۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۰۷:۵۲
توافق با ایران برای هر دولتی در آمریکا موفقیتی بزرگ خواهد بود
روابط ایران و آمریکا از نگاه فرشاد عادل

توافق با ایران برای هر دولتی در آمریکا موفقیتی بزرگ خواهد بود

فرشاد عادل کارشناس مسائل استراتژیک می گوید: توافق با ایران برای هر دولتی در آمریکا موفقیتی بزرگ خواهد بود و حتما این مساله برای دولت بایدن هم صدق می‌کند.

بازار؛ گروه بین الملل: اخبار و گمانه‌زنی‌هایی اخیرا پیرامون تمایل آمریکا به انعقاد توافق هسته‌ای جدید با ایران در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴، مطرح شده، در حالی که هدف آن جلوگیری از جنگ عنوان شده است. بایدن در یک ویدئو در خصوص لزوم توافق با ایران و پیشگیری از ایجاد فرصت برای ترامپ سخن گفته است. بر همین اساس، برخی از تحلیلگران معتقدند که کاخ سفید در حال بررسی توافق هسته‌ای جدید با ایران در ازای لغو برخی تحریم‌های اقتصادی علیه تهران است تا از یک جنگ تمام عیار در منطقه جلوگیری کند. یک دیدگاه در داخل دولت این است که جو بایدن فرصتی را برای آغاز مذاکرات دیپلماتیک با هدف احیای مجدد توافق هسته‌ای ایران مشاهده می‌کند.

در همین راستا و بر اساس اهمیت موضوع، خبرنگار بازار گفتگویی با «فرشاد عادل» کارشناس مسائل استراتژیک و دبیر کل اندیشکده مطالعات راهبردی ایران و چین انجام داده که در ادامه می خوانیم.

* گزارش هایی وجود دارد که در آستانه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، بایدن به دنبال توافق با ایران است، از دیدگاه شما آیا چنین موضوعی صحت دارد؟ در این صورت دلیل این امر چیست؟

موضوع توافق هسته‌ای با ایران همواره از مسائل مهمی بوده است که روسای جمهوری سابق ایالات متحده نیز به آن توجه داشته اند. اما دولت فعلی آمریکا در دوره ریاست جمهوری بایدن با مسائل مختلفی روبرو بوده است که باعث ایجاد ذهنیت منفی در خصوص کارنامه سیاست خارجی او شده است. با مرور برخی از مهم‌ترین رویدادهای رخ داده در دولت بایدن شاهد چند اتفاق برجسته هستیم. نخست خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان بود که موجب شد ذهنیت منفی در خصوص آمریکا در میان هم‌پیمانانش ایجاد شود، زیرا بسیاری از تحلیلگران این اتفاق را به نوعی شکست آمریکا در حفاظت از ارزش‌های غربی و نیز دولت‌های هم‌پیمانش تلقی کردند و با وجود سال‌ها سرمایه‌گذاری اقتصادی و امنیتی آمریکا در افغانستان درنهایت شاهد بودیم که مجددا طالبان بر این کشور تسلط پیدا کرد.

موضوع برجسته بعدی جنگ روسیه و اوکراین بود که با وجود پشتیبانی کامل محور غربی به رهبری آمریکا از اوکراین، روسیه همچنان در حال پیگیری برنامه‌های خود در این عملیات نظامی است و چشم‌انداز پیش رو نیز به گونه‌ای نیست که نشان‌گر شکست روسیه در این میدان باشد و شاید بتوانیم بزرگ ترین بازنده‌ این رخداد را هم هم‌پیمانان اروپایی آمریکا بدانیم. این موضوع نیز به خودی خود موجب ایجاد شکلی از بدبینی به سیاست ‌خارجی دولت بایدن شده است.

مهم‌ترین رخداد مرتبط با سیاست خارجی دولت بایدن اتفاقات مرتبط با غزه است که موجب سقوط شدید محبوبیت آمریکا در جامعه جهانی شده است

اما، شاید مهم‌ترین رخداد مرتبط با سیاست خارجی دولت بایدن اتفاقات مرتبط با غزه است که موجب سقوط شدید محبوبیت آمریکا در جامعه جهانی شده است. در حال حاضر نگاه مردم جهان نسبت به ایالات متحده در قیاس با پیش از عملیات طوفان الاقصی بسیار منفی تر است، زیرا اینگونه به نظر می‌رسد که دولت باید تمام اعتبار و حیثیت خود را برای دفاع از رژیم صهیونیستی قربانی کرده و امروز به عنوان یکی از شرکای جنایات اسرائیل در غزه شناخته می‌شود.

