بازار؛ گروه بین الملل: عربستان سعودی و ازبکستان از روابط اقتصادی قوی برخوردار نیستند. ازبکستان حتی در ۱۰۰ شریک تجاری برتر عربستان سعودی حضور ندارد. با این حال، یک توسعهدهنده دولتی عربستان سعودی، آکوا پاور، چندی پیش به عنوان بخشی از سرمایهگذاری برنامهریزیشده ۷.۵ میلیارد دلاری در ازبکستان، به بزرگترین پروژه بادی آسیای مرکزی دست زد. اما، این پروژه بیش از آنکه روابط با ازبکستان را نشان دهد، بیانگر قدرت روابط عربستان و چین است.
ممکن است یک شرکت سعودی توسعهدهنده اصلی باشد، اما یک سازنده چینی توربینهای بادی را ساخته و قرار است آنها را نصب کند و ۴۹ درصد سهام چین در شرکت آکوا پاور به تحقق آن کمک کرده است. در سطح جهانی، هم شرکتهای چینی نقش اصلی را در انتقال انرژی ایفا میکنند. آنها به ویژه در زنجیره تامین انرژی های تجدیدپذیر برجسته هستند و اجزای حیاتی را برای پروژه های بادی، خورشیدی و ذخیره انرژی فراهم می کنند.
موقعیت مسلط چین در این زنجیره های تامین حیاتی زنگ خطر را در ایالات متحده و اتحادیه اروپا به صدا درآورده است و هر دو برای عقب راندن به سیاست صنعتی عضلانی متوسل شده اند. اما چین در بسیاری از مناطق جنوب جهانی و به ویژه در خاورمیانه با استقبال گرم تری روبرو شده است.
شرکتها و سرمایههای چینی فراتر از نقش سنتی خود بهعنوان تامین کننده قطعات انرژیهای تجدیدپذیر رشد کردهاند تا به سرمایهگذاران و توسعهدهندگان پروژه تبدیل شوند و در این فرآیند روابط اقتصادی عمیقتری با کشورهای مختلف ایجاد کنند. این گسترش در طول زنجیره ارزش به ویژه در خلیج فارس قابل مشاهده است؛ جایی که شرکت های دولتی با همتایان چینی خود وارد مشارکت برای توسعه پروژه های تجدیدپذیر در مقیاس بزرگ در منطقه و سایر نقاط آسیا و آفریقا شده اند.
در همین راستا، این گزارش، روابط اقتصادی رو به رشد بین چین و کشورهای خلیج فارس را در زمینه انتقال انرژی جهانی ترسیم می کند؛ ضمن اینکه با پیگیری ریشههای این رابطه در اشکال قدیمیتر همکاری در نفت و گاز، برق و پتروشیمی، این گزارش نشان میدهد که مشارکت در انرژیهای تجدیدپذیر دارای سوابق قوی است.
کشورهای خلیج فارس، چین و شرکت های چینی با جدیت در مورد انتقال انرژی به عنوان شرکای اساسی در حال ظهور هستند. شرکت های دولتی خلیج فارس مشتاق ایفای نقش های پیشرو در موج فناوری های نوین هستند، زیرا وسایل نقلیه الکتریکی، ذخیره انرژی، فناوری های جذب هیدروژن و کربن در مرکز قرار می گیرند. آنها چین را به عنوان یک بازیگر پیشرو در هر یک از این حوزه های فناوری می بینند. فراتر از خاورمیانه، کشورهای حاشیه خلیج فارس طیفی از فرصتهای قدرت نرم را شناسایی کردهاند که از طریق انتقال انرژی کشورهای دیگر، بهویژه در جنوب جهانی، فراهم شده، ضمن اینکه چین یک شریک کلیدی برای این کشورها نیز هست.
