فاطمه محمدی پور؛ بازار: سایت تحلیلی نشنال اینترست اخیرا مقاله ای با قلم «دزموند لاچمن» معاون سابق صندوق بین المللی پول در مورد وضعیت اقتصادی ناشی از ویروس کرونا که برای «دونالد ترامپ» به کابوس تبدیل شده است، منتشر نمود. متن مقاله در ادامه آمده است.
در ماه مه ۲۰۰۳، «جورج دبلیو بوش» سخنرانی با نام «ماموریت انجام شده» داشت که در آن ادعا نمود ایالات متحده آمریکا در جنگ عراق پیروز شده است. این در حالی است که پس از سالها ریختن خون، عرق و اشک در آن کشور پیروزی هنوز به وقع نپیوسته و ایالات متحده آمریکا در یک درگیری وارد شده که هرگز به پایان نرسید.
باید پرسید که آیا ممکن است اتفاقاتی مشابه برای رئیس جمهور ترامپ در ماههای آخر دوره اول ریاست جمهوری اش رخ دهد – درست زمانی که با ویروس کرونا و تبعات اقتصادی ناشی از آن مقابله می کند؟ باید گفت که او نباید اشتباهات سلف خود را تکرار کند و باید بداند که در جنگهای پیچیده هیچ کشوری به راحتی پیروز نمی شود.
قبل از شیوع ویروس کرونا وضعیت اقتصادی امریکا از نظر تعداد و تنوع مشاغل و نرخ پایین بیکاری خوب بود و دولت ترامپ امیدوار بود در انتخابات ۲۰۲۰ پیروز میدان شود. در همان حال سیاستگذاران آمریکایی ساکت نبودند و درباره چشم انداز اقتصادی ایالات متحده آمریکا احساس نارضایتی داشتند.
تصمیم گیرندگان امریکایی اکنون به تبعات اقتصادی ناشی از ویروس کرونا توجه داشته و خطرات نزولی عمده - هم در داخل و هم در خارج از کشور- که بهبود اقتصادی ایالات متحده با آن مواجه است را نیز مورد توجه قرار می دهند.
باید گفت که اقتصاددانان وال استریت بیش از حد در مورد وضعیت فعلی بازار کار ایالات متحده آمریکا نگران هستند و این مهم ناامیدکننده است. اقتصاددانها انتظار داشتند در ماه مه ۸.۵ میلیون شغل ایجاد شود این در حالی است که در این مدت فقط ۲.۵ میلیون شغل ایجاد شده است. آنها همچنین انتظار داشتند نرخ بیکاری را کاهش دهند این در حالی است که نرخ بیکاری ۱۳.۳ درصد است و می توان گفت که این نرخ بیکاری هنوز بسیار بیشتر از آنچه در عمق رکود اقتصادی بزرگ سال ۲۰۰۸-۲۰۰۹ رخ داد می باشد.
گفتنی است که تقریباً نیمی از سود در ماه مه از مشاغلی که مورد استقبال عموم مردم قرار گرفته حاصل شده است و این دستاوردهای اخیر در برابر موج دوم اپیدمی ویروس کرونا آسیب پذیر است. حقیقت موضوع این است که ما نمی توانیم احتمال موج دوم بیماری همه گیر را در اواخر پاییز رد کنیم و این مهم می تواند حداقل بخشی از دستاوردهای اشتغال ماه گذشته را نیز از بین ببرد. در واقع، این دقیقاً خطری است که اکنون بسیاری از اپیدمیولوژیستها به ما هشدار می دهند.
آنها این خطر را به دلیل پایان قرنطینه اجباری زود هنگام و همچنین فقدان فاصله اجتماعی در بین معترضین امریکایی که اکنون در سراسر کشور حضور دارند، پیش بینی می کنند.
باید گفت افزایش اشتغال این خطر را از بین نمی برد و ممکن است همه گیری منجر به تغییرات عمیق در رفتار شود که این امر می تواند برای بهبود اقتصادی مشکلات زیادی ایجاد کند. زیرا به علت ترس از بیکاری ممکن است خانوادهها تمایل بیشتری به پس انداز نسبت به هزینه کردن داشته باشند.
با توجه به گرایش بیش از حد فضای کار در خانه، شرکت های ساختمانی ممکن است تمایل کمتری به انجام پروژه های جدید ساختمانی داشته باشند. با توجه به عدم اطمینان در مورد امنیت زنجیره های تأمین، شرکت ها ممکن است تمایل کمتری به سرمایه گذاری داشته باشند.
اما خطر دیگر برای ریکاوری ایالات متحده آمریکا بعد از اتمام قرنطینه اجباری که چندان هم جلب توجه نمی کند منشاء خارجی دارد. این خطر بیش از همه خطرات و تهدیدات موجب پشیمانی است با توجه به موج پیش فرض بدهیهایی که اکنون انتظار می رود در اقتصادهای نوظهور بازار رخ دهد. همچنین با توجه به وضعیت بسیار حیرت آور اقتصاد اروپا که این می تواند راه را برای بحران بدهی مستقل دیگر منطقه یورو باز کند.
پس از چندین ماه تاریکی بی سابقه اقتصادی، قابل درک است که ما می خواهیم هر خبر مثبت واقعی را جشن بگیریم. اما پایان قرنطینه اجباری و افزایش اشتغال جهت بهبود وضعیت اقتصادی با توجه به اعتراضاتی که در سراسر کشور در جریان است، استراتژی قابل قبولی نبوده و باعث می شود بهبود وضعیت اقتصادی به تعویق افتد.
از طرفی «دونالد ترامپ» نباید با پایان قرنطینه و بهبود وضعیت اقتصادی در طی چند ماه مانند سلف خود ادعای پیروزی در مبارزه با کرونا نماید زیرا باید موج دوم کرونا و آسیب های ناشی از آن را نیز در نظر گیرد. تصمیم گیران و اقتصاددان ها هم باید جهت بررسی مسائل اقتصادی و تنظیم بودجه در این مرحله سخت آمادگی داشته باشند.
نظر شما