تمامی این مسائل در فضای داخلی آمریکا نیز موجب شکل‌گیری انتقادات مختلفی از دولت بایدن شده است و رقبای بایدن نیز هریک به فراخور موضوع با برجسته‌سازی شکست‌های دولت فعلی آمریکا در سیاست خارجی به تخریب آن می‌پردازند و در چنین شرایطی طبیعی است که بایدن به دنبال کسب دستاورد بزرگ به منظور تغییر شرایط باشد و موضوع ایران به عنوان یکی از موضوعات برجسته در سیاست خارجی آمریکا از این جهت می‌تواند گزینه‌ای باشد که کسب دستاورد در آن موجب ترمیم کارنامه سیاست خارجی دولت بایدن شود و منطقی است اگر در آستانه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا شاهد تشدید تلاش‌ها برای به ثمر رسیدن چنین توافقی باشیم.

در شرایط فعلی توافق با ایران الزاما نمی‌تواند برای بایدن پیروزی به حساب آید و این موضوع ممکن است از سوی رقبای بایدن به نوعی تعبیر به ضعف آمریکا برابر ایران شود

اما این تمام موضوع نیست و باید توجه داشته باشیم که در شرایط فعلی توافق با ایران الزاما نمی‌تواند برای بایدن پیروزی به حساب آید و این موضوع ممکن است از سوی رقبای بایدن به نوعی تعبیر به ضعف آمریکا برابر ایران شود.

* بعضی از تحلیلگران استدلال کرده اند که عملیات وعده صادق و پاسخ ایران، جلوه ای از قدرت موشکی و پهپادی جمهوری اسلامی ایران را به نمایش گذاشت و همین موضوع در راستای منافع ایالات متحده و به طور خاص به نفع بایدن در رقابت انتخابات ریاست جمهوری خواهد بود. دیدگاه شما در این باره چیست؟

به طور قطع عملیات پهپادی و موشکی ایران علیه اسرائیل از برجسته ترین رخدادهای معاصر است که بر روندهای مختلف بین‌المللی اثرگذار خواهد بود. این موضوع از جهاتی می‌تواند به نفع بایدن و از جهاتی به ضرر او باشد. در نگاه اول روایتی که می‌توانیم به دست دهیم این است که ایالات متحده و به طور خاص دولت بایدن با مدیریت تنش میان ایران و اسرائیل موفق به کنترل شرایط و جلوگیری از تشدید منازعات در غرب آسیا شد؛ آن‌هم در موضوع حساسی مانند تقابل ایران و اسرائیل، هم‌زمان با تشدید تنش‌ها میان رژیم صهونیستی و مردم غزه که خود این موضوع یک بحران بین‌المللی جدی به حساب می‌آید و تسری آن به سایر نقاط غرب آسیا می‌توانست عواقب و پیامدهای بسیار جدی در پی داشته باشد.

بنابراین اگر از این زاویه بنگریم می‌توانیم دولت بایدن را صاحب دستاورد بدانیم، زیرا به زعم بسیاری از تحلیلگران واسطه‌گری آمریکا به منظور مدیریت تنش میان ایران و اسرائیل امری غیر قابل انکار است و این امر می‌تواند به عنوان یک موفقیت در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به نفع بایدن باشد. اما، از سوی دیگر نباید فراموش کرد که ایران برای نخستین بار در تاریخ و در زمان حاکمیت بایدن بر دولت آمریکا به شکل مستقیم خاک اسرائیل را موشک باران کرد و همین مساله در فضای داخلی آمریکا می‌تواند به عنوان نشانه ای از عدم موفقیت آمریکا برای مهار ایران مورد توجه قرار گیرد.