کربن زدایی کشورهای خلیج فارس
کشورهای خلیج فارس دیر به انتقال انرژی رسیده اند. در مقایسه با سایر کشورهای بزرگ در حال توسعه، آنها دیرتر در زمینه انرژی خورشیدی و بادی سرمایه گذاری کرده و بسیار عقب مانده اند. مقایسه سرمایهگذاری آنها در انرژیهای تجدیدپذیر با همسایه ای مانند اردن_ یک پادشاهی با سطوح بالای تابش خورشیدی اما بدون نفت_ نشان میدهد که چگونه دولتهای رانتی اغلب کندتر حرکت میکنند. در این میان استثنا امارات است که کشورهای شورای همکاری خلیج فارس را در کربن زدایی بخش برق خود با انرژی خورشیدی و بادی رهبری می کند.
پس از شروع تاخیری، عربستان سعودی و امارات به وضوح اکنون تلاش های هماهنگی را برای کربن زدایی شبکه های برق خود آغاز کرده اند و آنها با سرعت قابل توجهی سریعتر از سایر اعضای شورای همکاری خلیج فارس در حال توسعه انرژی بادی و خورشیدی هستند
علاوه بر انرژی خورشیدی و بادی، نیروگاه اتمی براکه اکنون تقریباً ۲۵ درصد از برق امارات را تامین می کند. پس از شروع تاخیری، عربستان سعودی و امارات به وضوح اکنون تلاش های هماهنگی را برای کربن زدایی شبکه های برق خود آغاز کرده اند و آنها با سرعت قابل توجهی سریعتر از سایر اعضای شورای همکاری خلیج فارس در حال توسعه انرژی بادی و خورشیدی هستند. تفاوت بین رویکردهای این دولت ها قابل توجه است و با ثروت درون گروه ارتباطی ندارد.
در میان گروه فرعی متشکل از کویت، قطر و امارات، کویت عقب مانده است در حالی که امارات پیشرو است. اگرچه به نظر می رسد که اثر رانتیر شروع دیرهنگام گذار را به عنوان یک گروه توضیح می دهد، اما تفاوت هایی را که اکنون در درون آن پدیدار می شود، توضیح نمی دهد.
نقشهای رهبری منطقه ای و بین المللی عربستان و امارات در دنیای جدید انرژی
عربستان سعودی و امارات به دنبال به عهده گرفتن نقش های رهبری منطقه ای و بین المللی در دنیای انرژی جدیدی هستند که در حال شکل گیری است. میزبانی امارات از کنفرانس تغییرات آب و هوایی سازمان ملل متحد (COP۲۸) در سال ۲۰۲۳ شاید بارزترین نمونه باشد، اما عربستان سعودی همچنین قصد دارد نقش رهبری منطقه ای را در مبارزه با تغییرات آب و هوایی ایفا کند و اخیراً طرح سبز خاورمیانه_یک پلت فرم کاهش تغییرات آب و هوا و برنامه احیای جنگل را راه اندازی کرده است.
وضعیت جدید عربستان و امارات در گفتمان اقلیمی و گذار نشان دهنده انحراف آشکار از نقش محتاطانه تر و گاه مانع تراشی این دولت ها در گذشته است و آرزوهای آنها را به عنوان قدرت های میانی در نظام بین المللی چند قطبی در حال ظهور نشان می دهد
این وضعیت جدید عربستان و امارات در گفتمان اقلیمی و گذار نشان دهنده انحراف آشکار از نقش محتاطانه تر و گاه مانع تراشی این دولت ها در گذشته است و آرزوهای آنها را به عنوان قدرت های میانی در نظام بین المللی چند قطبی در حال ظهور نشان می دهد. کشورهای حاشیه خلیج فارس با شروع دیر به دوره گذار خود، فرصت های محدودی برای ایجاد فضاهایی در زنجیره ارزش اجزای انرژی تجدیدپذیر داشته اند؛ با تلاش ها برای ایجاد تأسیسات تولید ماژول خورشیدی که عموماً نتایج غیررقابتی و ناامیدکننده ای را به همراه دارد.
