در کف آن باقی مانده تا همان را بخرند و به خانهشان ببرند آن هم پنیری که به واسطه ته نشین شدن نمک داخل آن بسیار شور و بی کیفیت است اما مردم چه کنند همین را هم باید بخرند و بخورند وگرنه چیزی برای خوردن نیست.
وی میافزاید: کسانی میآیند و التماس میکنند که اگر خامهای مثلاً دو روز سه روز از تاریخش گذشت آن را بخرند اما ما این کار را نمیکنیم. از سوی دیگر مشتریهایی هستند که میگویند تخم مرغهای شکسته را برایشان در یک کیسه فریزری قرار داده و وزن کنم و به آنها بفروشم که از این دست موارد فراوان در طول روز رخ میدهد.
قصابی و صف خرید خرده گوشت
به پیشنهاد این کاسب سری هم به قصابی میزنیم مالک قصابی فردی میان سال به نام میرزایی است که به خبرنگار بازار میگوید: جدیداً بازار گوشت خردهای داغ شده است گوشت خردهای همان گوشتی است که از دم دست قصاب و از لخت کردن شقه گوساله و یا گاو باقی میماند و به صورت ریز ریز و عمدتاً هم پر از چربی است.
میرزایی با بیان اینکه معمولاً گوشت یک گوساله زمانی که از استخوان جدا میشود دو الی سه کیلو بسته به مهارت قصاب گوشت خردهای و ریز ریز میدهد که اندازه بند انگشت هستند برخی تکههای ریز هم بر روی استخوان میماند که هم استخوانهایی که به انها گوشت چسبیده خریده میشود و هم گوشتهای خرد و تکیهای را کیلویی ۶۵ تا ۷۵ هزار تومان می خرند البته کسی نمیآید یکباره یک تا دو کیلوگرم از این گوشتها را بخرد مشتریان ما همگی ۲۰۰ گرمی هستند.
بسیاری میآیند و از ما پنیر ته پیت حلبی را مطالبه میکنند که خرد شده و با قیمت کمتری عرضه میشود چرا که واقعاً پول خرید پنیر را ندارند
وی با بیان اینکه این گوشت خرد شدهها تقریباً هر مشت ۲۰ هزار تومان میشود، میگوید: برخی اوقات برای همین یک مشت گوشت دعوا هم میشود و بعضی هستند که از صبح به مغازه آمده و میگویند برایشان نگه داریم این حقیقتاً ما را هم ناراحت میکند اما چارهای هم نداریم آنهایی که بالا نشستهاند باید وضعیت را سامان بدهند.
چهرههای جدیدی از فقر
فقر این روزها چهرههای جدیدی از خود نشان میدهد چهرههایی که معمولاً کمتر آن را به یاد داریم چه بسیار هستند کارکنان و بازنشستگان و انسانهای محترمی که مثلاً یک بیماری بخشی از پولهایشان را از آنها گرفته و امروز محتاج شدهاند که برای خرید یک محصول، یکی از داراییهایشان را بفروشند. افراد محترمی که با هر شرایطی کنار میآیند اما دست جلوی کسی دراز نمیکنند.
امروز مراجعه برای کار در آژانس و دفاتر در بین بازنشستگان به وفور رسیده است این نشان میدهد که زندگی با یک حقوق نمیتواند اداره شود آن هم برای کسی که ۳۰ سال کار کرده و حالا باید در خانه استراحت کند اما مگر دانشگاه فرزندان و بدهی و جهیزیه و … میگذارد؟ باید دید آیا دولت سیزدهم میتواند در زمینه محرومیت زدایی و کاهش مشکلات معیشتی مردم برنامههای عملیاتی خوبی را اجرا کند؟
نظر شما