با توجه به حساسیت موضوع رژیم صهیونیستی در آمریکا و نیز فعالیت و اثرگذاری پررنگ لابی‌های صهیونیستی در این کشور، موضوع عملیات وعده صادق حتما از موضوعات اثر گذاری خواهد بود که می‌تواند سرنوشت بایدن را تحت تاثیر قرار دهد

با توجه به حساسیت موضوع رژیم صهیونیستی در آمریکا و نیز فعالیت و اثرگذاری پررنگ لابی‌های صهیونیستی در این کشور، موضوع عملیات وعده صادق حتما از موضوعات اثر گذاری خواهد بود که می‌تواند سرنوشت بایدن را تحت تاثیر قرار دهد و اگر رقبای انتخاباتی بایدن بتوانند این روایت را پر رنگ کنند که اسرائیل به دلیل ضعف دولت بایدن در برابر ایران مورد حمله قرار گرفت، تمامی اقدامات دیگر دولت او برای مدیریت تنش به حاشیه خواهد رفت و در نهایت این موضوع به نفع رقبای بایدن و به خصوص ترامپ تمام خواهد شد.

اما به طور کلی، عملیات وعده صادق اقدام بی سابقه‌ای بود که مهم‌ترین ثمره اش را باید جلب توجه جهانیان به قدرت ایران بدانیم و این گزاره به طور کلی حاکی از شکست دهه‌ها تلاش آمریکا برای مهار ایران است و اینک ایران نه‌تنها پس از قرن‌ها به نقطه‌ی ثبات در بازدارندگی نظامی رسیده است، بلکه از توان عملیات هجومی بی سابقه‌ای نیز برخوردار شده و ورود ایران به این سطح برای هر دولتی که در آمریکا روی کار باشد چالش بر انگیز خواهد بود و در بلند مدت این قدرت ایران می‌تواند بسیاری از معادلات را تغییر دهد و آمریکا را نیز مجبور کند که با تفاهم با ایران بخشی از چالش‌های موجود در منطقه را حل کند.

* آیا این احتمال وجود دارد که به دنبال توافق احتمالی میان امریکا و ایران، و خاورمیانه آرام بگیرد؟

حتما بخشی از توجه استراتژیست‌های آمریکایی به این موضوع است که با توافق با ایران توان آمریکا را برای پیگیری سایر برنامه‌های سیاست خارجی آن افزایش دهند. برای پاسخ به این سوال باید مقدمه‌ای بیان شود که اهمیت ایران در کلان‌استراتژی‌های آمریکا را به روشنی مشخص کند. ایران کشوری است که از موقعیت جغرافیایی ویژه‌ای برخوردار است و در یکی از مهم ترین نقاط جهان یعنی خاورمیانه یا غرب آسیا قرار گرفته است. از سوی دیگر ما در فضای کنونی جهان شاهد تحولات جدیدی هستیم که می‌تواند موجب تغییرات چشم‌گیری در نظم بین‌الملل شود.

در حال حاضر خیزش چین و سایر قدرت‌های نوظهور، کشورهای جهان‌ها را با انتخاب‌های متنوع تری روبرو کرده است و کلان‌راهبردهای چین نیز این جهت‌گیری را دارد که علی‌رغم مواضع اعلامی این کشور، در عمل آمریکا و محور غربی را به چالش بکشد و موجب شکل‌گیری محوری جدید متشکل از کشورهای در حال توسعه‌ی عمدتا آسیایی و آفریقایی در برابر آمریکا و متحدانش شود و این موضوع به معنای کم‌تر شدن سهم آمریکا از کیک قدرت بین‌المللی خواهد بود.

بنابراین، منطقی است که برنامه ریزی برای مهار چین از مهم‌ترین اقدامات آمریکا در شرایط کنونی جهان باشد و در این برنامه‌ریزی‌ها خاورمیانه نقشی پر رنگ دارد. کشورهای این منطقه به عنوان یکی از مهم‌ترین منابع تامین انرژی چین در حال حاضر همکاری‌های نزدیکی با چین دارند و توسعه‌ی هرچه بیشتر این همکاری‌ها در واقع به معنای کم‌رنگ تر شدن نقش آفرینی آمریکا در این منطقه خواهد بود. بر همین اساس شاهد هستیم که آمریکایی‌ها در تلاش هستند تا با ایجاد معادله ای جدید در منطقه این روند را تحت تاثیر قرار دهند.