سرمایهگذاریهای اولیه شرکتهای ملی و منطقه ای در ارائهدهندگان فناوری خورشیدی، مانند سرمایهگذاری شرکت توسعه نفت عمان در گلاسپوینت و سرمایهگذاری آرامکو سعودی، نتوانسته به نتایج یا بازدهی سیاست صنعتی منجر شود. با این حال، عربستان سعودی، امارات و عمان با پویایی قابل ملاحظهای به مرحله بعدی گذار نزدیک میشوند، ثروت حاکمیتی را به هم میریزند تا اقتصاد نوپای هیدروژن و جذب فناوری را رهبری کنند. این کشورهای نفت و گاز موقعیت خود، پتانسیل منابع انرژی تجدیدپذیر و تجربه در توسعه انرژی متعارف را به عنوان مزیت های متمایز با این دو مجموعه فناوری می بینند. توسعه دهندگان برق تجدیدپذیر دولتی امارات و عربستان سعودی_ به ترتیب شرکتهای مصدر و آکوا پاور_ نقش غالبی در مراحل اولیه انتقال انرژی کشورهایشان ایفا کرده اند. نقش شرکت های دولتی انتقال اولیه آنها را از سایر کشورهای شورای همکاری خلیج فارس متمایز می کند.
شرکت مصدر و آکوا پاور اکثر پروژه های تکمیل شده را در ایالت های خود توسعه داده اند؛ ضمن اینکه هر کدام همچنین دومین توسعه دهنده برجسته در کشور همسایه هستند. بر همین اساس به نظر می رسد امارات و عربستان سعودی از استراتژی قهرمانان ملی استفاده کرده اند، به طوری که این شرکت ها از بازارهای داخلی خود برای جمع آوری سبدهای بزرگی از پروژه ها استفاده می کنند که واجد شرایط رقابت در صحنه جهانی هستند. این رویکرد سرمایه داری مشخص دولتی به توسعه قدرت، امارات و عربستان سعودی را از همتایان منطقه ای آنها جدا می کند. صندوقهای ثروت دولتی متمرکز داخلی، توسعهدهندگان تخصصی_ غیرمرتبط با شرکت های ملی نفت و شرکتهای خدمات شهری قدیمی_ایجاد کرده یا به دست آوردهاند تا انرژیهای تجدیدپذیر را پیش ببرند.
در مقابل، قطر و کویت دستور استقرار انرژیهای تجدیدپذیر را به شرکت های ملی نفت و شرکتهای وابسته به آنها دادهاند که نتایج بسیار ناامیدکنندهای داشته است. صندوق ثروت دولتی عربستان سعودی در جهت این سرمایه داری دولتی قدمی فراتر گذاشته است. صندوق سرمایه گذاری عمومی اعلام کرده که تنها ۳۰ درصد از پروژه های آب و برق برنامه ریزی شده آن از طریق یک فرآیند مناقصه رقابتی توسعه می یابد (توسعه دهنده دولتی آن همچنان بزرگترین برنده این مناقصات است) و ۷۰ درصد دیگر را مستقیما با شرکای انتخابی خود توسعه خواهد داد.
شرکتهای چینی بر پایه روابط خود با کشورهای خلیج فارس، در بخشهای نفت و پتروشیمی فعالیت کرده و به تدریج به سمت نهادههای با ارزش بالاتر در بخش انرژیهای تجدیدپذیر روی آوردهاند
پیمایش در این چشمانداز سرمایهداری دولتی، با قیمت های حیرتانگیز پایین در مناقصهها، برای اکثر شرکتهای غربی بسیار پیچیده یا غیرجذاب بوده است. اقدام توسط شرکت دولتی برق فرانسه که مجموعه ای از پروژه های بادی و خورشیدی را در منطقه با مشارکت مصدر ساخته است، استثنا باقی مانده است. شرکت های چینی نیز ابتدا به عنوان تامین کنندگان قطعات و پیمانکاران، اما اخیراً به عنوان توسعه دهندگان نیز شروع به پیشرفت قابل توجهی کرده اند. در حقیقت، شرکتهای چینی بر پایه روابط خود با کشورهای خلیج فارس، در بخشهای نفت و پتروشیمی فعالیت کرده و به تدریج به سمت نهادههای با ارزش بالاتر در بخش انرژیهای تجدیدپذیر روی آوردهاند.
نظر شما