آمریکا حاضر است که در ازای عادی‌سازی مناسبات سیاسی و همکاری‌ ها میان اعراب و اسرائیل امتیازاتی به این کشورها دهد که این امر در ظاهر می‌تواند معامله‌ای به نفع اعراب و منطقه باشد

در این معادله‌ی جدید، آمریکا حاضر است که در ازای عادی‌سازی مناسبات سیاسی و همکاری‌ها میان اعراب و اسرائیل امتیازاتی به این کشورها دهد که این امر در ظاهر می‌تواند معامله‌ای به نفع اعراب و منطقه باشد، اما در عمل با شکل‌گیری چنین اتفاقی دست آمریکا برای تمرکز بیشتر بر مهار چین در شرق آسیا باز تر خواهد شد و خاورمیانه دیگر به عنوان کانونی که نیازمند مراقبت و تمرکز ویژه آمریکا باشد، حائز اهمیت نخواهد بود. از سوی دیگر در پی چنین توافقی به طور طبیعی هم‌پیمانی آمریکا و اعراب وارد مرحله‌ای جدید خواهد شد و امکان شکل‌گیری برنامه‌های مشترک اقتصادی و امنیتی با مشارکت اسرائیل در منطقه نیز وجود خواهد داشت که خود این مساله می‌تواند منجر به مدیریت برنامه‌های آتی چین برای منطقه غرب آسیا شود.

درچنین شرایطی ایران کشوری خواهد بود که موفقیت یا عدم موفقیت برنامه‌های بلند مدت آمریکا در منطقه به آن وابسته است. جمهوری اسلامی ایران به عنوان کشوری برخوردار از ۱۵ همسایه یک گذرگاه کلیدی برای ایجاد پیوند میان مناطق مختلف جهان به حساب می‌آید و در آینده‌ای نزدیک نیز می‌تواند مسیر دسترسی چین به مدیترانه و شمال آفریقا را فراهم کند و از طرفی از این ویژگی برخوردار است که روسیه را به آب‌های بین‌المللی خلیج فارس و اقیانوس هند متصل کند. بنابراین در شرایطی که آمریکا نیازمند مهار چین در آب‌های بین‌المللی نظیر دریای چین است، ایران می‌تواند مسیر دسترسی جایگزینی باشد که فضای تنفس لازم به منظور پیگیری کلان‌راهبردهای چین را فراهم کند.

اگر امریکا بتواند با توافقی مناسب زمینه‌ساز ورود سرمایه و تکنولوژی غربی به ایران شود و مرور روابط ایران و محور غرب را تقویت کند؛ یعنی گامی بزرگ برای مهار چین و روسیه برداشته است

لذا آمریکا حتما نیازمند تعیین تکلیف خود با ایران است و اگر بتواند با توافقی مناسب زمینه‌ساز ورود سرمایه و تکنولوژی غربی به ایران شود و مرور روابط ایران و محور غرب را تقویت کند؛ یعنی گامی بزرگ برای مهار چین و روسیه برداشته است. در چنین نگاهی تفاهم با ایران ممکن است به حل بحران غزه و صلح اعراب و اسرائیل نیز کمک کند، اما به هر حال موضع رسمی ایران مخالفت با چنین پیمانی میان اعراب و اسرائیل است.

ایران حتما باید به عنوان یک بازیگر فعال در منطقه ابتکاراتی را مطرح کند که در آن‌ها نقشه ثبات و توسعه‌ی غرب آسیا بدون نقش‌آفرینی و دخیل کردن رژیم صهیونیستی ترسیم شود تا از این طریق عادی سازی روابط میان اعراب و اسرائیل در نظر رهبران منطقه به عنوان تنها گزینه‌ی برای برخورداری از ثبات و توسعه در غرب آسیا نباشد.

* امنیت شاهراه‌های انتقال انرژی و کریدورهای ترانزیتی به ویژه در منطقه خلیج فارس و دریای سرخ با توافق احتمال امریکا و ایران، چه سرنوشتی خواهد داشت؟

به طور قطع توافق آمریکا با ایران نقشه‌ی کریدورهای بین‌المللی را با تغییرات مهمی روبرو خواهد کرد. در شرایطی که ایران مخالف جدی برنامه‌های آمریکا برای منطقه نباشد، حتما شاهد پر رنگ تر شدن مسیرهای تجاری و انتقال انرژی جدیدی نظیر کریدور هند_عرب_مِد و نیز مسیر توسعه‌ی عراق خواهیم بود. کریدور نخست با متصل کردن هند به کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و سپس اسرائیل می‌تواند نقش پر رنگ تری در تامین امنیت اسرائیل با استفاده از ابزار چسبندگی اقتصادی ایجاد کند.

از سوی دیگر، مسیر کانال خشک عراق یا ابتکار مسیر توسعه با ایجاد ثبات در عراق می‌تواند زمینه‌ساز ایجاد خطوط انتقال انرژی از کشورهای حاشیه خلیج فارس به اروپا از مسیر عراق و ترکیه باشد که این مساله راه‌حلی دائمی برای از بین بردن وابستگی اروپا به انرژی روسیه و به مرور موجب کم‌رنگ تر شدن نقش روسیه برای اروپا خواهد بود و این طرح به نوعی نشانگر تکمیل برنامه مهار روسیه از سوی آمریکا است.

مسیرهای تجاری دیگری نظیر مسیر دریای سرخ به دریای مدیترانه به عنوان جایگزینی برای کانال سوئز در پی این اتفاقات می‌تواند شکل گیرد که چنین برنامه‌هایی حتما به عنوان امتیازاتی در نظر گرفته شده است که در نتیجه صلح اعراب و رژیم صهیونیستی اعطا خواهد شد. اما همانطور که گفته شد، به نتیجه رسیدن چنین طرح‌هایی حتما نیازمند جلب نظر ایران است، چرا که ایران از قدرت کافی برای بی اثر کردن این برنامه‌ها برخوردار است و در صورت شکل‌گیری هر تفاهمی منافع ایران باید به گونه‌ای تعریف شود که تحت تاثیر چنین طرح‌هایی قرار نگیرد و بازیگری ایران را خنثی نکند که البته بعید است آمریکا و کشورهای غربی به چنین موضوعی تن دهند، چرا که پذیرش این مساله به معنای پذیرش ایران به عنوان قدرت برتر منطقه خواهد بود.

* برخی معتقدند که ترامپ توافق هسته‌ای که میراث اوباما و بایدن بود را پاره کرد، در حالی که احیای این توافق از اهداف سیاست خارجی دولت بایدن است. در آستانه انتخابات امریکا، توافق هسته ای با ایران، می تواند برگ برنده برای بایدن به حساب آید. ارزیابی شما در این باره چیست؟

توافق با ایران برای هر دولتی در آمریکا موفقیتی بزرگ خواهد بود و حتما این مساله برای دولت بایدن هم صدق می‌کند، اما در شرایط فعلی و با توجه به قدرت‌نمایی ایران هرگونه توافقی میان آمریکا و ایران می‌تواند در فضای داخلی آمریکا نشانه‌ای از عدم موفقیت دولت بایدن در مقابله با ایران و به حتی نوعی شکست به حساب آید.

بعید نیست که دولت بایدن توافق با ایران را به عنوان برنامه‌ای برای دولت دوم خود در نظر گیرد و با وعده دادن توافق با ایران در آینده مدعی صلح‌دوستی و حل و فصل مناقشات در خاورمیانه از مسیر گفتگو شود و همچنین رقیب خود را جنگ طلب جلوه دهد و موجب جلب برخی از آرا به سوی خود شود

با این حال، بعید نیست که دولت بایدن توافق با ایران را به عنوان برنامه‌ای برای دولت دوم خود در نظر گیرد و با وعده دادن توافق با ایران در آینده مدعی صلح‌دوستی و حل و فصل مناقشات در خاورمیانه از مسیر گفتگو شود و همچنین رقیب خود را جنگ طلب جلوه دهد و موجب جلب برخی از آرا به سوی خود شود.

به هر حال آنچه باید بپذیریم این است که توافق هسته‌ای یک‌بار از سوی آمریکا نقض شد و احیای‌ آن نیز به نظر من میسر نخواهد بود و تصور هم نمی‌کنم در شرایط کنونی عزم جدی ای از سوی آمریکا برای احیای تفاهم وجود داشته باشد.

کد خبر: ۲۸۵٬۵۳۵

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha